سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان کشور (بیان مشکلات ـ حفظ دستاوردهای انقلاب)

سخنرانی

‏زمان: صبح 9 شهریور 1361 / 11 ذی القعده 1402‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: حب نفس منشأ گرفتاریهای بشر ـ بیان مشکلات و لزوم حفظ دستاوردهای انقلاب‏

‏مناسبت: میلاد امام هشتم حضرت رضا (ع)‏

‏حضار: هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ موسوی تبریزی، سید حسین‏‎ ‎‏(دادستان کل انقلاب) ـ ولایتی، علی اکبر (وزیر امور خارجه) ـ رضایی، محسن (فرمانده‏‎ ‎‏کل سپاه پاسداران) ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ سفرا و کارداران جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ـ علمای پاوه و اورامانات ـ اعضای اتحادیه دانشجویان ایرانی درهند‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

حب نفس، اساس گرفتاریهای بشر

‏     ‏‏من هم متقابلاً به آقایان تبریک این عید سعید را عرض می کنم و امیدوارم که خداوند‏‎ ‎‏این اعیاد را بر مسلمین و بر ملت شریف ایران مبارک فرماید و مستضعفان جهان را بر‏‎ ‎‏مستکبران غلبه دهد که آن روز عید بزرگ مبارکی خواهد بود. و امیدوارم که حاصل‏‎ ‎‏بشود یک همچو روزی.‏

‏من عرض می کنم که اساس این گرفتاریهایی که بشر به آن مبتلاست، از زمان آدم‏‎ ‎‏صفی الله تا امروز و از امروز تا روز حشر، آنکه بشر به آن مبتلاست و اساس تمام فسادها و‏‎ ‎‏جنگها و ظلمها و تعدیها و تجاوزها بر آن محور است، اساسش حب نفس است که‏‎ ‎‏شعبه هایی از این حب نفس و مظاهری که دارد که اگر ملاحظه بفرمایید، این مظاهری که‏‎ ‎‏پایه اش حب نفس است، بشر را به تباهی کشیده و می کشد و انبیا هم برای اصلاح این امر‏‎ ‎‏آمده اند و مع الأسف، آن طوری که آنها می خواستند، موفق نشده اند و گمان ندارم که‏‎ ‎‏هیچ کس موفق بشود. یک شعبه از این و یک مظهری از این حب نفس، حب ریاست‏‎ ‎‏است؛ حب جاه است؛ حب غلبه است. از اول عالم تا حالا، از این قدرتهای جابر هر چه به‏‎ ‎‏مردم رسیده است، از این حب اشتهار، ریاست، حب قدرت و از اینها بوده است که‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 458
‏اساسش همان حب نفس است. الآن هم که ما در یک وضعی باقی هستیم در دنیا که همه‏‎ ‎‏می دانید دنیا الآن چه خبر است وبر بلاد مسلمانها چه می گذرد و بر کشورهای مظلوم  چه‏‎ ‎‏ظلمها واقع می شود، اساس همۀ اینها همان حب مسند و ریاست است. حب قدرت است‏‎ ‎‏که امریکا را وادار می کند که این جنایتهایی که در طول تاریخ بی سابقه است، انجام بدهد.‏‎ ‎‏و حب سلطه و ریاست است که شوروی را برمی انگیزد که اینطور با مردم دنیا و مظلومین‏‎ ‎‏دنیا رفتار کند. و حب نفس است که کشورهای اسلامی، سران کشورهای اسلامی در‏‎ ‎‏مقابل جنایاتی که از این قدرتها واقع می شود و از وابستگان آنها واقع می شود،‏‎ ‎‏بی تفاوتند. اگر این حب نفس در این سران کشورهای اسلامی نبود و این حب جاه و‏‎ ‎‏قدرت نبود، با این فجایع که واقع شده است، با این ظلمهایی که واقع شده است بر ایران و‏‎ ‎‏بدتر از او بر لبنان، نمی نشستند و تماشا کنند. همه ترس از این دارند که این قدرت تخیلی،‏‎ ‎‏که باید بگویم که هیچ ارزش ندارد، ازشان گرفته بشود. از این جهت، آن طور خاضع‏‎ ‎‏شدند در مقابل امریکا و بدتر از او و فجیعتر از او، درمقابل اسرائیل که الآن همه جست و‏‎ ‎‏خیزهایی که در این، اکثر این کشورهای اسلامی می شود برای این است که، اسرائیل را به‏‎ ‎‏رسمیت بشناسند و آن قرار داد «کمپ دیوید» را تحکیمش ببخشند.‏

