سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان حزب جمهوری اسلامی (جلوگیری از نفوذ منحرفین)

سخنرانی

‏زمان: 14 فروردین 1361 / 8 جمادی الثانی 1402‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: انحراف اخلاقی، منشأ انحطاط دنیا ـ جلوگیری از نفوذ منحرفین ـ رعایت قوانین و‏‎ ‎‏موازین شرعی ‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی)، مسئولان و اعضای‏‎ ‎‏دفاتر حزب جمهوری در سراسر کشور، اعضای انجمن اسلامی بانکهای تهران‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

حب نفس، منشأ تمام فسادها در طول تاریخ

‏     ‏‏من امیدوارم که این سال جدید و سالروز جمهوری اسلامی به همۀ ملت ایران و‏‎ ‎‏ملتهای مستضعف جهان و به آقایانی که در اینجا مجتمع هستید، مبارک باشد و قشر‏‎ ‎‏مستضعف ان شاءالله ، پیروز باشد و مستکبران جهان در سراشیب سقوط باشند. و از شما‏‎ ‎‏آقایان، چه اعضای حزب جمهوری اسلامی و چه اعضای بانک و چه آن کسانی که در‏‎ ‎‏بانکها و در سایر جاها به عنوان «انجمن اسلامی» کار می کنند، من تشکر کنم و امیدوارم‏‎ ‎‏که همۀ ما و همۀ شما و همۀ ملت ما هرچه بیشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگیزه های‏‎ ‎‏الهی پیش برویم و این انگیزه های الهی و اسلامی در همۀ نقاط جهان متحقق بشود.‏

‏     آن چیزی که دنیا را تهدید می کند، سلاحها و سر نیزه ها و موشکها و امثال این نیست.‏‎ ‎‏آن چیزی که دارد این سیارۀ ما را در سراشیبی انحطاط قرار می دهد، انحراف اخلاقی‏‎ ‎‏است. اگر انحراف اخلاقی نباشد، هیچ یک از این سلاحهای جنگی به حال بشر ضرر‏‎ ‎‏ندارد. آن چیزی که دارد این انسانها را و این کشورها را رو به هلاکت و رو به انحطاط‏‎ ‎‏می کشاند، این انحطاطهایی است که در سران کشورها و در دست به کارهای این‏‎ ‎‏حکومتها، از انحطاط اخلاقی، دارد تحقق پیدا می کند و همۀ بشر را دارد سوق می دهد به‏‎ ‎‏سراشیب انحطاط و نمی دانیم که عاقبت امر این بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 161
‏بفرمایید که این سلاحهای بزرگ مدرن، که الآن در دست ابر قدرتهاست، این سلاحها‏‎ ‎‏در چه امری از امور کار می رود؟ آیا برای خیر بشر است؟ برای تأمین صلح است، چنانچه‏‎ ‎‏مدعی هستند؟ یا برای هلاکت بشر و برای خودخواهیهایی که این سران دارند؟‏

‏     اینکه در روایات ما هست که ‏حُبُّ الدنیا رأس کُلِّ خَطیئَةٍ‎[1]‎‏ این یک واقعیتی است. و اساس‏‎ ‎‏حب دنیا هم، ریشۀ حب دنیا هم حب نفس است که آن هم حب دنیاست. تمام فسادهایی‏‎ ‎‏که در بشریت پیدا شده است، از اوّلی که بشریت تحقق پیدا کرده است تاکنون و تا آخر،‏‎ ‎‏منشأش همین حب نفس است. از حب نفس است که حب به جاه، حب به مقام، حب به‏‎ ‎‏مال و حب به همۀ انگیزه های شهوانی پیدا می شود. و انبیا اساس کارشان این بوده است‏‎ ‎‏که این حب نفس را تا آن مقدار که ممکن است سرکوب کنند ونفسها را مهار کنند. وانبیا‏‎ ‎‏هم آن طوری که می خواستند موفق نشدند، وتا آخر هم نتوانستند آن طوری که دلخواه‏‎ ‎‏آنهاست، تحقق پیدا ‏‏[‏‏کند‏‏]‏‏ ودر حکومت عدل بقیة الله هم عدالت جاری می شود، لکن‏‎ ‎‏حبهای نفسانی در بسیاری از قشرها باقی است، وهمان حبهای نفسانی است که ‏‏[‏‏بعض‏‏]‏‎ ‎‏روایات هست که حضرت مهدی ـ سلام الله علیه ـ را تکفیر می کنند.‏‎[2]‎‏ حقیقتاً رأس همه‏‎ ‎‏خطاها، خطیئتها همین خودخواهی هاست وتا این خودخواهی ها در بشر هست، این‏‎ ‎‏جنگها واین فسادها و این ظلمها و ستمگریها هست. و انبیا اینکه دنبال این بودند که یک‏‎ ‎‏حکومت عدلی دردنیا متحقق کنند، برای این است که؛ حکومت عدل اگر باشد،‏‎ ‎‏حکومتی باشد با انگیزه الهی، با انگیزۀ اخلاق و ارزشهای معنوی انسانی، یک همچو‏‎ ‎‏حکومتی اگر تحقق پیدا بکند، جامعه را مهار می کند و تا حد زیادی اصلاح می کند. و اگر‏‎ ‎‏حکومتها به دست جباران باشد، به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصی باشد که‏‎ ‎‏ارزشها را در آمال نفسانی خودشان می دانند، ارزشهای انسانی را هم گمان می کنند که‏‎ ‎‏همین سلطه جوئیها و شهوات است، تا این حکومتها برقرار هستند، بشریت رو به انحطاط‏‎ ‎‏است، و اگر آمال انبیا در یک کشوری تحقق پیدا بکند آن ـ ولو بعض آمال انبیا ـ آن‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 162
‏کشور رو به اصلاح می رود.‏

