سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان نظام جمهوری اسلامی (توجه به معنویات ـ ساده زیستی)

سخنرانی

‏زمان: 1 فروردین 1362 / 6 جمادی الثانی 1403 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: اهتمام و توجه به معنویات ـ رفاه طلبی و کاخ نشینی منشأ انحطاط ‏

‏مناسبت: عید نوروز‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور) ـ موسوی،‏‎ ‎‏میرحسین (نخست وزیر) ـ ظهیرنژاد، قاسمعلی (رئیس ستاد مشترک ارتش) ـ فلسفی،‏‎ ‎‏محمد تقی ـ اعضای شورای نگهبان ـ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ـ اعضای هیأت‏‎ ‎‏دولت ـ اعضای شورایعالی قضایی و بازرسی کل کشور ـ فرماندهان نیروهای سه گانه‏‎ ‎‏دادستانهای انقلاب اسلامی ارتش و مرکز و دادستان کل انقلاب ـ جامعه مدرسین حوزه‏‎ ‎‏علمیه قم ـ شورای مرکزی ائمه جمعه ـ جامعۀ روحانیت مبارز تهران ـ جامعۀ وعاظ تهران ـ‏‎ ‎‏شورایعالی سپاه و نمایندگان امام در سپاه پاسداران ـ رؤسای شهربانی و ژاندارمری ـ‏‎ ‎‏اعضای جهاد سازندگی ـ بنیاد شهید ـ کمیتۀ امداد امام ـ بنیاد 15 خرداد ـ ستاد برگزاری نماز‏‎ ‎‏جمعه و دفتر مشاورت امام ـ مدیر عامل بانک مرکزی ـ شورای مرکزی مجلس اعلای‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی عراق ـ هیأت ایرانی کنفرانس غیر متعهدها ـ مسئولان شهرداری ـ هلال‏‎ ‎‏احمر ـ صدا و سیما ـ خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ شورای سردبیری روزنامه های صبح‏‎ ‎‏و عصر ـ مسئولان دوایر سیاسی ـ عقیدتی ارتش، شهربانی، ژاندارمری ـ اعضای نهاد‏‎ ‎‏ریاست جمهوری‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

بیان نمودن خدمات انجام شده برای مردم

‏     ‏‏من در این آغاز سال جدید به همۀ آقایانی که در این محفل حاضرند و تمام ملت و‏‎ ‎‏خصوصاً رزمندگانی که در جبهه ها مشغول به فداکاری هستند و بازماندگان شهدای عزیز‏‎ ‎‏و به معلولین و متعلقین به آنها تبریک عرض می کنم. و من امیدوارم که همان طوری که‏‎ ‎‏خداوند تبارک و تعالی از ابتدای این نهضت قدم به قدم ما را هدایت فرموده اند به راه‏‎ ‎‏پیروزی، عنایات خودشان را برای پیروزی اسلام و مسلمین مستدام بدارند. آنچه که در‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 371
‏این چند سال شده است آقایان شمّه ای از آن را فرمودند و البته احصای تمام آنها‏‎ ‎‏نمی شود که به این گفتارها و مجالس احصا کرد و نه ما قدرت این را داریم که احصا کنیم.‏‎ ‎‏و من کراراً به متصدیان امور عرض کرده ام که کارهایی که انجام داده اید با آن حجم‏‎ ‎‏بسیار، به ملت بازگو کنید؛ خصوصاً می بینید که تمام رسانه های گروهی و تمام اشخاص‏‎ ‎‏منحرف دنیا دائماً به گوش جهانیان القا می کنند که این پیروزی برای اسلام تاکنون حاصل‏‎ ‎‏نشده است، بلکه این جمهوری رو به زوال است.‏

‏     آنچه که عمل کرده اید به مردم بگویید. ممکن است که این تبلیغات در بین یک دسته‏‎ ‎‏از مردم که آشنای به مسائل نیستند یک وقت خدای نخواسته تأثیر بگذارد. ما آن‏‎ ‎‏مقداری که از متصدیان امور شنیدیم، در هر جنبه ای از جنبه ها، دیدیم که حجم کاری که‏‎ ‎‏این جمهوری اسلامی برای طبقۀ ضعیف و مستضعفان کرده اند، یک حجم بزرگی است‏‎ ‎‏که در طول سلطنت این پدر و فرزند خَلَف‏‎[1]‎‏ حاصل نشده است. می بینیم که در هر جا‏‎ ‎‏اینها می روند، متصدیان می روند و عمل می کنند، مردم آنجا تقریباً به آنها می گویند که ما‏‎ ‎‏چه نداریم، چه نداریم. حتی اینها یک راه درست برای این مستمندان و بیچاره ها درست‏‎ ‎‏نکردند و یک درمانگاه برای این روستاها درست نکردند و این روستاها در کمال‏‎ ‎‏مظلومیت به سر بردند. و در این مدت کمی که با تمام گرفتاریهای داخلی و خارجی مبتلا‏‎ ‎‏بوده است جمهوری اسلامی، متصدیان امور و خود ملت آن قدر کار کردند که متوقع‏‎ ‎‏نبود در آن گرفتاریها بتوانند؛ لکن چون عنایات حق تعالی پشت سرشان هست و مردم را‏‎ ‎‏همان عنایات وادار کرده است به خدمت، از این جهت توفیق بسیار حاصل شده است.‏