‏اگر حب این چند روز ریاست، این چند روز سلطه نبود، هر انسانی ادراک این معنا را‏‎ ‎‏می کند که مثل اسرائیل بر بلاد مسلمین این طور رفتار کند و این طور جسورانه در مقابل‏‎ ‎‏همه، همه را تحقیر کند، ننگی بر چهرۀ این کشورهای اسلامی نقش بست که هیچ چیز این‏‎ ‎‏ننگ را نمی تواند بزداید، مگر اینکه توجه بکنند، مگر اینکه منقلب بشوند، متحول‏‎ ‎‏بشوند. و ننگی که بر همۀ این کشورهاست این است که با علم به اینکه دارند خلاف‏‎ ‎‏می کنند، به صدام کمک می کنند که صدام، اسلامی ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏که دارد در ایران پای می گیرد‏‎ ‎‏ان شاءالله ، این آدم، این را زایل کند و همه کوشش شان بر این معناست. بعضی تصریح‏‎ ‎‏می کنند و بعضی هم خلافش را می گویند و دروغ می گویند. اگر این حب جاه نبود، که‏‎ ‎‏ارث شیطان است واز اول شیطان برای همین خصیصه ای که داشت مطرود شد، و چون‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 459
‏خودش را از آدم بالاتر می دانست و خودش را «نار» می دانست و آدم را «طین»‏‎[1]‎‏ و آن‏‎ ‎‏نورانیت آدم را ادراک نکرده بود، موجب این شد که مطرود شد و قسم خورد که همه را‏‎ ‎‏مطرود کند، یعنی همۀ بشر را، و الآن دارد او موفق می شود در مقابل همۀ انبیا.‏

‏     این حمله ای که صدام به ایران کرد، خوب، همه می دانید که برای این بود که سردار‏‎ ‎‏قادسیه بشود! و آن مسائل و این حمله ای که اسرائیل بر لبنان در مقابل چشم همۀ مسلمانان‏‎ ‎‏منطقه و دولتهای منطقه کرد، همه می دانید که برای قدرت طلبی وجاه طلبی ‏‏[‏‏بود.‏‏]‏‏ و‏‎ ‎‏امریکا هم همین وهمۀ قدرتها هم همین و این ممکن است که در شما هم پیدا بشود، در ما‏‎ ‎‏هم پیدا بشود. شیطان فقط نمی رود سراغ صدام و امریکا و شوروی. او همه جا هست و‏‎ ‎‏مظاهر شیطان، که نفس امارۀ خود ماست، پیش همه هست. چنانچه یک وقت دیدید که‏‎ ‎‏حب این را دارید که به مردم زور بگویید، حب این را دارید که مردم پیش شما خاضع‏‎ ‎‏باشند، بدانید که از آن حظ شیطانی پیشتان هست. و این حظ شیطانی است که پیش‏‎ ‎‏قدرتمندها هست و قدرتمندها را آن طور جسور می کند. و همین حظ شیطانی پیش‏‎ ‎‏آنهایی که خاضع در مقابل این قدرتمندان می شوند، ـ با اینکه امکانات اینکه در جلوی‏‎ ‎‏آنها بایستند، دارند ـ این همان حظ شیطانی است. همان است که شیطان را با آدم درگیر‏‎ ‎‏کرد و مطرود شد و حرف خدا را نشنید و امر خدا را نشنید و این را نفهمید که اطاعت امر‏‎ ‎‏خدا قضیۀ سجده بر آدم نیست، سجده بر خداست. مع الأسف، در بین این، دولتهای‏‎ ‎‏اسلامی ـ باصطلاح ـ و سران این دولتهای اسلامی به این امر مبتلا هستند. اگر این قدم را‏‎ ‎‏برداشته بودند که حب این ریاست را کم کرده بودند یا موفق می شدند زایل می کردند،‏‎ ‎‏ممکن نبود که بدون تفاوت بنشینند و این طور بار ذلت بکشند.‏

تقویت صدام 

‏     ‏‏یک وقت امریکا بر مردم غلبه می کند و شوروی غلبه می کند، یک وقت اسرائیل غلبه‏‎ ‎‏می کند. اسرائیل امروز فرمانفرمای این بلاد اسلامی دارد می شود و اگر این بی تفاوتی و‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 460
‏این کمک و این طفره زدن برای اینکه بشناسند اسرائیل را به رسمیت، اگر این به نتیجه‏‎ ‎‏برسد، او فرمانفرمای همه شان خواهد شد. و همین طور که حالا تحقیرشان کرد و ذلیلشان‏‎ ‎‏کرد در مقابل خودش به امر امریکا، به طرح امریکا، این مطلب توسعه پیدا می کند و در‏‎ ‎‏همه جا ریشه می دواند. مکرر این مسئله ذکر شده است که اسرائیل قناعت نمی کند به‏‎ ‎‏آنجایی که هست؛ قدم قدم پیش می رود و هر قدمی که رفت، هی می گوید ما کاری‏‎ ‎‏نداریم، همین است، فردا قدم بالاتری برمی دارد؛ امروز لبنان است، فردا ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ سوریه، پس فردا عراق است و همین طور. ‏