بی نظیر بودن مسئولین و ملت ایران

‏     ‏‏شما مقایسه بکنید این جمهوری اسلامی را در زمان ما، مقایسه بکنید این سران‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی در کشور ما و این حزب جمهوری اسلامی در کشور ما ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ مقایسه‏‎ ‎‏بکنید با هر کشوری که می خواهید انتخاب کنید. شما هر کشوری را که انتخاب کنید، من‏‎ ‎‏گمان نمی کنم که روی هم رفته، مثل این کشور ایران، این طور که ملت به حسب نوع و‏‎ ‎‏حکومت و مجلس و رؤسائی که هستند و در کارها دخالت می کنند و اداره می کنند کشور‏‎ ‎‏را، شما گمان ندارم که نظیری برایش پیدا بکنید.‏

‏     من نمی خواهم بگویم که ما نقیصه نداریم، الی ماشاءالله نقیصه داریم و الی ماشاءالله ‏‎ ‎‏ما هواهای نفسانی داریم، لکن به مقایسه ما می خواهیم حساب کنیم. نه اینکه صددرصد‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی الآن آن خطی را که انبیا می خواستند، طی می کند، یا حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی یا سایر نهادهائی که در کشور هست؛ ما هیچ یکمان مدعی نیستیم که تمام اینها‏‎ ‎‏صددرصد تمام است، لکن مدعی این هستیم که یک نسیم روحانی از جانب خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی به این کشور وزیده است، یک بارقه الهی به این کشور تابیده است و به‏‎ ‎‏واسطه همین نسیم روح بخشی که با عنایت حق تعالی در این کشور وزیده است، این‏‎ ‎‏کشور را رو به اسلام و آمال انبیا دارد سوق می دهد، ولو اینکه در بسیاری از جاهایش‏‎ ‎‏اشتباهات هست وبسیاری از اشخاص ناباب هم در گروهها وارد شده اند، لکن ما روی‏‎ ‎‏هم رفته، مطلب را در هر جامعه ای باید حساب بکنیم. در یک جامعه، ما نمی توانیم‏‎ ‎‏بگوییم که افراد همه شان سالمند. در تمام دوره دنیا، زمان انبیا و بالاترین زمانی که بشر‏‎ ‎‏یک رأسی داشته است مثل انبیا، و در اسلام مثل رسول اکرم، مع ذلک، وقتی که حساب‏‎ ‎‏می کنند، حساب جامعه را باید بکنند، نه حساب افراد را؛ ببینیم جامعه روبه اصلاح و‏‎ ‎‏صلاح است یا جامعه رو به انحطاط است.‏

‏     من نمی خواهم بگویم که جوامع بشری و افرادی که در سایر جوامع زندگی می کنند،‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 163
‏آنها منحط اند، لکن می خواهم عرض کنم تشکیلات را، که بهتر می توانیم به آن اطلاع‏‎ ‎‏پیدا بکنیم، وقتی حساب بکنیم تشکیلاتی که در ایران هست، بدون اینکه در نظر یک‏‎ ‎‏عصبیتی در کار باشد، این تشکیلات از تشکیلاتی که در سایر کشورها هست، بهتر است.‏‎ ‎‏این تشکیلات رو به اسلام دارد می رود و این تشکیلات می خواهد که آمال انبیا را‏‎ ‎‏متحقق کند و در سایر تشکیلات لااقل، ما سراغ نداریم که این طور باشد. آنهائی را که‏‎ ‎‏اطلاع داریم، ولو فردی، افرادی در آن پیدا بشود که صالح باشد، لکن تشکیلات روی‏‎ ‎‏هم رفته وقتی حساب می کنیم، تشکیلات روبه انحطاط است. ‏

ادلۀ انحطاط اخلاقی در دنیا

‏     ‏‏ما از بعضی موارد محدود و جزئی می توانیم که مسائل را تا یک حدودی به دست‏‎ ‎‏بیاوریم. شما ملاحظه بکنید که از وقتی که این جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده است،‏‎ ‎‏کشورهائی که با این جمهوری اسلامی مخالفت کرده اند چه وضعیتی داشته اند تا بفهمیم‏‎ ‎‏که انحطاط اخلاقی تا چه اندازه در بشر هست. ‏

