سخنرانی

سخنرانی در جمع ائمه جمعه و جماعات استان های خراسان، باختران، فارس و ...

سخنرانی

‏زمان: صبح 21 خرداد 1362 / 29 شعبان 1403‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: کیفیت نزول قرآن بر قلب رسول الله ـ رسالت خطیر روحانیت ‏

‏مناسبت: در آستانۀ ماه مبارک رمضان‏

‏حضار: واعظ طبسی، عباس (نماینده امام و تولیت آستان قدس رضوی) ـ فلسفی، محمدتقی ـ‏‎ ‎‏ائمۀ جمعه و جماعات استانهای خراسان، باختران، فارس، قم، تهران، طلاب ـ شورای‏‎ ‎‏سرپرستی طلاب غیر ایرانی مقیم قم ـ مسئولان دفتر نمایندگی امام در سپاه پاسداران و‏‎ ‎‏روحانیون‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

مبهم بودن کیفیت نزول قرآن در شب قدر

‏     ‏‏از آقایان علما، دانشمندان، وعّاظ محترم که در اینجا حضور دارند و زحمت‏‎ ‎‏کشیده اند و من بخواهم اسم کلیاتش را ببرم لازم نمی دانم ـ به همه ـ از همه تشکر می کنم،‏‎ ‎‏و از همۀ آنها در این ماه مبارک رمضان ملتمس دعا هستم برای پیروزی اسلام و برای‏‎ ‎‏قطع ید اجانب از ممالک اسلامی.‏

‏     در ماه مبارک رمضان قضیه ای اتفاق افتاد که ابعاد آن قضیه و ماهیت آن قضیه در ابهام‏‎ ‎‏الی الابد مانده است برای امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول الله ‏‎ ‎‏در لیلة القدر، کیفیت نزول قرآن و قضیۀ چه بوده است و روح الأمین در قلب آن حضرت‏‎ ‎‏قرآن را نازل کرده است و از طرفی خدا ‏اَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ‎[1]‎‏ این نزول قرآن در قلب پیغمبر‏‎ ‎‏در لیلة القدر کیفیتش چیست؟ باید بگویم غیر از خود رسول اکرم و آنهایی که در دامن‏‎ ‎‏رسول اکرم بزرگ شدند و مورد عنایت خدای تبارک و تعالی، عنایات خاص او بودند،‏‎ ‎‏برای دیگران مطلقاً در حجاب ابهام است که مسئله تنزّل چی است، نزول در قلب چی‏‎ ‎‏است، روح الامین چی است، کیفیت وارد شدن روح الامین با قرآن در قلب رسول الله ‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 489
‏چی است، «لَیْلَةِ الْقَدْرِ» چی است؟ اینها مسائلی است که به نظر سطحی یک مطالب‏‎ ‎‏آسانی است، و گاهی هم یک حرفهایی گفته شده است؛ لکن به شما عرض کنم کیفیت‏‎ ‎‏نزول قرآن در ابهام باقی مانده است برای امثال ما، و کیفیت نزول ملائکة الله در لیلة القدر‏‎ ‎‏و ماهیت لیلة القدر.‏

ضیافت پیامبر(ص) در شب قدر به نزول قرآن

‏     ‏‏و این دعوتی که خدای تبارک و تعالی به حسب آن چیزی که از رسول اکرم منقول‏‎ ‎‏است که ‏دُعیتُمْ اِلی ضِیافَةِ الله ‎[2]‎‏ ضیافت چی هست و کی پذیرفته است این ضیافت را، و برای‏‎ ‎‏مقدمات پذیرش، این زیارت، این ضیافت چی هست و خود ضیافت چی هست.‏‎ ‎‏بایدعرض کنم که غیر از خود رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کسی به این ضیافتی‏‎ ‎‏که خدای تبارک و تعالی دعوت کرده است، آن طور که او اجابت کرده است کسی‏‎ ‎‏اجابت نکرده است.‏

‏     دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبۀ اعلاء اجابت آنی است که پس‏‎ ‎‏ازحصول مقدمات و ریاضاتی که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کشیده اند‏‎ ‎‏منتهی شد به اینکه خدای تبارک و تعالی از او ضیافت کرد به نزول قرآن.‏

‏     قرآن آن نعمتی است که در ضیافتی که از رسول خدا شده است، آن نعمتی است که‏‎ ‎‏در آن سفره ای که از ازل تا ابد پهن است پیغمبر اکرم برخوردار از آن بوده، و مقدمات،‏‎ ‎‏آن مقدماتی است که سالهای طولانی ریاضات معنوی کشیده است تا رسیده است به‏‎ ‎‏آنجایی که لایق این ضیافت شده است؛ و مهم قضیۀ اعراض از دنیاست.‏