‏     و مع الأسف، این دولتها به جای اینکه در مقابل این آدم و این غیر انسان قیام کنند،‏‎ ‎‏نهضت کنند، اتفاق حاصل کنند برای جلوگیری، یک انکار هم نکردند. الآن هم جست و‏‎ ‎‏خیز می کنند برای اینکه تثبیت کنند مقام او را. و این یک ننگی است که در کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی بر چهرۀ همه است؛ بر سران، بی واسطه و بر مردم کشورها هم که سران را این‏‎ ‎‏طور به جای خودشان گذاشته اند که هر کاری می خواهند بکنند و هر ذلتی می خواهند‏‎ ‎‏برای اسلام و مسلمین تهیه کنند و جلو اینها را نگرفتند، بر آنها مع الواسطه. ما این مصیبتها‏‎ ‎‏را به کجا باید ببریم؟ ما را مبتلا کردند به جنگ عراق. توطئه تدارک دیدند که ما برویم‏‎ ‎‏سراغ اسرائیل تا عراق تقویت بشود، آن وقت عراق و اسرائیل بیایند سراغ ما. ما این توطئه‏‎ ‎‏را فهمیدیم و آقایانی که متصدّی امورند توجه کردند و گفتند راه ما این است که از این‏‎ ‎‏راه برویم. اگر از آن راه ما رفته بودیم، امروز عراق وضعش با ما غیر از این بود و اسرائیل‏‎ ‎‏هم به دنبال او، با ما طور دیگری بود.‏

پیروزی چشمگیر سیاسی برای ایران 

‏     ‏‏ملت ایران همان طوری که تا کنون عمل کرده است و پیروزی سیاسی اخیر را که پیدا‏‎ ‎‏کرده است، این یک امر خیلی چشمگیری است. صدام با تمام قوا کوشش کرد به اینکه‏‎ ‎‏سران کشورهای غیر متعهد را در بغداد جمع کند و این جمهوری اسلامی و این قدرت‏‎ ‎‏اسلام در این گوشۀ دنیا باعث شد که سران کشورها توجه کنند و دست رد به سینۀ صدام‏‎ ‎‏بزنند. بعد هم با کمال وقاحت می گوید: من برای اینکه وحدت اسلامی محفوظ باشد، از‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 461
‏او گذشتم؛ پس خوب است وزرای خارجه بیایند اینجا! آن هم هر چه توانست این ور،‏‎ ‎‏آن ور زد و به در یوزگی فرستاد افراد را به همه جا، منتهی به این شد که حالا باز اعلام‏‎ ‎‏کرده است که نه، ما برای وحدت مسلمین از این مطلب هم گذشتیم. و من عقیده ام این‏‎ ‎‏است که ایشان برای وحدت مسلمین به جهنم برود!‏

‏     آنهایی که اساس اختلاف بین مسلمین را درست می کنند، خوب یکی اش هم از آن‏‎ ‎‏افراد، همین صدام است که اساس اختلاف است. دولت ایران با هیچ دولتی هیچ وقت‏‎ ‎‏جنگ نداشت و مخالفت نداشت، الاّ با آنهایی که بر ضدشان می خواهند کاری بکنند.‏‎ ‎‏این هجوم ابلهانۀ صدام به ایران اسباب این شد که دولتهای منطقه بسیارشان با ایران؛‏‎ ‎‏یعنی، با اسلام به مخالفت برخیزند. آنها هم کم کم خواهند فهمید که صرفه در این نیست‏‎ ‎‏که با یک همچو ملتی که همه چیزش را در راه اسلام دارد فدا می کند، مخالفت کنند آنها‏‎ ‎‏هم توجه پیدا خواهند کرد لکن ما هم باید به مسائل؛ یعنی، به آن شیطنتهایی که نفس‏‎ ‎‏امارۀ انسان می کند، توجه کنیم؛ آن ریزه کاریهایی که در انسان ایجاد می کند. چه بسا یک‏‎ ‎‏نفر آدم زاهد متقی در طول عمرش به زهد و تقوا و اینها معروف باشد و شیطان یک‏‎ ‎‏گوشه ای از دل او را ربوده باشد که همۀ این اعمال و این زهد و تقوا، همه و همه فاسد‏‎ ‎‏بشوند. و چه بسا باشد که شما آقایانی که در مجلس تشریف دارید و امیدوارم که موفق‏‎ ‎‏باشید با همۀ کوششی که می کنید برای اسلام، لکن آن حظ شیطانی از پیش شما نرفته‏‎ ‎‏باشد. ‏