‏     این جمهوری اسلامی از اول که نهضت اسلامی این مردم تحقق پیدا کرد و کم کم‏‎ ‎‏انقلاب تحقق پیدا کرد، از همان اول، فریاد این جمعیتها و گروهها در هر جا که بودند،‏‎ ‎‏فریاد این بود که با «الله اکبر» پیش می رفتند. خدا و ذکر خدا در فریادهای آنها بود. و تا‏‎ ‎‏حالا هم و از اول تا حالا در این بینها هم، این ذکرهای الهی و یاد خدا در این کشور زنده‏‎ ‎‏است و این اسلامخواهی و اخلاق اسلامی خواهی در این بشر زنده است. لکن کدام‏‎ ‎‏کشور است ـ الاّ نادر ـ که ما را مسلمان بداند حتی؟ ما هر چه فریاد بزنیم که ما اسلام را‏‎ ‎‏می خواهیم، بسیاری از این کشورهاست که می گویند که اینها زرتشتی هستند، مثلا؛ گبر‏‎ ‎‏هستند، آتش پرست اند! این جز انحطاط اخلاقی در دستگاههای دولتی ـ ولو ـ در‏‎ ‎‏بسیاری از کشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصی که توجه به این مسائل دنیائی ـ آن‏‎ ‎‏چیزی که بر دنیا می گذرد ـ داشته اند، ‏‏[‏‏می دانند که‏‏]‏‏ از اول با اسرائیل مخالف بوده ایم.‏‎ ‎‏بیشتر از بیست سال است که صحبتهای ما همیشه راجع به این بود که اسرائیل نباید یک‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 164
‏کشور مستقلی باشد، و باید این ظالم را از این دنیا برداشت، خطر دارد، خطرناک است.‏‎ ‎‏لکن تا حالا هم همین کشورهایی که می گویند ما مسلمان هستیم و اسلامی هستیم، تا حالا‏‎ ‎‏هم ما را با اسرائیل همدست می دانند! ما که از اوّل امریکا را ظالم می دانستیم و ستمگر‏‎ ‎‏می دانستیم، و کشور خودمان را در دامان او به واسطه خیانت حکومت سابق اینجا، در‏‎ ‎‏دامن او می دیدیم هست، مخالفت کردیم با او، مردم قیام کردند و «مرگ بر امریکا» گفتند‏‎ ‎‏و عمل هم کردند و آن لانه جاسوسی را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه‏‎ ‎‏رفتند سراغ کارشان، تا امروز هم به ما گفته می شود که اینها با امریکا همدست اند! کانّه‏‎ ‎‏امریکا و ما ـ هر دو با هم همدست هستیم ـ که با امریکا مجادله کنیم! این جز انحطاط‏‎ ‎‏اخلاقی است که در این سران کشورها‏‏[‏‏ست،‏‏]‏‏ بسیاری از کشورها رو به سراشیبی دارند‏‎ ‎‏می روند؟ ‏

‏     صدام را وادار کردند که به این کشور اسلامی حمله کند و از زمین و هوا و دریا حمله‏‎ ‎‏کرد به ما و بعضی از اشخاصی که آن وقت سردمدار بودند، خیانت کردند به این کشور و‏‎ ‎‏در عین حالی که اطلاع داشتند، چیزی نگفتند. لکن همین صدامی که حمله کرد به کشور‏‎ ‎‏ما، با اسم اسلامی و اینکه با گبرها می خواهم مبارزه کنم، با این اسم خودش را آرایش‏‎ ‎‏می داد و این، جز یک انحطاط اخلاقی کثیف هست؟ و آنهایی که از اول تا حالا به صدام‏‎ ‎‏اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برایش فرستادند، اینها همه می گویند ما مسلمان هستیم‏‎ ‎‏و طریقۀ ما طریقۀ اسلام است، با کی اینها دارند مبارزه می کنند؟ با آن جمعیتی که از بچه و‏‎ ‎‏بزرگشان، از مرد و زنشان، از حکومت تا مجلس و تا هر جا انسان ملاحظه می کند و آنها‏‎ ‎‏هم می دانند، همه هر چه دارند هی فریاد اسلام را می زنند؟ آنهایی که می گویند ما مسلم‏‎ ‎‏هستیم و مسلمان هستیم و طریقه اسلام را داریم؟ آنها در رادیوهایشان، در تبلیغاتشان،‏‎ ‎‏در تلویزیونشان و در نطقهایشان و در سایر چیزها، وقتی که ملاحظه کنید، می بینید که‏‎ ‎‏همان آثاری است که زمان شاهنشاهی در اینجا بود؛ همان وضع است. و حالا ما این‏‎ ‎‏بنگاههای تبلیغاتیمان، این مطبوعاتمان و این رادیو و تلویزیونمان و این ارگانهایی که‏‎ ‎‏هستند و این قوای ثلاثه ای که هستند. اینها وقتی که صحبت می کنند یا رادیو از آن پخش‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 165
‏می شود امور، اکثراً پخش اسلام و احکام اسلام نیست؟ کجای دنیا شما سراغ دارید که در‏‎ ‎‏رادیویش درس فقه باشد، در رادیویش درس فلسفه الهی باشد؟ و کجا سراغ دارید که‏‎ ‎‏رادیو اکثر وقتش را در تبلیغات اسلامی دارد صرف می کند و همین طور تلویزیون؟ و‏‎ ‎‏کدام حزب را سراغ دارید که سران آن حزب مثل سران حزب جمهوری اسلامی باشد؟‏‎ ‎‏البته من افراد را نمی شناسم، لکن سران را می شناسم و چیزی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که آنها تصدیق بکنند،‏‎ ‎‏ما هم تصدیق می کنیم. من نمی خواهم بگویم که در حزب جمهوری اسلامی، افرادی‏‎ ‎‏خودشان را وارد نکرده اند یا افرادی هم نیستند که اشتباهاتی داشته باشند یا تعمداتی،‏‎ ‎‏لکن ـ روی هم رفته را ما باید حساب بکنیم که ـ روی هم رفته، وقتی که حساب بکنیم،‏‎ ‎‏این حزب را با حزبهای دیگری، مثلاً با حزب توده یا احزابی که در زمان محمد رضا بود،‏‎ ‎‏سران آنها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ با سران اینها، افراد آنها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ با افراد اینها، طرز عمل آنها ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ با طرز عمل‏‎ ‎‏اینها مقایسه بکنیم و انصاف داشته باشیم، می بینیم که این وجهه، وجهه انسانی و اسلامی‏‎ ‎‏است و آنها به حسب نوع، این طور نیستند.‏