تلاش برای اجرای معنویات در جامعه

‏     ‏‏آنچه گذشته است بیش از آن است که ما بتوانیم ذکر کنیم. لکن «چه باید کرد» را باید‏‎ ‎‏عرض کنم، از حالا به بعد چه باید کرد. تا حالا پیروزیها به طور چشمگیر حاصل شده‏‎ ‎‏است و کسانی که در داخل و خارج کارشکنی می کردند اینها فلج شدند، از بین رفتند یا‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 372
‏می شوند ان شاء الله بزودی، لکن از حالا به بعد ما باید چه بکنیم. یک مسئله که در رأس‏‎ ‎‏همۀ امور است مسئلۀ معنویات است. ما باید کوشش کنیم که معنویات را در بین این ملت‏‎ ‎‏عزیز و در بین مسلمین پیاده کنیم، مردم را دعوت به معنویات و دعوت به اخلاق اسلامی‏‎ ‎‏و آداب فرهنگ اسلامی کنیم. ملت ما بحمدالله بسیار مهیّاست از برای اینکه، رو به‏‎ ‎‏معنویات برود و تاکنون هم قدمهای زیادی برداشته اند، لکن راه طولانی است و راه‏‎ ‎‏معنویات آنطور است که باید انسان در تمام عمر کوشش کند. شاید بسیاری گمان کنند که‏‎ ‎‏رفاه مادی و دارا بودن در بانکها، اموال، یا دارا بودن زمینها یا پارکها و امثال اینها برای‏‎ ‎‏انسان سعادت می آورد. این یک اشتباهی است که انسان می کند.‏

کوخها منشأ برکاتند نه کاخها

‏     ‏‏انسان گمان می کند سعادتش به این است که چند تا باغ داشته باشد، چند تا ده داشته‏‎ ‎‏باشد، در بانکها سرمایه داشته باشد، در تجارت چه باشد، شاید انسان این گمان را‏‎ ‎‏می کند، لکن ما وقتی که ملاحظه می کنیم و سعادتها را سنجش می کنیم، می بینیم که‏‎ ‎‏سعادتمندها آنهایی بودند که در کوخها بودند. آنهایی که در کاخها هستند سعادتمند‏‎ ‎‏نیستند. آن مقداری که برکات از کوخها در دنیا منتشر شده است هیچ در کاخها پیدا‏‎ ‎‏نمی شود. ما یک کوخ چهار پنج نفری در صدر اسلام داشتیم، و آن کوخ فاطمۀ زهرا ـ‏‎ ‎‏سلام الله علیها ـ است. از این کوخها هم محقرتر بوده لکن برکات این چی است؟ برکات‏‎ ‎‏این کوخ چندنفری آن قدر است که عالم را پر کرده است از نورانیت و بسیار راه دارد تا‏‎ ‎‏انسان به آن برکات برسد. این کوخ نشینان در کوخ محقر، در ناحیۀ معنویات آن قدر در‏‎ ‎‏مرتبۀ بالا بودند که دست ملکوتیها هم به آن نمی رسد؛ و در جنبه های تربیتی آن قدر بوده‏‎ ‎‏است که هرچه انسان می بیند برکات در بلاد مسلمین هست و خصوصاً در مثل بلاد ماها،‏‎ ‎‏اینها از برکت آنهاست. خود رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که در رأس همه‏‎ ‎‏واقع است زندگی کوخ نشینی داشته است. خیال نشود که یک اتاق، حتی یک اتاق نظیر‏‎ ‎‏اتاق متوسط این جامعه داشته اند. چند تا حجره داشته اند، حجره های محقر. و این‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 373
‏شخص عالیمقام از همین حجرۀ محقر نورش به ملک و ملکوت افتاده است و سِعِۀ‏‎ ‎‏تربیتش در تمام جهان توسعه پیدا کرده است. در صورتی که آنچه او می خواست باز‏‎ ‎‏نشده است و بشر به این زودی نمی تواند برسد به او مگر ان شاءالله خلف صالح او‏‎[2]‎‏ بیاید‏‎ ‎‏و با دست مبارک او تربیت عالیه تحقق پیدا بکند. از این معنویات که گذشتیم، در این امور‏‎ ‎‏فرهنگی، در این امور مادی، در این اموری که اختراعات و کشفیات هست، شما اگر‏‎ ‎‏گردش کنید در بین کاخ نشینان، گمان ندارم که پیدا کنید یک کاخ نشین موفق شده است به‏‎ ‎‏یک اختراع. کوخ نشینان بودند که موفق شده اند به این اختراعات. طبع قضیۀ کاخ نشینی،‏‎ ‎‏توجه به عیش و عشرت و توجه به دنیا و توجه به مال و منال است و نمی تواند شهوت و‏‎ ‎‏شکم، این طبقه را مهلت بدهد که در یک امر تفکری وارد بشوند و فکر بکنند. آنهایی‏‎ ‎‏که اختراع کرده اند، آنهایی که زحمت کشیده اند و کتابهای ارزنده تحویل جامعه داده اند‏‎ ‎‏در هر رشته ای، این کوخ نشینان بوده اند. طبع کاخ نشینی منافات دارد با تربیت صحیح،‏‎ ‎‏منافات دارد با اختراع و تصنیف و تألیف و زحمت. اگر در سرتاسر دنیا هم بخواهید‏‎ ‎‏گردش کنید و پیدا کنید، اگر موفق بشوید، یکی دو تا و چندتاست. تمام مصنفین از این‏‎ ‎‏کوخ نشینان بودند تقریباً، و تمام مخترعین از همین کوخ نشینان بودند تقریباً. ما وقتی که‏‎ ‎‏در مذهب خودمان ملاحظه می کنیم که فقه ما آن طور غنی است و فلسفۀ ما آن طور غنی‏‎ ‎‏است، آن اشخاصی که این فقه را به این غنا رساندند و آن اشخاصی که این فلسفه را به‏‎ ‎‏این غنا رساندند کاخ نشینان نبودند، کوخ نشینان بودند. «شیخ طوسی»‏‎[3]‎‏ که مبدأ این امور‏‎ ‎‏و ارزنده ترین اشخاص در جامعۀ تشیع بوده است یک کاخ نشین نبوده است؛ اگر‏‎ ‎‏کاخ نشین بود نمی توانست این کُتبی که تحویل جامعه داده است و این شاگردهایی که‏‎ ‎‏تحویل جامعه داده است تحویل بدهد. در قشر مرفه نمی شود یک همچو کاری انجام‏
صحیفه امامجلد 17صفحه 374
‏بگیرد. وقتی که در متأخرین از علما ملاحظه می کنیم می بینیم که «صاحب جواهر»‏‎[4]‎‏ یک‏‎ ‎‏همچو کتابی نوشته است که اگر صد نفر انسان بخواهند بنویسند شاید از عهده برنیایند و‏‎ ‎‏این کاخ نشین نبوده. آن طور که نقل می کنند در آن وقتی که ایشان این کتاب را نوشته اند‏‎ ‎‏سرداب در نجف نبوده، سرداب را «شیخ انصاری»‏‎[5]‎‏ از ایران برای نجف سوغات برده،‏‎ ‎‏یک منزل محقر داشتند و در یک اتاقشان باز بوده به یک دالانی ـ از قراری که نقل‏‎ ‎‏می کنند ـ که در آن هوای گرم نجف یک نسیمی، نسیم داغی می آمده است و ایشان‏‎ ‎‏مشغول تحریر «جواهر» بودند. از یک آدمی که علاقه به شکم و شهوات و مال و منال و‏‎ ‎‏جاه و امثال اینها دارد این کارها نمی آید؛ طبع قضیه این است که نتواند. زندگی «شیخ‏‎ ‎‏انصاری» را همه شنیده یعنی بسیاری شنیده اند چه وضعی داشته است در زهد. اگر نبود‏‎ ‎‏آن وضع، نمی توانست آن شاگردهای بزرگی را تربیت کند و نمی توانست آن کتابهای‏‎ ‎‏ارزنده را تحویل جامعه بدهد.‏