مخالفتهای قدرتهای بزرگ، دلیل قدرتمندی ملت 

‏باید خودتان مراقبت خودتان را بکنید و وادار کنید کسانی از شما مراقبت کنند. و چه بسا‏‎ ‎‏باشد که این سپاه پاسداران و این سران فرماندهان سپاه پاسداران با همه جدیتی که‏‎ ‎‏می کنند، برای اینکه به اسلام خدمت بکنند، در باطن قلبشان، غیر خودآگاه از این‏‎ ‎‏خصیصه های شیطانی باشد که یک وقت ببینند که کارهایی که کرده اند دست شیطان در‏‎ ‎‏آن بوده است. باید همیشه انسان مراقب خودش باشد. می خواهد نماز بخواند، مراقبت‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 462
‏کند از نمازش که مبادا دست او در آن کار باشد؛ دست نفس اماره در کار باشد. بخواهد‏‎ ‎‏پاسداری بکند، متوجه باشد که مبادا دست او در کار باشد؛ و او را به کاری وادار کند که‏‎ ‎‏خودش تباه بشود و جمهوری اسلامی را هم چهره اش را یک طور دیگر نمایش بدهد،‏‎ ‎‏شماهایی که دست اندر کار هستید در این جمهوری اسلامی، چه آن آقایان سفرا و‏‎ ‎‏کاردارهایی که در خارج می روند و خارج بیشتر توقع هست و چه شما سپاه پاسداران و‏‎ ‎‏سایر قوای نظامی و انتظامی که در داخل خدمت می کنید و چه و کلای محترم که در‏‎ ‎‏مجلس خدمت می کنند و چه همه؛ قوۀ قضائیه، قوۀ اجرائیه؛ همه باید از خودشان مراقبت‏‎ ‎‏کنند، بدانند آن که آنها را به این قدرت رسانده است که قدرتهای بزرگ دنیا حساب برای‏‎ ‎‏آنها باز کرده اند. و همین مخالفتهایی که هر روز می کنند و توطئه هایی که هر روز این‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ می کنند، دلیل بر قدرتمندی شماست. اگر شما قدرتمند نبودید که آنها با‏‎ ‎‏شما مقابله نمی کردند. چون می بینند که یک قدرتی اینجا هست، شما باید بدانید که این‏‎ ‎‏قدرت، قدرت بازوی شما و من و سایر افراد نیست، این یک قدرت الهی است. یک‏‎ ‎‏قدرت اسلامی است. یک قدرت ایمان است که این کار را انجام داده، ایمان است که‏‎ ‎‏شما را وادار می کند بروید و برای اسلام فداکاری کنید و ایمان است که در جبهه ها این‏‎ ‎‏عزیزان ما در  جنگ تا حد شهادت حاضر هستند. و تا این ایمان را حفظ کردید و تا این‏‎ ‎‏تعهد به اسلام را حفظ کردید، هرگز نخواهید آسیب دید.‏

‏     و باید ما توجه کنیم به اینکه ما امروز در حال جنگ هستیم؛ هم جنگ سیاسی و هم‏‎ ‎‏جنگ نظامی. الآن ما با تمام این قدرتهایی که در جهان است و آنهایی که تبع قدرتهای‏‎ ‎‏بزرگ هستند، در حال جنگیم؛ یعنی، آنها به ما حمله می کنند و ما در حال دفاعیم. باز‏‎ ‎‏وقت آن نرسیده است که بگوییم خیر، ما خودمان هستیم و مستقلیم و همۀ چیزها تمام‏‎ ‎‏شده. خیر، الآن جبهه ها احتیاج به افراد دارد.‏