‏     اینکه مخالفت می کنند با سران اینها، با خود اینها، با سایر ارگانهایی که در ایران الآن‏‎ ‎‏هست، این مخالفت جز این است که مخالفت با اخلاق انسانی و ارزشهای انسانی است؟‏‎ ‎‏اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همین طور ارتش ما هست، دست صدامیها هم هست،‏‎ ‎‏دست اردنیها ـ یعنی حکومتش ـ هست و دست امریکا و شوروی هم هست. همه اینها‏‎ ‎‏اسلحه دارند. ما اسلحه های کوچک داریم، آنها اسلحه های بزرگ دارند. این اسلحه ها‏‎ ‎‏وقتی به کار می رود، خود اسلحه ـ فی نفسه ـ اشکالی ندارد؛ چیزی نیست، خود شمشیر‏‎ ‎‏ـ فی نفسه ـ چیزی نیست.‏

‏     شمشیر حضرت علی بن ابی طالب با شمشیر ابن ملجم یک شمشیر، یک جور بودند ـ‏‎ ‎‏شاید شمشیر او تیزتر هم بود ـ لکن او که این شمشیر را به کار می برد، آن میزان است.‏‎ ‎‏آنکه یک ضربت را با عبادت ثقلین مساوی می داند و افضل، با آن ضربتی که همین‏‎ ‎‏موجودی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ که یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین است به خاک و خون می کشد، این‏‎ ‎‏میزان است؛ آن که ضربتها را وارد می کند میزان است. ‏


صحیفه امامجلد 16صفحه 166
بکارگیری اسلحه برای اهداف الهی

‏     ‏‏از اول این جنگ تحمیلی، ما ببینیم که سپاهیان ما و ارتش ما اسلحه های خودشان را‏‎ ‎‏در چه کار به کار بردند، در چه جهت به کار بردند. و امریکا و آنهایی که دنبال ‏‏[‏‏اویند‏‎ ‎‏]‏‏ـ‏‎ ‎‏یعنی، صدام را وادار کردند به این امر ـ آنها در چه کار. وقتی ملاحظه می کنیم، می بینیم‏‎ ‎‏که طیاره های آنها دزفول و آبادان را، اهواز و اندیمشک را، امثال اینها را می کوبد، و آن‏‎ ‎‏مردم را کوبیده است، و آنجاها را خراب کرده است، و الآن یک خرابه ای بعد از اینکه‏‎ ‎‏اینها بروند، یک خرابه ای دست کشور ما هست، و اسلحه های ما ‏‏[‏‏در‏‏]‏‏ دفاع از این ملت‏‎ ‎‏ضعیف است، ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ به کار می رود، در راهی که خدا فرموده است، اسلحه های ایران الآن ـ‏‎ ‎‏غیر آن که دست منحرفین است ـ آن که به حسب توده های مردم میزان است، به حسب‏‎ ‎‏اجتماع میزان است، این اسلحه ها در راه تحقق آرمانهای اسلامی و الهی دارد به کار‏‎ ‎‏می رود و آن اسلحه ها در راه تخریب و براندازی اسلام دارد به کار می رود. اینکه من‏‎ ‎‏عرض می کنم که دنیا تهدید به فنا ‏‏[‏‏می شود،‏‏]‏‏ از راه سراشیبی در اخلاق دارد حرکت‏‎ ‎‏می کند، برای این است که این دو طایفه ای که یک طایفه حمله کردند وزن و بچۀ مردم را‏‎ ‎‏آواره کردند و همین طور زن و بچۀ مردم را از عراق هم آواره کردند و کشور ما را آن‏‎ ‎‏طور خراب کردند که ما سالها باید زحمت بکشیم، تا برش گردانیم به حال اول، می بینیم‏‎ ‎‏که کشورهای مختلفی با یک همچو ستمگر و یک همچو خبیثی دارند کمک می کنند؛‏‎ ‎‏اسلحه می فرستند و همه چیز، افراد هم می فرستند تبلیغات می کنند، اکثراً صرف وقت‏‎ ‎‏می شود برای اینکه این جمهوری اسلامی را از بین ببرند.‏