تنافی خوی کاخ نشینی با فرهنگ اسلام

‏     ‏‏ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت‏‎ ‎‏شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می خواهد، در جامعۀ‏‎ ‎‏ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ نشینی به پایین بکشید، خود کاخ نشینی این‏‎ ‎‏خوی را می آورد، ممکن است که در بین آنها هم کسی پیدا بشود لکن نادر است. توجه‏‎ ‎‏کنید که این ملتی که الآن کوخ نشینانش مشغول فعالیت هستند و مشغول به زحمت هستند‏‎ ‎‏در جبهه ها و پشت جبهه ها، این کوخ نشینان را زحمت بکشید که به همین حال خوی‏‎ ‎‏کوخ نشینی و خوی اینکه توجه به کاخها نداشته باشند نگه دارید تا بتوانید ادامه بدهید‏‎ ‎‏زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 17صفحه 375
‏مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد. کسی که تمام توجهش به دامداری‏‎ ‎‏است او نمی تواند آدم بشود. کسی که تمام توجهش به باغداری است این نمی تواند یک‏‎ ‎‏انسان مفید واقع بشود. آنهایی که دامداریشان مفید است برای جامعه، آنها توجه به‏‎ ‎‏دامداری ندارند. آنهایی که دامداریشان برای حفظ جامعه است آنها جزء همان‏‎ ‎‏کوخ نشینانند. و آنهایی که باغداریشان برای حفظ جامعه است آنها هم اینطور؛ لکن‏‎ ‎‏وقتی خوی زمینخواری و باغداری و کاخ نشینی در بین مردم باشد، این اسباب این‏‎ ‎‏می شود که انحطاط اخلاقی پیدا بشود. اکثر این خویهای فاسد از طبقۀ مرفه به مردم دیگر‏‎ ‎‏صادر شده است. و شما امروز در جامعۀ خودتان وقتی ملاحظه بکنید، در جامعۀ اهل علم‏‎ ‎‏و ـ عرض می کنم که ـ مدرسه نشینها، اینها که زحمت می کشند و کار برای این جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی می کنند، اینها همین کوخ نشینهایند. حجره های مدرسه را بروند ببینند که چی‏‎ ‎‏است وضعش و فعالیتشان چیست. منزل علمای اسلام را بروند ببینند چی است وضعش و‏‎ ‎‏کارشان چی است. منزل مدرسین جامعه های ما را بروند ملاحظه کنند ببینند که منازلشان‏‎ ‎‏چی هست و کارشان چی است. و ما بحمدالله امروز همۀ دست اندر کارهایمان کاخ نشین‏‎ ‎‏نیستند. دولت ما یک دولت کاخ نشین نیست. آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا‏‎ ‎‏کرد، آن روز است که باید ما فاتحۀ دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور‏‎ ‎‏ما خدای نخواسته، از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن‏‎ ‎‏روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن‏‎ ‎‏روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند خدای نخواسته، و از این خوی ارزندۀ‏‎ ‎‏کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم. ما در‏‎ ‎‏طول مشروطیت از این کاخ نشینها خیلی صدمه خوردیم. مجلسهای ما مملو از کاخ نشین‏‎ ‎‏بود و در بینشان معدودی بودند که از آن کوخ نشینها بودند، و همین معدودی که از‏‎ ‎‏کوخ نشینها بودند از خیلی از انحرافات جلو می گرفتند و سعی می کردند برای جلوگیری.‏‎ ‎‏آن روزی که توجه اهل علم به دنیا شد و توجه به این شد که خانه داشته باشم چطور، و‏‎ ‎‏زرق و برق دنیا خدای نخواسته در آنها تأثیر بکند، آن روز است که باید ما فاتحۀ اسلام را‏
صحیفه امامجلد 17صفحه 376
‏بخوانیم.‏