‏     در جبهه ها باید افراد بروند. این یک واجب شرعی ـ الهی است، منتها واجب کفایی.‏‎ ‎‏به همه واجب است، مگر اینکه به اندازۀ کفایت حاصل شده باشد. هر که می تواند،‏‎ ‎‏قدرت دارد، بر او واجب است. و اگر به اندازۀ کفایت به طوری که سران نظامی، از سران‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 463
‏پاسداران و سران ارتش و اینها گفتند دیگر احتیاج نیست، آن وقت از همه ساقط می شود.‏‎ ‎‏ما باید این مطلب را درست توجه به آن داشته باشیم که ما در حال جنگیم و در حال دفاع‏‎ ‎‏و اگر ـ خدای نخواسته ـ سستی بکنیم، یک مِثلِ اسرائیلی ـ خدای نخواسته ـ به ما حمله‏‎ ‎‏می کند و ما اگر سستی کنیم، بر ما چیره می شود. ما از حالا باید جلویش رابگیریم. ما تا هر‏‎ ‎‏حدی که رفته ایم، همه دفاع بوده. الآن هم دفاع می کنیم. الآن هم در عین حالی که صدام‏‎ ‎‏ادعا می کند که ما شهرهای ایران را به آن کاری نداریم، الآن هم آبادان ما و بعضی دیگر‏‎ ‎‏از بلاد ما هر روز ـ آبادان تقریباً، هر روز تقریباً ـ بمباران می شود؛ یعنی، از خارج توپ‏‎ ‎‏می اندازند و اینجا را تباه می کنند. مردم را شهید می کنند، و ما باید دفاع کنیم از این‏‎ ‎‏مسلمانها و باید دفاع کنیم از این کشور اسلامی. تا هر جایی که باید دفاع کرد، پیشروی‏‎ ‎‏باید کرد. و این بسته به همت جوانهای برومند متعهد جندالله است که نقیصه ها را پر کنند و‏‎ ‎‏بروند و ان شاءالله ، بزودی کار را تمام کنند تا بعد برویم دنبال آن دشمن بزرگتر، خبیثتر.‏‎ ‎‏اگر از صدام کسی هم خبیثتر باشد، آن بگین و امثال اینها است.‏

حفظ ثغور اسلام، بالاترین فرائض 

‏     ‏‏ما در بین راه هستیم آقایان. انقلاب ما در بین راه است و ما باید او را دریابیم. همه باید‏‎ ‎‏این فکر را بکنند. آقایان نمایندگان محترم مردم هم باید این فکر را بکنند. ما بین راه‏‎ ‎‏هستیم. اگر اینجا احتیاج باشد به نمایندگانی که بروند در جبهه ها و مردم را نصیحت‏‎ ‎‏بکنند، آن وقت تصور این را بکنند که آیا یک سفر مستحبی حج باید بروند یا یک سفر‏‎ ‎‏ـ تقریباً ـ واجب به طرف جبهه ها و نصیحت آنها و دلداری به آنها. الآن چند روز است‏‎ ‎‏که به من مکرر گفته شده است که دارد مملکت برای این توجهی که دارند به سفر حج،‏‎ ‎‏فلج می شود. و کلای مجلس می خواهند همه مشرف شوند؛ 140 نفر یا بیشتر مشرف‏‎ ‎‏بشوند. البته عذر دارند، می گویند آقای  هاشمی‏‎[2]‎‏ فرمودند که این تعطیلی آنهاست،‏‎ ‎‏لکن ما فکر این را بکنیم که ما امروز تعطیل داریم؟ ما امروز می توانیم در این وضعی که‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 464
‏کشور ما دارد، استفاده از تعطیل بکنیم؟ و شورای قضایی هم می گویند بسیاریشان‏‎ ‎‏می روند. شورای نگهبان هم، خوب، ایشان هم می روند و از سایر قشرها هم همین طور.‏‎ ‎‏اگر واجب باشد مکه، خوب، هیچ کس جلویش را نمی تواند بگیرد؛ باید هم بروند، اگر‏‎ ‎‏حج فریضه باشد، مگر اینکه یک فریضۀ بالاتر از آن باشد با حفظ ثغور اسلام که همۀ‏‎ ‎‏فرائض را کنار می گذارد.‏

‏     این را من عرض کردم باز هم به بعضی آقایان که اینجا تشریف داشتند که با اینکه قتل‏‎ ‎‏نفس مؤمن از همۀ گناهان کبیره، شاید بعد از شرک بالله ، بالاتر باشد؛ قتل نفس مؤمن بی‏‎ ‎‏گناه، لکن اسلام؛ همین اسلامی که این قدر راجع به مؤمنین سفارش فرموده است و‏‎ ‎‏تحذیر از قتل نفس مؤمن کرده، از احکام جهادش این است که اگر یک دستۀ از همین‏‎ ‎‏مؤمنین، از همین مسلمین، از همین فقها، از همین ـ عرض بکنم ـ دانشمندان را کفار جلو‏‎ ‎‏قرار دادند و سپر قرار دادند برای خودشان که بیایند، امر فرموده است که همه را بکشید؛‏‎ ‎‏اینها با آنها، اینها همه شهیدند و به بهشت می روند، آنها هم جهنم؛ برای اینکه حفظ ثغور‏‎ ‎‏اسلام است؛ حفظ نظام اسلام است؛ حفظ ثغور اسلام است. حفظ ثغور اسلام جزءِ‏‎ ‎‏فرایضی است که هیچ فریضه ای بالاتر از آن نیست؛ حفظ اسلام است.‏