‏     از قراری که در این نوشته ها یا در گفته ها بود، رئیس جمهور امریکا گفته است که این‏‎ ‎‏جنگ را دیگر باید یک کاری بکنیم از بین برود؛ برای اینکه این جنگ دیگر به نفع‏‎ ‎‏امریکا نیست. شما ببینید این چه اقراری است که یک نفر آدم، رئیس جمهور یک کشور‏‎ ‎‏ابر قدرت ـ به اصطلاح ـ همچو اقرار می کند که جنگ تا حالا به نفع امریکا بوده است؛‏‎ ‎‏برای اینکه جنگ برای به هم زدن این جمهوری اسلامی بوده است، حالا که می بینیم‏‎ ‎‏نمی شود این کار و ممکن است که جمهوری اسلامی رشد زیاد بکند و سایر کشورهای‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 167
‏مسلمان هم بیدار بشوند، پس حالا یک خطری است برای امریکا، دیگر به نفع امریکا‏‎ ‎‏نیست. حالا تقاضا کرده است از همۀ اشخاصی که دست اندر کارند که بیایند و این جنگ‏‎ ‎‏را به یک طوری به صلح برگردانند. و ما که از اول می گفتیم که ما جنگ با کسی نداریم، ما‏‎ ‎‏با همۀ عالم می خواهیم صلح داشته باشیم، ما اختلافی با کسی نداریم، ما نمی خواهیم‏‎ ‎‏برویم کشورگیری کنیم، ما دفاع می کنیم؛ دفاعی که اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام‏‎ ‎‏هستیم؛ هر چه فرموده است عمل می کنیم. اگر فرموده بود که دفاع هم نکنید، ما‏‎ ‎‏می نشستیم سر جایمان. فرموده دفاع کنید، باید بکنید. آنها هجوم کردند و ما دفاع. به‏‎ ‎‏جای اینکه اینهایی که می گویند ما مسلمان هستیم، این کشورهایی که می گویند ما اساس‏‎ ‎‏کارمان بر اسلام است، اینها ‏‏[‏‏باید‏‏]‏‏ به یک آیه ای از قرآن عمل می کردند. ما همه قبول‏‎ ‎‏داشتیم که اگر یک طایفه ای بغی کردند و طغیان کردند و به طایفه ای دیگر از مسلمین چه‏‎ ‎‏[‏‏ظلم‏‏]‏‏ کردند، همه باید با او جنگ کنند تا او برگردد به حکم خدا. وقتی برگشت آن وقت‏‎ ‎‏بنشینند اصلاح کنند.‏‎[3]‎

تعیین متجاوز، خواستۀ منطقیِ ایران

‏     ‏‏ما همان حرف اوّل که گفتیم، همان حرف اوّل را همه زدیم. در مجلس صحبت شده‏‎ ‎‏همان بوده، رئیس جمهور صحبت کردند همان بوده، نخست وزیر صحبت کردند همان‏‎ ‎‏بود. رئیس مجلس صحبت کردند همان بود. حرف ما یک حرف منطقی صحیح انسانی‏‎ ‎‏است. یک کسی که تجاوز کرده به ما و این همه خسارات به ما وارد کرده است و در کشور‏‎ ‎‏ما هست الآن هم، خوب، حرف صحیح ما این است که خوب، از کشور ما برو. متعدی آن‏‎ ‎‏است که توی کشور دیگری است. و شما اگر چنانچه از این جوامع بین المللی که ما‏‎ ‎‏می شناسیمشان ـ یعنی تا حدودی ـ بخواهید دعوت کنید که بنشینید و ببینید متجاوز کی‏‎ ‎‏است، مطمئن باشید که اگر از یک کشورهای صالح ـ اگر باشند ـ نخوانید اشخاص را برای‏‎ ‎‏رسیدگی، آنها قبلاً شما را محکوم کرده اند! قبلاً آنها ما را متجاوز شاید محسوب کرده‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 168
‏باشند! و اینها همان انحطاطی است که من عرض می کنم رو به انحطاط اخلاقی ما هستیم‏‎ ‎‏و ما باید چه بکنیم و اسلام باید چه بکند با این اخلاقی که دیگر به افتضاح کشیده شده‏‎ ‎‏است، با این وضعی که دیگر آن روزی که اینها شکست خوردند و رفتند بیرون و زدند‏‎ ‎‏ایرانیها آنها را بیرون کردند، آن روز هم باز هی گفته می شود که صدام افراد خودش را‏‎ ‎‏خواسته است دیگر! بعد از اینکه واضح شده این مسئله در همه جا، از خارج آمدند‏‎ ‎‏دیدند و گفتند که مسئله  چی بوده، حالا هم باز آنجا را نمی خواهند به رو بیاورند که‏‎ ‎‏شکست خورده، می گوید که ایشان خواستند افرادش را لابد صلح جویی بوده این! اینها‏‎ ‎‏همه علایم این است که دنیا رو به سراشیبی است؛ یعنی، این قشرهایی که دارند دنیا را‏‎ ‎‏اداره می کنند اینها رو به سراشیبی هستند.‏