توجه به معنویات منشأ حفظ نظام اسلامی

‏     ‏‏مادامی که این ملت، این حالی که الآن دارند که توجه به معنویات تا یک حدودی، و‏‎ ‎‏این جوانهای ما توجه به معنویات دارند و این تحول عظیم پیدا شده است در آنها که‏‎ ‎‏شهادت را با جان و دل می خرند، مادامی که این محفوظ است، این جمهوری اسلامی‏‎ ‎‏محفوظ است و هیچ کسی نمی تواند به او تعدی کند. آن روزی که زرق و برق دنیا پیدا‏‎ ‎‏بشود و شیطان در بین ما راه پیدا کند و راهنمای ما شیطان باشد، آن روز است که‏‎ ‎‏ابرقدرتها می توانند در ما تأثیر کنند و کشور ما را به تباهی بکشند. همیشه این کشور به‏‎ ‎‏واسطۀ این کاخ نشینها تباهی داشته است. این سلاطین جور که همه کاخ نشین تقریباً‏‎ ‎‏بودند، اینها به فکر مردم نمی توانستند باشند، احساس نمی توانستند بکنند فقر یعنی چه،‏‎ ‎‏احساس نمی توانستند بکنند بیخانمانی یعنی چه، اینها اصلاً احساس این را نمی توانستند‏‎ ‎‏بکنند. وقتی کسی احساس نکند که فقر معنایش چی است، گرسنگی معنایش چی است،‏‎ ‎‏این نمی تواند به فکر گشنه ها و به فکر مستمندان باشد. لکن آنهایی که در بین همین جامعه‏‎ ‎‏بزرگ شده اند و احساس کردند فقر چی است، دیدند، چشیدند فقر را، احساس‏‎ ‎‏می کردند، ملموسشان بوده است که فقر یعنی چه، اینها می توانند به حال فقرا برسند.‏‎ ‎‏کوشش کنیم که این وضعیت در همۀ ما محفوظ باشد. در مجلس ما، در ارگانهای دولتی‏‎ ‎‏ما، در مجاهدین ما، در ارتش ما، در قوای مسلحه، در قوای قضائیه باید این معنویت‏‎ ‎‏محفوظ بماند؛ توجه به خدا محفوظ بماند. توجه به خداست که یک نفر را از آن‏‎ ‎‏صحرای گرم عربستان و از آن مرکز همۀ جهالتها منبعث می کند و یک همچو بساط عادی‏‎ ‎‏و یک همچو انسانهایی را تربیت می کند و یک همچو ملتی را ایجاد می کند. از‏‎ ‎‏شاهنشاهی این چیزها نمی آید. شبان‏‎[6]‎‏ است که می تواند راه بیفتد و در مقابل فرعون‏‎ ‎‏بایستد. از یک نفر نظیر خود فرعون این کار نمی آید. ما باید آدم تربیت کنیم، نه‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 377
‏شکمباره. اسلام می خواهد انسان درست کند. اسلام می خواهد که استقلال محفوظ باشد‏‎ ‎‏و استقلال با توجه به دنیا ممکن نیست حاصل بشود. اینهایی که الآن هم برای ملتهای‏‎ ‎‏خودشان آن طور تباهی ایجاد می کنند اینهایی اند که در کاخ نشسته اند و نمی دانند‏‎ ‎‏گرسنگی یعنی چه، فقط توجه به منافع خودشان دارند و می بینند که امریکا منافع‏‎ ‎‏خودشان را حفظ می کند، منافع خودش را حفظ می کند ومنافع اینها هم تا آن حدودی که‏‎ ‎‏اینها محفوظ باشند برای خودش، حفظ می کند. یک همچو اشخاصی نمی توانند به فکر‏‎ ‎‏ملت و استقلال ملت باشند. اینهایی که همۀ توجهشان به این است که کاخها برای‏‎ ‎‏خودشان درست کنند، حتی برای حیوانات خودشان، برای سگهای خودشان کاخ‏‎ ‎‏درست می کنند. اینها نمی توانند به فکر مردم و آن گرسنه هایی باشند که در کشورهای‏‎ ‎‏خودشان هست؛ و لهذا می بینیم که نفت همین مردم بیچاره را می برند به جیب امریکا‏‎ ‎‏می ریزند و ملتشان آن طور گرسنه و پابرهنه هستند. اینها احساس دیگر ندارند، اینها‏‎ ‎‏احساس انسانی از دستشان رفته. این توجه به زرق و برق دنیا انسان را از آن احساس‏‎ ‎‏انسانی اش می برد، یک حیوان است در بین مردم راه می رود. کوشش کنید معنویت را‏‎ ‎‏تقویت کنید در بین این ملت. با معنویت است که شما می توانید استقلال خودتان را حفظ‏‎ ‎‏کنید و آزادی خودتان را حفظ کنید و به مراتب کمال برسید.‏