‏     آقایان توجه کنند! خودشان همه دانشمند هستند، همه توجه به مسائل دارند؛ که البته‏‎ ‎‏بعضی مسائل دیگر هست، من نمی خواهم بگویم که موجب نگرانی است، ولی خودتان‏‎ ‎‏توجه بکنید که آیا با این وضعی که کشور ما دارد. این طور کوچ کردن به جوار بیت الله با‏‎ ‎‏آن همه ثوابهایی که دارد، بر غیر اشخاصی که واجب عینی است، آیا الآن صلاح‏‎ ‎‏می دانند آقایان که این مملکت را به حال تعطیل درآورند؟ و ـ خدای نخواسته ـ یک‏‎ ‎‏وقت یک صدمه ای وارد بشود به کشورتان، علاوه بر یک نگرانی های دیگری که هست.‏‎ ‎‏در هر صورت، توجه به این بکنید که انگیزه ای که در قلب شما برای رفتن حج هست، چه‏‎ ‎‏هست؟ این است که به ثواب عالی برسید؟ آن وقت ببینید ثواب اینکه به حج بروید یا‏‎ ‎‏ثواب اینکه برای مسلمین خدمت بکنید، کدام بیشتر است؟ برای حدود و ثغور اسلام‏‎ ‎‏خدمت بکنید، کدام بیشتر است؟ تحصیل علم از اموری است که واجب کفایی است و از‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 465
‏امور مهم است، لکن اگر ما یک وقت احتیاج داشتیم به اینکه علما و افراد مستعد الآن‏‎ ‎‏تحصیل علم را کنار بگذارند و بروند در جبهه ها و دلداری بدهند به اینها، هدایت کنند‏‎ ‎‏اینها را یا بروند به شهرهای دور افتاده و هدایت کنند آنها را، این مستحب بسیار بزرگ را‏‎ ‎‏باید کنار بگذارند، بروند آن کار را انجام بدهند؛ برای اینکه آن واجب است. انجام‏‎ ‎‏بدهند، بعد که آرامش حاصل شد برگردند آقایان تحصیل بکنند چنانچه همۀ متصدیان‏‎ ‎‏روحانی که هستند، الآن از باب اینکه می بینند که نمی تواند و نخواهد توانست کسان دیگر‏‎ ‎‏ادارۀ این کشور را آن طوری که اسلام می خواهد اداره بکند و ما تجربه کردیم که نشد،‏‎ ‎‏این آقایان با اینکه شغلشان این نیست و حالا من عرض می کنم که بنای روحانیون بر این‏‎ ‎‏نیست که حکومت را بگیرند. حکومت چیست؟ اما بنای روحانیون براین نیست که اسلام‏‎ ‎‏را حفظ کنند؟! ما گمان می کردیم که در بین روشنفکران ما ـ به اصطلاح ـ خوب،‏‎ ‎‏اشخاصی  پیدا می شوند که متعهدند و حفظ می کنند این را. اگر حالا هم پیدا شد یک‏‎ ‎‏همچو اشخاصی، یک همچو جمعیتهایی، آقایان پستهای مهمتر دارند، می روند سراغ‏‎ ‎‏کارشان؛ آقای هاشمی هم می روند، آقای خامنه ای هم می روند و همۀ کسانی که‏‎ ‎‏متصدی هستند. اما، ما چه بکنیم؟ امروز وضع ما، وضع ایران، وضع گرفتاریهای داخل و‏‎ ‎‏خارج به جوری است که بدون اینها نمی شود اداره کرد این مملکت را؛ یا می کشانندش به‏‎ ‎‏طرف امریکا و یاکمونیسم؛ یا می کشانندش به طرف امریکا و سرمایه داری یا‏‎ ‎‏می کشانندش طرف کمونیسم و آن بساط، و ما لازم است برایمان حفظ کنیم.‏