‏     و ملتها باید متوجه به این معنا باشند که ملتها را اینها نکشانند همراه خودشان رو به‏‎ ‎‏سراشیبی. ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند،‏‎ ‎‏آنها را رو به فساد می کشد، جوانها را رو به فساد می کشد. و خدا می داند که آن قدر‏‎ ‎‏لطمه ای که بر عراق وارد شده است از این حزب کافر عفلقی و بر جوانهای آنها وارد شده‏‎ ‎‏است، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است! آن که انسان را و کشورها را تهدید‏‎ ‎‏می کند این انحرافات اخلاقی است که تهدید می کند، و الاّ سلاح ـ فی نفسه ـ چه اشکال‏‎ ‎‏دارد؟‏

ممانعت از ورود افراد منحرف در حزب و انجمنهای اسلامی

‏     ‏‏یعنی ما از مسئله بگذریم. یک چند کلمه ای با آقایانی که در اینجا تشریف دارند،‏‎ ‎‏عرض کنیم. من اطمینان به این آقایانی که می شناسمشان که در رأس این حزب بودند و‏‎ ‎‏سابق هم بعضی دیگر که بودند. خوب اینها را ما با آنها بودیم و می شناسیم. لکن این‏‎ ‎‏آقایان چند نفر هستند و احاطه به تمام کشور و حزب جمهوری اسلامی در تمام کشور را‏‎ ‎‏ندارند. باید اشخاصی که در هر جا هستند و متکفل این امر هستند و اشخاص صالح‏‎ ‎‏هستند، با کمال دقت و با کمال وسوسه، ملاحظه کنند که افرادی که ـ خدای نخواسته ـ‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 169
‏انحراف دارند و افرادی که می خواهند خودشان را وارد کنند در این چیزهایی که به نفع‏‎ ‎‏اسلام است و منحرفش کنند، مبادا باشد در آنها. حتی یک فردشان هم خطر دارد به‏‎ ‎‏اندازۀ خودش. جمعیت زیادی اند الآن که در حزب هستند. باید توجه کرد به اینکه‏‎ ‎‏آنهایی که در رأس هستند، خیلی دربارۀ آنها ـ یعنی، در هرجا هستند، در رأس به طور‏‎ ‎‏مطلق نه، ردۀ بالا را نمی گویم ـ آنهایی که در جاهای دیگر هستند و اداره می کنند حزب‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی را، باید توجه کنند که در همان مرکز اداری اش و تبلیغاتی اش و‏‎ ‎‏چیزهای دیگری که دارند، مبادا یک نفر از اشخاص منحرف با یک صورت بسیار ـ مثلاً‏‎ ‎‏ـ اسلامی، وارد شود؛ توجه به سوابقشان بکنند، به لواحقشان، به خانواده هایشان و به‏‎ ‎‏کارهایی که می کنند؛ توجه بکنند. یک وقت انسان می بیند که یک چیزی بسیار خوب‏‎ ‎‏است، لکن آمدند و منحرفش کردند و لا اقل، بدنامش کردند. اینها الآن به همین قدر‏‎ ‎‏کافی اند که یک چیزی که مورد توجه مردم هست بدنامش کنند. اینها در صدد این هستند‏‎ ‎‏که هرچه ما داریم بدنام بشود؛ دولت را، مجلس را و جمهوری اسلامی را و حزب‏‎ ‎‏جمهوری را ‏‏[‏‏می خواهند بدنام کنند.‏‏]‏‏ باید ما توجه بکنیم به اینکه راهی که خدا پیش پای‏‎ ‎‏ما گذاشته است و ما می خواهیم همان راه را برویم، اشخاصی نیایند وارد بشوند وراه را‏‎ ‎‏منحرف کنند. این شیطان از روز اول، ‏‏[‏‏سخن‏‏]‏‏ خدای تبارک و تعالی را اگر ملاحظه‏‎ ‎‏فرموده اید، تهدید کرده که من بنده های تو را، می نشینم و منحرف می کنم.‏‎[4]‎‏ این‏‎ ‎‏تهدیدی است از طرف شیطان به خدا. اینها این طور هستند که تا آن آخرین نفسشان،‏‎ ‎‏وقتی نرسیدند به آن که باید برسند، تا آن آخرین نفسشان، لااقل، اگر دستشان نمی رسد‏‎ ‎‏که بکشند اینها را، بدنام کنند اینها را. و این چه بهتر که وارد بشوند در این جمعیتهایی که‏‎ ‎‏به اسم «اسلام» دارند کار می کنند؛ مثل انجمهای اسلامی که در همه جا هست.‏