وظیفه حوزه های علمیه در تربیت قضات

‏     ‏‏و اما گرفتاریهایی که ما الآن داریم و باید دنبالش برویم یکی مسئلۀ قضاوت است. این‏‎ ‎‏را من سابق هم عرض کردم و دیروز یک نفر از شورای قضایی آمد پیش من و گفت ما‏‎ ‎‏امروز در عین حالی که بسیار کار کردیم و بسیار خوب شده است اوضاع قضا، مع ذلک‏‎ ‎‏کمبود داریم از حیث قاضی. ایشان گفتند که ما الآن 120 نفر قاضی معمم لازم داریم،‏‎ ‎‏روحانی لازم داریم. و من قبلاً هم عرض کرده بودم که ما دست احتیاج را به این حوزه ها‏‎ ‎‏دراز می کنیم، حوزه های بزرگ مثل حوزۀ قم ـ قم خیلی کار کرده است در این امر ـ مثل‏‎ ‎‏حوزۀ اصفهان، مثل حوزۀ مشهد، آذربایجان. آقا! مسئلۀ قضا یک چیزی است که به‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 378
‏عهدۀ شماست، مسئلۀ قضا یک مسئله ای است که به عهدۀ اهل علم است، اینها مسئول‏‎ ‎‏هستند پیش خدا و نمی شود که انسان بنشیند نگاه کند و قضاوت به وضعی باشد که‏‎ ‎‏نتوانند، شورای قضایی نتواند در هر جا یک قاضی متوسط بفرستد. البته آن قضایی که‏‎ ‎‏اسلام فرموده است و آن شرایطی که اسلام فرموده است باید بتدریج دنبالش برویم. باید‏‎ ‎‏حوزه ها دنبال این مطلب بروند که قاضی به آن نحوی که شارع مقدس مقرر فرموده است‏‎ ‎‏پیدا بکنند. لکن امروز که ما دستمان از آن مرتبۀ بالا کوتاه است نباید بنشینیم تا اینکه‏‎ ‎‏قضاوت به حال سابق باقی بماند. باید ما کوشش کنیم و آن قدری که می توانیم حوزه ها‏‎ ‎‏باید کوشش کنند و افرادی که الآن در حوزه ها هست و صلاحیت دارند از برای این کار و‏‎ ‎‏در حوزه ها هم مدرس مثلاً نیستند، مشغول کارهای تدریسی و امور این طوری نیستند‏‎ ‎‏اینها، خوب اشخاص زیادی هستند که می توانند بروند؛ از حوزۀ اصفهان می تواند یک‏‎ ‎‏عده کثیری را، از مشهد می شود، از تبریز می شود، از اینجاها می شود، از حتی دهات هم‏‎ ‎‏ما داریم افرادی را، که این کاری است که باید انجام بگیرد. ما هی بنشینیم که کی برای ما‏‎ ‎‏انجام بدهد، کی قوّۀ قضائیه را اداره کند، غیر از حوزه های علمیه، کی قدرت این مطلب‏‎ ‎‏را دارد؟ البته، هم باید به فکر آتیه باشند و درست کردن یک قاضیهای صالح بزرگ، و‏‎ ‎‏هم الآن که ما گرفتار هستیم و بخواهیم معطل بماند قضا، بخواهد معطل بماند اصلش‏‎ ‎‏رسیدگی به گرفتاریهای مردم، امروز با اجازۀ فقها، خوب، یک عده ای باید متصدی این‏‎ ‎‏امر بشوند که می دانند به طور ـ فرض کنید ـ تقلیدی هم حتی کار را انجام بدهند و این‏‎ ‎‏یک تکلیفی است از برای همۀ ما. و یکی هم خود قوۀ قضائیه، قوۀ قضائیه باید توجه‏‎ ‎‏بکند که سر و کارش با جان و مال مردم است، نوامیس مردم، سر و کار این با آنهاست و‏‎ ‎‏باید افراد صالح در آنجا باشند، سالم باشند و توجه بکنند که خطای قاضی بزرگ است،‏‎ ‎‏عمدش مصیبتبار است، خطایش هم بزرگ است، باید خیلی در این معنا توجه کنند. و آن‏‎ ‎‏چیزی که من عرض کردم در آن اعلامیه ای که دادم، راجع به این اعلامیه 8 ماده ای، البته‏‎ ‎‏دنبال کردند، تعقیب کردند لکن تعقیب بیشتر لازم است، باید با قدرت و قوّه دنبال این‏‎ ‎‏بروند که نابسامانیهای این کشور رفع بشود.‏


صحیفه امامجلد 17صفحه 379
غافل نبودن از شکر خداوند در نعمتها

‏     ‏‏حالا اگر یک کلمه من وقتی می گویم باید بشود، الآن، شب وقتی که باز می کنیم رادیو‏‎ ‎‏فلان و فلان را، می گوید که معلوم می شود اصلش در ایران به هم خورده همۀ اوضاع،‏‎ ‎‏برای اینکه فلانی گفته است که باید چه بشود. اگر در قرآن گفت که مردم تقوا داشته‏‎ ‎‏باشید، معلوم می شود در اسلام اصلاً تقوا نیست؟! قرآن گفته تقوا پیدا کنید. خوب، ارشاد‏‎ ‎‏مردم ولو اینکه خوب باشند، یک امر راجح است. خدای تبارک و تعالی پیغمبر را‏‎ ‎‏نصیحت می کند، امر به تقوا می کند، حالا اگر رادیوی فلان بگوید که خوب، خدا به‏‎ ‎‏پیغمبر گفته است که ‏یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اِتَّقِ الله ‎[7]‎‏ پس معلوم می شود تقوا نداشته؟! نخیر.‏

‏    ‏‏من الآن یکی از نعمتهای بزرگی که می خواستم عرض بکنم این وضعی است که ما‏‎ ‎‏الآن در ایران داریم. ما نمی توانیم از عهدۀ این شکر بربیاییم که ما در همۀ بلاد الآن، هم‏‎ ‎‏ائمۀ جمعه مان، هم مردم، همه توجه دارند به اسلام، هم همۀ ائمۀ جماعات، زن و مرد،‏‎ ‎‏مردم توجه دارند. شما این نماز جمعه هایی که در ایران، سرتاسر ایران بپا می شود‏‎ ‎‏ملاحظه می کنید که در حال سرما با آن وضع سرما، در رطوبت، در یخبندی وارد‏‎ ‎‏می شوند، در آن گرمای تابستان هم در بلاد گرم وارد می شوند، در این بلاد جنگزده مثل‏‎ ‎‏آبادان که هر روز مورد تجاوز جنایتکاران است باز هم نماز جمعه بپا می شود و مردم در‏‎ ‎‏نماز جمعه حاضر می شوند. این چی است؟ این چه چیزی است که برای ما حاصل شده؟‏‎ ‎‏این را کی کرده غیر از خدای تبارک و تعالی؟ این نعمتهایی است که خدا به ما داده.‏