بی سابقه بودن چنین حکومتی در طول تاریخ

‏     ‏‏خوب، ما جواب خدا را چه بدهیم؟ جواب این شهدایی که برای اسلام جنگ‏‎ ‎‏کرده اند، چه بدهیم؟ و آن اشخاصی که الآن هم کارشکنی می کنند، واقعاً چه جوابی فکر‏‎ ‎‏کرده اند؟ آنهایی که اعتقادی به این مسائل ندارند، خوب راحتند؛ می گویند که چیزی،‏‎ ‎‏خبری نیست، «لا خَبَرٌ جاءَ وَلا وَحْیٌ نَزَلَ.»‏‎[3]‎‏ آنها حالا راحت است وضعشان. آنهایی که‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 466
‏اسلامی فکر می کنند، مسلمان هستند، اینها مقایسه نمی کنند بین این جمهوری که ما الآن‏‎ ‎‏در اسلام داریم، در ایران داریم با آن حکومتی که سابق بود، با آن وضعی که سابق بود؟‏‎ ‎‏اینها فکر نمی کنند که این کشور ولو تا حالا نتوانسته صددرصد مسائل را اسلامی بکند، نه‏‎ ‎‏اینکه نخواسته، نتوانسته، لکن آن قدری که به طرف اسلام رفته است، در طول تاریخ شما‏‎ ‎‏یک حکومتی را پیدا نمی کنید که این طور باشد، که این طور طرف اسلام جهش کرده‏‎ ‎‏باشد. شما وقتی ملاحظه بکنید صدر اسلام را، آیات شریفه ای که وارد شده، روایاتی که‏‎ ‎‏وارد شده، راجع به این تساهلی که در جنگ می کردند آنها. آن خون جگری که حضرت‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین ـ سلام الله علیه ـ می خورد که هی شما می گویید: جنگ، می گویید: حالا‏‎ ‎‏تابستان است؛ بگذارید زمستان، زمستان می گویید: تابستان!‏‎[4]‎‏ شما ببینید امروز این سپاه‏‎ ‎‏پاسداران، این ارتش، این نظامیها، این بسیج، این ملت در آن هوای گرم 60، 70 درجۀ‏‎ ‎‏خوزستان و در آن بیابانها، که انسان اگر برود خفه می شود، این جوانهای عزیز ما به مدد‏‎ ‎‏الهی در آنجا دارند زحمت می کشند، آخ هم نمی گویند، یک کدام شکایت نمی کنند.‏‎ ‎‏من تاکنون که اینجا نشسته ام، یکی که شکایت بکند از اینکه ما در جنگ ـ مثلاً ـ نرویم،‏‎ ‎‏چطور شد، من ندیده ام همچو چیزی. لکن هر روز می آیند با چهرۀ گشاده، هر روز‏‎ ‎‏می آیند و تقاضا می کنند که ما برویم شهید بشویم. خوب، یک همچو تحولی که حاصل‏‎ ‎‏شده است در یک کشوری، این آقایانی که آن کنار نشسته اند و اشکالتراشی می کنند،‏‎ ‎‏ـ مثلاً، در یک دهی یک آدمی در آن ده یک کاری کرده، پس وا اسلاما ـ فکر این‏‎ ‎‏نمی کنند که خوب، در یک کشوری که انقلاب شده است و الآن در حال انقلاب است،‏‎ ‎‏یک آدمی هم در یک گوشه ای از این کشور یک کاری می کند. مگر شما حالا با زمان‏‎ ‎‏پیغمبر، می خواهید خیلی شما جلو باشید؟ زمان پیغمبر هم همین مسائل بوده، همین‏‎ ‎‏مطالب بوده که یک حکومت، حضرت امیر یک حکومتی که می فرستاد، گاهی‏‎ ‎‏خرابکاری می کرد. عزلش می کرد، مگر می شود یکدفعه همه جا، یکدفعه ما صبح کنیم‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 467
‏ببینیم که همه جا بهشت برین شده است؟‏