‏     این انجمنهای اسلامی، خود انجمن اسلامی یک چیز خوبی است، مطلوبی است و‏‎ ‎‏افرادش هم ان شاءالله ، اکثراً خوبند، لکن باید توجه داشته باشد این انجمنها که افرادی که‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 170
‏در این انجمن وارد می شوند، اینها چه کاره هستند و وارد می شوند. یک وقت شما‏‎ ‎‏می بینید که انجمن اسلامی منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا یک‏‎ ‎‏خلافهایی را انجام بدهند تعمدی و بخواهند بدنام کنند این انجمنهای اسلامی را، یک‏‎ ‎‏وقت می بینید در سطح کشور انجنهای اسلامی را می گویند: بله، اشخاص مخالفی هستند‏‎ ‎‏اینها. باید خود اشخاصی که تماس دارند با افراد، در هر جا که هستند، خودشان باید دنبال‏‎ ‎‏این مطلب بروند که اصلاح  کنند قضیه را، و افراد با شناسایی، با شناسایی بروند. اگر فرض‏‎ ‎‏کنید یک انجمن اسلامی باشد که بیاید و کم کم بخواهد یک جایی که هست آنجا را به‏‎ ‎‏هم بزند، اداره ای را حیثیت اداری اش را به هم بزند، بدانید این «انجمن اسلامی» نیست.‏‎ ‎‏انجمن اسلامی باید ناظر به امور باشد و معین هرجا که هست، باشد. اگر چنانچه انجمن‏‎ ‎‏اسلامی ـ مثلاً، در بانک که هست ـ بخواهد افراد صالح را هی بگوید چطور و بیرون کند‏‎ ‎‏و افراد ناصالح وارد بکند، این انجمن اسلامی نیست.‏

‏     باید ملتفت باشید که اشخاصی که در بین شما هست، انحراف نداشته باشند که به‏‎ ‎‏واسطۀ انحراف، شما را به انحراف بکشند یا لا اقل، بدنام کنند. و بالاخره، ما هر چیزی که‏‎ ‎‏در این مملکت الآن داریم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانک و چه سایر‏‎ ‎‏ارگانهایی که داریم، باید ما کوشش کنیم که اینها بخورد به جمهوری اسلامی. خوب، ما‏‎ ‎‏ادعا کردیم که ما جمهوری اسلامی را می خواهیم، همۀ ملت هم موافق اند با این؛‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی می خواهند. آنهایی که مخالف اند معدودی هستند. خوب، ما که‏‎ ‎‏می گوییم که نظام جمهوری اسلامی را در ایران، ما متحقق کردیم، آن وقت اگر ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ بیایند مجلس ببینند که مجلس را بعضی آورده اند خراب دارند می کنند، بروند‏‎ ‎‏دولت، دولت هم ببینند همین طور است، همین طور یک وقت بشود «شیر بی دم و‏‎ ‎‏شکم»‏‎[5]‎‏ ما باید کوشش کنیم که اینها را تا آن اندازه ای که قدرت داریم به همین چیزی که‏‎ ‎‏اسلام می خواهد، مبدل کنیم.‏


صحیفه امامجلد 16صفحه 171
لزوم تطبیق امور بانکها با احکام شرع

‏     ‏‏بانکهای ما باید توجه به این معنا داشته باشند که بانک، بانک اسلامی است امروز، نه‏‎ ‎‏بانک زمان رضا شاه و محمدرضا شاه. بانکها باید فکر این مطلب باشند که مسائل‏‎ ‎‏خودشان را با اسلام تطبیق بدهند و همه جا این طور باید باشد. ما از ـ روی هم رفته ـ‏‎ ‎‏جامعه مان هیچ نگرانی نداریم. روی هم رفته، جامعۀ ما یک جامعۀ اسلامی است و دارد‏‎ ‎‏رو به اسلام می رود، امّا از این خصوصیات و افراد نادر، که گاهی وقتها اشخاص بسیار‏‎ ‎‏خطرناکی هستند، از اینها نگرانی هست که مبادا در هر جا که اینها بتوانند وارد بشوند و با‏‎ ‎‏ورود خودشان، انحراف ایجاد بکنند. و ما نباید سهل انگاری کنیم که خوب، یک نفر‏‎ ‎‏آمده است ـ فرض کنید ـ در این محل و خرابکارها، دیگران نیستند. نه، یک نفر فاسد‏‎ ‎‏یک وقت می بینید که یک انجمنی را فاسد می کند و یک کشوری را رو به فساد‏‎ ‎‏می کشاند. ما باید توجه به این مسائل داشته باشیم.‏

‏     این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش‏‎ ‎‏هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود، او را تعقیب و مجازات می کنند، برای این‏‎ ‎‏[‏‏است‏‏]‏‏ که اینهایی که اینطور فسادها را در یک مملکتی می کنند، ولو توی خانه ای این‏‎ ‎‏کار را می کنند، این کم کم سرایت می کند و جامعه را رو به فساد می برد. خدای رحمان و‏‎ ‎‏رحیمی که با همۀ بندگانش رحمت دارد و می خواهد همۀ بندگانش به سلامت و سعادت‏‎ ‎‏باشند، به حسب تشریع، این طور فرموده است. آن وقت یک نفر آدمی که بیاید در خیابان‏‎ ‎‏و شمشیرش را بکشد، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند، بگویند که این را‏‎ ‎‏باید بکشید، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با‏‎ ‎‏این آدم است، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کم کم کشیده می شود‏‎ ‎‏به فساد؛ فساد یک فرد، دو فرد، چهار فرد، اینور، آنور. اگر منحصر به خودشان بود،‏‎ ‎‏حرفی نبود، امّا فساد سرایت می کند، اخلاق فاسد سرایت می کند به همه، کم کم می ببیند‏‎ ‎‏یک وقت یک کشوری فاسد شد اسلام از اوّل جلویش را خواسته بگیرد؛ گفته این کسی‏‎ ‎‏که این فساد را کرده، باید با او این جور رفتار کنید تا از اوّل نگذارد رشد پیدا کند این فساد.‏