‏     ما بحمدالله الآن یک مجلسی داریم، که ان شاء الله بهتر خواهد شد، لکن مجلسی‏‎ ‎‏داریم که خواست اسلام را دارد ایجاد می کند. وقتی که ملاحظۀ مجلس را می کنیم،‏‎ ‎‏ملاحظۀ شورای نگهبان را می کنیم، ملاحظۀ دولت را می کنیم، ملاحظۀ قوۀ قضائیه را‏‎ ‎‏می کنیم، وقتی همۀ این را ما ملاحظه می کنیم اینها مورد تشکر است که یک دسته ای از‏‎ ‎‏همین مردم، نه آن بالانشینها و کاخ نشینها، از همین مردم متعارف خودمان، متصدی‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 380
‏شدند و دارند زحمت می کشند برای این ملت. این ملت را هم تشکر از او می کنیم که‏‎ ‎‏دارد با کمال قدرت پشتیبانی می کند. ملت باید از این دولت تشکر کند و قدردانی کند و‏‎ ‎‏دولت هم باید خدمتگزار این ملت باشد و از او تشکر کند. ملت باید از این قوای مسلح،‏‎ ‎‏این جوانها که دارند جان خودشان را برای حفظ نوامیس شما فدا می کنند، دارند صحت‏‎ ‎‏خودشان را از دست می دهند و دارند زحمت می کشند برای حفظ شما، باید قدردانی‏‎ ‎‏بکنند و می کنند. ما از شکر خدا نباید غافل باشیم که یک همچو وضعی الآن ما داریم،‏‎ ‎‏وقتی می رویم جبهه ها می بینیم که جبهه ها جوانها آن طور مشغول فعالیت هستند و‏‎ ‎‏مشغول جانبازی هستند. وقتی می رویم در بیمارستانها، این بیمارها آن طور، این علیلها،‏‎ ‎‏اینهایی که در جنگ معلول شدند، اینهایی که زخمی شدند، آن طور روحیّۀ اسلامی‏‎ ‎‏دارند. ژاندارمری آن وقت چی بود، حالا چی هست؟ ارتش آن وقت چی بود، حالا چی‏‎ ‎‏هست؟ ستاد ارتش آن وقت کیها بودند، حالا کی هست؟ همه چیز بحمدالله عوض شده‏‎ ‎‏است. ما باید شکر خدا را بکنیم و این را حفظش کنید، حفظش به این است که با هم‏‎ ‎‏باشیم. آقا، همۀ دنیا مخالف ماست، ما خودمان باید با هم باشیم، هستیم با هم، حالا شب‏‎ ‎‏نگویند که معلوم شد همه شان به هم ریختند، لکن تذکر همیشه لازم است.‏

بیان مباحث اخلاقی و تکرار آنها

‏     ‏‏انسان، یکی از نکاتی که در قرآن مکرر هست یا مکررات، برای اینکه، قرآن یک‏‎ ‎‏آدم سازی می خواهد بکند. قرآن تاریخ نیست، اگر تاریخ بود، در تاریخ، کتاب تاریخ،‏‎ ‎‏یک قصه را نوشت، ثانیاً اگر بنویسند زیادی نوشته اند، اما کتاب اخلاق باید مکرر باشد.‏‎ ‎‏کسانی که اخلاق می خواهند برای مردم بگویند، باید بگویند، بگویند، بگویند تا توی‏‎ ‎‏مغزشان بکنند، با یک دفعه گفتن درست نمی شود. یکی از نکات بزرگی که قرآن کریم،‏‎ ‎‏مکررات را می بینید دارد، اینها مکررات نیست، سبک انسانسازی این جوری است، هر‏‎ ‎‏صفحه را باز می کنی دعوت به تقوا، دعوت به خوبی، دعوت به چی، آن صفحه هم باز‏‎ ‎‏می کنی، قصۀ موسی را چندین مرتبه ذکر می کند، قصۀ ابراهیم را چندین مرتبه ذکر‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 381
‏می کند، قصه نمی خواهد بگوید که، یک دفعه وقتی گفت، خوب، بس است. اینهایی که‏‎ ‎‏قرآن را نمی شناسند، این خارجیها که نمی فهمند قرآن چی است، می گویند خوب بود‏‎ ‎‏باب باب باشد، هر بابی یک کلمه ای باشد دیگر. قرآن آمده آدم درست کند؛ آدم‏‎ ‎‏درست کردن به یک دفعه گفتن نمی شود. معلم اخلاق با یک دفعه بگوید و تمام کند‏‎ ‎‏برود نمی شود؛ باید در یک مجلس هم ده مرتبه یک مطلب را هی بگوید، بگوید،‏‎ ‎‏بگوید تا در دلها بنشیند. ما باید دائماً به هم سفارش کنیم. حوزه های علمیه به دولت و به‏‎ ‎‏ملت و به اینها باید سفارش کنند، دعوت به تقوا کنند، دعوت کنند به وحدت، دعوت‏‎ ‎‏کنند به تقوا. مردم، هر کس با هم می نشیند این دعوت را بکنند، اهل منبر که می کنند و باید‏‎ ‎‏زیادتر بکنند. مجلس باید در بین صحبتهایشان مردم را بسازند. جنگ مجلس، مثل‏‎ ‎‏جنگ دو فقیه می ماند، نه این است که اینها اختلاف دارند. خوب، فقها با هم اختلاف‏‎ ‎‏دارند از صدر اسلام تا حالا، اگر این نظرها تصادم با هم نمی کرد فقه ما به این قوت نبود؛‏‎ ‎‏نظرها باید تصادم کنند، دعوا شود باید سر آن. بعضی حوزه هایی که ما ادراک کردیم‏‎ ‎‏دعوا بود، استاد یک چیزی را می گفت، شاگرد می ایستاد در مقابلش می گفت، او‏‎ ‎‏می گفت، این می گفت، او می گفت تا یک مطلب تا دیگران استفاده می کردند از آن؛ در‏‎ ‎‏مجلس هم باید این جور باشد. مخاصمه در کار نیست مباحثۀ علمی است، مباحثۀ‏‎ ‎‏اخلاقی است، باید اخلاق به مردم یاد بدهند، دعوا نباید باشد در آن.‏