‏     ما باید ببینیم، این آقایان باید ببینند که اینها دارند روبه اسلام می روند یا خیر، دارند‏‎ ‎‏روبه خلاف اسلام می روند. انصاف داشته باشند اینهایی که نشسته اند هیچ کاری برای‏‎ ‎‏این جمهوری اسلامی از اولش تا حالا نکرده اند، کارشکنی کردند، کار نکردند. آن‏‎ ‎‏روشنفکرش آن طوری و آن مرتجع ـ به اصطلاح شما ـ آن جوری، همه. خوب، بعضی‏‎ ‎‏از اینها را که ما می دانیم یک قدم برای این نهضت بر نداشتند، مخالفت هم با آن‏‎ ‎‏داشته اند، نصیحت هم ما را می کردند که آقا وِل کنید، نمی شود، بگذارید این شاه باشد،‏‎ ‎‏خوب، بهتر از دیگران است! خوب، یک همچو وضعی الآن پیش آمده است که شما‏‎ ‎‏می بینید؛ در ایران الآن این قدر مراکز فساد از بین رفته است. اینها را حساب نمی کنند؛ این‏‎ ‎‏قدر شرابفروشیهایی که مثل آب توی مردم جریان داشت از بین رفته؛ یکی نمی تواند‏‎ ‎‏علناً بیاید یک همچو کاری بکند. این همه چیزهایی که در دولتها بوده و در مجلس بوده‏‎ ‎‏و هر که مجلس را در آن وقت دیده، می داند چه خبر بود، حالا می بیند که این طور است؛‏‎ ‎‏خوب، شما نباید این را قدردانی و تشکر کنید از خدای تبارک و تعالی که همچو عنایتی‏‎ ‎‏کرده اند. همراهی کنید! می توانید بیایید قضاوت کنید. خوب، بیایید قضاوت کنید؛‏‎ ‎‏می توانید بیایید یک استانی را استانداری کنید، بیایید بکنید. ننشینید کنار و هی نق بزنید و‏‎ ‎‏مردم را مأیوس کنید، با اینکه نمی شوند اینها مأیوس. آن اشخاصی که در خارج رفتند و‏‎ ‎‏فرار کردند و حالا هی اعلامیه پخش می کنند و خودشان هم با خودشان  در جنگ هستند‏‎ ‎‏و اینها، آنها از یک طرف یک جوری صدمه به اینجا می زنند، این آدم مقدس مآب هم‏‎ ‎‏که در بازار است یا در مدرسه است یا در کجا هست این هم یک جور دیگر صدمه‏‎ ‎‏می زند.‏

‏     در محضر خدا ما نباید یک کاری بکنیم که برخلاف حکم خدا باشد؟ ما یک‏‎ ‎‏جمهوری الآن به دستمان آمده، این هم با جدیت ماها نبوده، خدا همچو کاری کرد. آن‏‎ ‎‏که مقلب قلوب است، خداست. کی می تواند سرتاسر کشور را، از آن بچه کوچولوهایی‏‎ ‎‏که زبان تازه درآورده اند تا آن پیر مردهایی که روی تختخواب خوابیده اند، اینها را‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 16صفحه 468
‏یکدل و یکجهت برای اسلام بسیج کند؟ کدام وقت شما دیده بودید که برادرهای اهل‏‎ ‎‏سنت و برادرهای اهل تشیع با هم مجتمع بشوند و در یک مقصد راه بروند؟ اگر بگذارند‏‎ ‎‏این فاسدها، اگر بگذارند که این دو تا برادر، این دو قشر بزرگ اسلامی با هم پیوند کنند و‏‎ ‎‏در مقابل دیگران بایستند. و بالاخره، ما باید همیشه توجه به خدا داشته باشیم و بدانیم که‏‎ ‎‏یک روزی همۀ ما در محضر خدا می رویم و همۀ ما مسؤول هستیم؛ این را باید احساس‏‎ ‎‏بکنیم. وقتی این احساس شد، اداره خوب می شود. مجلس خوب می شود. الحمدلله ،‏‎ ‎‏خوب هم هستند اینها؛ خوبتر می شود. سپاه خوب می شود، ارتش خوب می شود،‏‎ ‎‏شهربانی خوب می شود، شهرداری؛ همه چیزها خوب می شود. و همۀ امور ان شاءالله ‏‎ ‎‏امیدوارم که با تعهد این ملت عزیز به وفق اسلام ان شاءالله ، به پیش برود. و خداوند همۀ ما‏‎ ‎‏و شما را موفق کند که خدمتگزار اسلام، خدمتگزار این مستمندان و اینهایی که در طول‏‎ ‎‏تاریخ شاهنشاهی تو سری خورده اند و محروم بوده اند باشیم. نگذارند اینها به محرومیت‏‎ ‎‏باقی باشند. دولت توجه به این معنا داشته باشد که در این جاهای دور افتاده توجه زیادتر‏‎ ‎‏بکنند و اینها را یک قدری به آنها رسیدگی بکنند. و خداوند همۀ شما را موفق و ما را هم‏‎ ‎‏ان شاءالله ، از خدمتگزاران شما حساب کند.‏

‏ والسلام علیکم‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 16صفحه 469

  • ـ خاک؛ گِل.
  • ـ آقای اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی.
  • ـ «نه خبری آمد و نه وحی ای نازل شد». اشاره به شعری که یزید سروده است.
  • ـ نهج البلاغه، خطبۀ 27 خطبۀ جهاد.