صحیفه امامجلد 16صفحه 172
‏     شما هم باید، موظفید، در بانک موظفند، در انجمنهای اسلام موظفند، جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و حزب جمهوری اسلامی موظف است و دولت و همه موظف اند به اینکه‏‎ ‎‏نگذارند یک مورد هم فساد وقتی واقع شد، اغماض نکنند؛ همان یک مورد را تعقیب‏‎ ‎‏کنند و همین یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند، یک وقت یک جمهوری به فساد‏‎ ‎‏کشیده بشود یا لااقل، به این طور کشیده بشود که بدنام بشود در دنیا. به اندازۀ کافی ما‏‎ ‎‏اشخاصی که مبلّغینی که بخواهند این جمهوری اسلامی را به بدنامی بکشند به قدر کافی‏‎ ‎‏در دنیا ما داریم؛ خودمان نباید یک کاری بکنیم که کمک بشود به قدر کافی دنیا با ما دارد‏‎ ‎‏مخالفت می کند. ولی شما اگر خودتان را حفظ بکنید و اگر اخلاق اسلامی در خودتان‏‎ ‎‏نفوذ بکند و همه توجه به این مسائل داشته باشید، ‏‏[‏‏می دانید‏‏]‏‏ که از اخلاق اسلامی، یکی‏‎ ‎‏از امور مهمش قضیۀ تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا‏‎ ‎‏هم ما هر چه پیشرفت کرده ایم از این معنا بوده. تاکنون این جمهوری اسلامی از اولی که‏‎ ‎‏انقلاب پیدا شده، چه در آنجایی که قطع ریشه های فساد را کردند و از بین بردند تا‏‎ ‎‏آنجایی که در امور کشور کارسازی کردند، بازسازی کردند، در اثر این وحدتی بوده‏‎ ‎‏است که اینها داشته اند که یکی از ‏‏[‏‏نمونه های‏‏]‏‏ اخلاق اسلامی است.‏

‏     این برادری یکی از اموری است که در قرآن کریم، همۀ ما را برادر خواندند؛‏‎[6]‎‎ ‎‏مسلمانها را، مؤمنین را. و برادرها باید با حسن نیت و برادری مجتمع باشند و بحمدالله ‏‎ ‎‏تعالی، هستند. ما باید این نعمت الهی، که خدا این را نعمت حساب کرده ـ این نعمت،‏‎ ‎‏بزرگترین نعمت است ـ این نعمت الهی را ما باید حفظش کنیم. مادامی که این نعمت الهی‏‎ ‎‏را ما حفظ کردیم، در امان هستیم از همۀ شیاطین. و آن روزی که ما این نعمت را ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ از دست بدهیم، آن روز است که خلل وارد می شود به کشور ما. و من امیدوارم‏‎ ‎‏که به همین نحوی که الآن دارد پیش می رود و جمهوری اسلامی دارد پیش می رود‏‎ ‎‏[‏‏ادامه پیدا کند‏‏]‏‏ و همۀ کسانی که در ایران یک کاری انجام می دهند، یک فکری را‏

صحیفه امامجلد 16صفحه 173
‏دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند، ‏‏[‏‏باز هم باشند‏‏]‏‏ و تاکنون هم بحمدالله ، هر‏‎ ‎‏چه توطئه بوده است در اثر همین بیداری که ملت ما دارند و بیداری که دولت ما دارد و‏‎ ‎‏سایرین دارند، همه خنثی شده است و ان شاءالله ، از این به بعد هم خنثی خواهد شد.‏‎ ‎‏خداوند ان شاءالله ، به همۀ شما، به همۀ کشور، کشورهای اسلامی، به همۀ ملتهای مسلمان،‏‎ ‎‏آگاهی به مقداری که بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت کنند به نوع بشر، ان‏‎ ‎‏شاءالله ، توفیقش را عنایت بفرماید. و امیدوارم که این جمهوری اسلامی ان شاءالله ، برسد‏‎ ‎‏به مقامی که خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله علیه. و ان شاءالله ، خداوند‏‎ ‎‏ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در کردار خوش یاری کند، و هواهای نفسانی ما‏‎ ‎‏را ان شاءالله ، با عنایت خودش و قدرت خودش سرکوب کند.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 16صفحه 174

  • ـ اصول کافی، ج 2، ص 315، ح 1.
  • ـ بحارالأنوار، ج 52، ص 389، ح 207.
  • ـ اشاره است به آیۀ 9، سورۀ حجرات.
  • ـ اشاره است به آیۀ 12، سورۀ اعراف.
  • ـ اشاره است به این بیت مثنوی مولوی:شیر بی یال و دُم و اِشکم که دید          اینچنین شیری خدا کی آفرید؟!
  • ـ اشاره است به آیۀ 10، سورۀ حجرات.