اتحاد و پشتیبانی ملت در گرو خدمت مسئولین

‏     ‏‏و همین طور مادامی که ما منسجم هستیم با هم، دستهایمان تو هم است و دعای‏‎ ‎‏وحدت می خوانیم، هستیم. آن روزی ما از بین خواهیم رفت که این دستها از بین هم‏‎ ‎‏بیرون برود، این به او بد بگوید، او به او بد بگوید، او اشکال به او کند، او اشکال به او‏‎ ‎‏بکند، آن روز است. و ما بحمدالله الآن یک ملتی داریم که دستشان در دست هم است و‏‎ ‎‏کسی نمی تواند به این ملت آسیب بزند. این پشتیبانی از هم و این کمک کردن، حوزه ها به‏‎ ‎‏دولت، به قوۀ قضائیه، به مجلس کمک کنند، مجلس به آنها کمک کند، دولت به همه‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 382
‏کمک کنند، مردم به هم کمک کنند. این باری که الآن به دوش دولت هست نمی تواند‏‎ ‎‏تنهایی این بار را بردارد. این یک مسئلۀ واضحی است، اگر پشتیبانی این ملت نباشد، اگر‏‎ ‎‏پشتیبانی همۀ قشرها نباشند همه به هم می خورد و هیچ کاری نمی شود کرد. اینکه تا الآن‏‎ ‎‏شما پیروز شدید برای این است که پشتیبان شما خود ملت هست. و خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏این ملت را بعث کرده است به اینکه پشتیبان شما باشد. وقتی شما خوب کار کنید برای‏‎ ‎‏ملت، آنها هم پشتیبان اند. وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، پشتبان اند.‏

‏     وقتی مجلس خوب کار کند برای مردم، پشتیبان هستند. مردم باید پشتیبان ملت و‏‎ ‎‏پشتیبان دولت باشند، پشتیبان مجلس باشند، پشتیبان قوّۀ قضایی باشند و همه به هم‏‎ ‎‏خدمت کنند. همه حسن نیت داشته باشند برای خدمت کردن به هم؛ و بدانند این خدمت‏‎ ‎‏عبادتی است که کمتر عبادت به این بزرگی هست. امروز برای حفظ اسلام باید ما از همۀ‏‎ ‎‏چیزهایی که در ذهنهایمان هست و کدورتهایی که فرض کنید یک وقتی داریم، دست‏‎ ‎‏برداریم، برای خدا با هم باشیم. اگر این طور شد شما حفظ خواهید شد و اسلام را‏‎ ‎‏خواهید صادر کرد به همۀ دنیا. و من به شما عرض کنم که اگر خدای نخواسته، خدای‏‎ ‎‏نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همۀ دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید‏‎ ‎‏که به این زودی دیگر نمی تواند سرش را بلند کند. این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی‏‎ ‎‏است که از همۀ تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران. و حفظ اسلام در ایران به‏‎ ‎‏وحدت شماهاست، وحدت روحانی و مردم، مردم و روحانی، ارتشی و ژاندارمری و‏‎ ‎‏قوای مسلح با دولت، همۀ اینها با هم، همه وقتی دست به هم دادیم و همه شدیم ‏یَدٌ واحِدَةٌ‎ ‎علی مَنْ سِواه‎[8]‎‏ همان طوری که فرمودند که اینها دست واحد هستند بر سوایشان، اگر دست‏‎ ‎‏واحد شدیم برای «مَنْ سِواه» هیچ کس نمی تواند به ما ضرری بزند. آن روز به ما ضرر‏‎ ‎‏می خورد که خلل در وحدت ما پیدا بشود. هیچ کس نمی تواند در این کشور کودتا کند، با‏‎ ‎‏وضع فعلی هیچ کس نمی تواند. آن روزی که اختلاف پیدا شد بینتان، آن روز بدانید که‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 383
‏آن شیاطینی که نشستند آنجا و نگاه می کنند، آن شیاطین یک کودتاچی درست می کنند،‏‎ ‎‏می تراشند، اختلاف این کار را درست می کند. و ما امیدواریم که این وحدت محفوظ‏‎ ‎‏باشد و این سال جدیدی که آمده است، وحدت ما زیادتر از آن وقتی که بوده است باشد.‏‎ ‎‏و به برکت این وحدت، ما هم معنویاتمان را درست کنیم و هم مادیاتمان را و هم فکری‏‎ ‎‏برای این مستمندان، فکری برای این بیخانمانها، فکری برای اینها بکنیم. ‏

اهتمام به امر فقرا و محرومین

‏     ‏‏و من امیدوارم که کسانی که تمکن دارند، کسانی که خانه های زیادی دارند، کسانی که‏‎ ‎‏چیزهای زیاد دارند گمان نکنند سعادتشان به این زیادیهاست. یک نفر آدمی که کم دارد‏‎ ‎‏ولی به اندازۀ معاش دارد، این آدم لذت زندگی را، همین زندگی مادی را، لذتش را بیشتر‏‎ ‎‏از آن می برد که صد تا کاخ دارد و هر روز و هر شب در زحمت حفظ اینهاست. لذت‏‎ ‎‏زندگی را او نمی تواند بفهمد چی است. هزاران غذا در اینجا هست ـ شما گاهی وقتها‏‎ ‎‏شاید دیده باشید در این چیزهایی که نمایش دادند، مثلاً در فیلمها هست ـ این قدر غذا‏‎ ‎‏هست میل نمی کند که دست دراز کند، نه اینکه نمی خواهد، اصلاً میل ندارد، نه اینکه‏‎ ‎‏می خواهد حالا خودنمایی کند که من کم می خورم، نمی تواند. یک درویش وقتی که‏‎ ‎‏یک نان پیدا می کند و می خورد لذتش از آن آدمی که صد تا کاخ دارد و نمی تواند‏‎ ‎‏استفاده بکند بیشتر است. لذت به دارایی نیست، لذت یک مطلبی است که انسان در‏‎ ‎‏خودش باید پیدا بشود و او نمی شود الاّ اینکه توجه به خدا داشته باشد و مطمئن به خدا‏‎ ‎‏باشد. آن کسی که تزلزل دارد در زندگی، شما خیال می کنید که حالا رئیس جمهور امریکا‏‎ ‎‏یا رئیس شوروی خیلی در رفاه هستند؟ تزلزلی که در دل آنها هست در هیچ کی نیست،‏‎ ‎‏در هیچ فردی نیست، هر یکی آنها می خواهند دیگری را بخورند. نمی دانم شنیدید این‏‎ ‎‏را؟ من شنیدم که گرگها وقتی که می خواهند بخوابند ـ جمعیت هستند و می خواهند‏‎ ‎‏بخوابند ـ رو به هم می خوابند، یعنی یک دایره می شود، هیچ کدام پشت به هم نمی کنند‏‎ ‎‏برای اینکه اگر پشت بکنند می ترسند آن یکی بخوردش. این ابرقدرتها این طوری‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 384
‏هستند. الآن آن قدری که امریکا در فکر این است که شوروی را به هم بزند وضعش را،‏‎ ‎‏آن هم در فکر این است که این را به هم بزند و همه سر این سلاحهای هسته ای دعوا‏‎ ‎‏دارند. اینها تزلزل خاطرشان این قدر زیاد است، اینقدر از هم می ترسند، این از او‏‎ ‎‏می ترسد، او از او می ترسد. باید ما فکر باشیم که خودمان را در بین این تلاطمی که در دنیا‏‎ ‎‏هست حفظ کنیم و حفظ به این است که به اسلام گرایش پیدا کنیم و به احکام اسلام‏‎ ‎‏گرایش پیدا کنیم و به حال این مردم فقیر برسیم و به حال این اشخاصی که زحمت دارند‏‎ ‎‏برای این ملت می کشند، به حال اینها دولت برسد، مردم برسند. و من به اینهایی که دارای‏‎ ‎‏املاک زیاد هستند و دارای ثروت زیاد هستند، به اینها عرض می کنم که یک قدری به‏‎ ‎‏حال این فقرا برسید، اینها را از خانه هایی که فرض کنید حالا نشستند شما دو هزار تومان‏‎ ‎‏می گیرید می گویید من سه هزار تومان می خواهم، خوب یک قدری کم ‏‏[‏‏مصرف‏‏]‏‏ بکنید‏‎ ‎‏اینها هم زندگی داشته باشند. هی دنبال این نباشید که یک زوری تو کار بیاید. ما‏‎ ‎‏امیدواریم که احتیاج به این حرفها نداشته باشد و خود مردم داوطلب، این کار را حل کنند‏‎ ‎‏و این مستمندها را به یک زندگی، آنها بیچاره ها قانع هستند به یک زندگی متوسط، به‏‎ ‎‏یک زندگی که بتوانند اعاشۀ خودشان را بکنند، بتوانند یک سایه سری داشته باشند.‏‎ ‎‏خداوند همۀ شما را ان شاءالله موفق کند، و این سال را به مسلمین و به همۀ شماها و به همۀ‏‎ ‎‏ملتهای دربند و ملت عزیز خودمان این سال را مبارک فرماید.‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 17صفحه 385

  • ـ رضاخان و پسرش محمدرضا پهلوی.
  • ـ حضرت قائم آل محمد، مهدی موعود عج.
  • ـ محمدبن حسن طوسی، از بزرگترین فقهای شیعه که به «شیخ الطائفه» مشهور است و در نیمۀ اول قرن پنجم هجری در نجف درگذشته است.
  • ـ محمدحسن نجفی، از بزرگترین فقهای شیعه در قرن 13 هجری که به نام کتاب فقهی خود «جواهر الکلام» به صاحب جواهر مشهور شده، وی به سال 1267 ه . ق . در نجف درگذشته است.
  • ـ مرتضی انصاری معروف به «شیخِ اعظم» از فقهای عظیم الشأن شیعه که دو تألیف فقهی و اصولی وی هنوز در حوزه های علمیّه تدریس می شود. وی اشتهاری خاص به زهد نیز داشته و در سال 1282 ه . ق . در نجف درگذشته است.
  • ـ حضرت موسی کلیم الله ع.
  • ـ سورۀ احزاب، آیۀ 1: «ای پیامبر، از خدا بترس و پرهیزگار باش».
  • ـ بحارالأنوار، ج 28، ص 104: «یکدستند، علیه بیگانگان».