اعراض از دنیا، راه ورود به ضیافت الهی

‏     ‏‏آن چیزی که انسان را به ضیافتگاه خدا راه می دهد این است که غیرخدا را کنار‏‎ ‎‏بگذارد و این برای هرکس میسور نیست؛ برای افراد انگشت شماری که در رأس آنها‏‎ ‎‏رسول الله است میسور بوده. آن توجه قلبی به مبدأ نور و اِعراض از ماورای او، او را لایق‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 490
‏کرد به ضیافه الله و لایق کرد برای اینکه، قرآن یکمرتبه به طور بسیط در قلب او وارد‏‎ ‎‏بشود. لیلۀ مبارکه یکی از احتمالاتش بنیۀ خود رسول اکرم است که مشکات نورالله است‏‎ ‎‏و احتمالات دیگر هم هست. مهم ادراک این معناست که مراتب کمالات انسان برای‏‎ ‎‏ورود در ضیافت خدا زیاد است، و باید از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانی‏‎ ‎‏است که توجه به غیر نداشتن و غیری را ندیدن و جز خدا ندیدن و توجه به هیچ چیز غیر‏‎ ‎‏از او نداشتن. در اینجا باید عرض کنم که از همۀ مردم این معنا مطلوب است، و اگر‏‎ ‎‏بخواهند در ضیافت خدا وارد بشوند به اندازۀ وُسع خودشان باید از دنیا اِعراض کنند و‏‎ ‎‏قلبشان را از دنیابرگردانند؛ لکن برای جامعۀ روحانیت که جامعۀ وعاظ هم در بین‏‎ ‎‏آنهاست یک مطلوبیت دیگری دارد.‏

نگرانی پیامبر(ص) نسبت به عدم استقامت امت خویش

‏     ‏‏پیغمبر در یکی از فرمایشاتشان می فرمایند که ‏شَیَّبَتْنی سورةُ هود‎[3]‎‏ آیه ای که در سورۀ‏‎ ‎‏«هود»وارد شده است در سورۀ  شوری هم به استثنای یک کلمه وارد شده است، لکن‏‎ ‎‏سورۀ هود را ایشان می فرمایند که «شَیَّبَتْنی»؛ برای اینکه، در آنجا امر به استقامت‏‎ ‎‏خودرسول خدا و کسانی که با او هستند هست، تابعین او. این است که استقامت ملت را‏‎ ‎‏هم پیغمبر سنگینی اش را در دوش خودش می دید، و نگرانی ای که پیغمبر داشت نسبت‏‎ ‎‏به اینکه استقامت نکند ملت، نکند امت، این بود که ـ به حسب احتمال قوی ـ این بود که‏‎ ‎‏ایشان را وادار کرد به اینکه این کلمه را بفرمایند. استقامت در هر امر، و این دنبال این‏‎ ‎‏است که انسان توجه به خدای تبارک و تعالی داشته باشد و به پیامبران خدا و خصوصاً‏‎ ‎‏پیمبر خاتم که اینها چه نحو زندگی کردند و باچه مصیبتهایی استقامت کردند، و در این‏‎ ‎‏بیست و چند سال که پیغمبر اکرم در بین این مردم بود چه مصیبتهایی از همین مردم دید،‏‎ ‎‏و چه مصیبتهایی را پیش بینی کرد، و توجه به اینکه او ولیّ امر این ملت است و استقامت‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 491
‏این ملت هم از او خواسته شده است، و ‏فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ‎[4]‎‏ این است که موجب‏‎ ‎‏نگرانی رسول خداست.‏

مسئولیت خطیر روحانیت و تمام شدن حجت بر آنان

‏     ‏‏اگر امروز جامعۀ روحانیت در سرتاسر کشور ما، چه روحانیینی که اشتغال به یک‏‎ ‎‏عملی داشته باشند از اعمالی که در جمهوری اسلامی لازم است و چه آنهایی که اشتغال‏‎ ‎‏ندارند، چه ائمۀ جمعه و چه ائمۀ جماعات و چه علمایی که در غیر این دو شغل هستند و‏‎ ‎‏در بین مردم برای ارشاد هستند، و چه وعاظ محترم، اینها الآن اسلام سپرده به اینهاست.‏‎ ‎‏پیغمبر اکرم توجه به این ملت دارد. تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی است. و نامۀ اعمال ما به حسب روایات عرضه می شود به امام وقت؛ امام زمان ـ‏‎ ‎‏سلام الله علیه ـ مراقب ما هستند، مراقب روحانیت هستند که چه می کنند اینها. امروز که‏‎ ‎‏اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمی توانند بگویند‏‎ ‎‏نمی توانستیم، نمی توانند بگویند نمی دانستیم، نمی توانند بگویند که رژیم شاهنشاهی ما‏‎ ‎‏را نمی گذاشت کاری انجام بدهیم. همۀ اینها مرتفع شده است، و اسلام به دست شما‏‎ ‎‏افتاده است، به دست روحانیون در سرتاسر کشور و تحت مراقبت شدید هستید؛ مراقبت‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی و مراقبت فرشتگانی که مأمور این کار هستند ‏وَالله مِنْ وَرائِهِمْ مُحیط‎[5]‎‎ ‎‏ماه «رمضان ها» می آید و می رود، و ماهها یکی پس از دیگری می روند و عمرها هم‏‎ ‎‏می رود، آنچه که باقی می ماند آن صفحات اعمال شماست که در قلب شما ثبت است، و‏‎ ‎‏شاید نامۀ عمل هم همان باشد. قلب شما نسبت به دنیا چه بوده است؟ دنیا با قلب شما چه‏‎ ‎‏کرده است و شما توجه تان به دنیا چه اندازه بوده است؟ آن روزی که دستتان نمی رسید‏‎ ‎‏زاهد و عابد بودید، آن روزی که دست رسید خدای نخواسته عکس او بود؟ مراقبت در‏‎ ‎‏کار است. امروز مسئولیت روحانیت و کسانی که در این لباس مقدس هستند، مسئولیتی‏‎ ‎


صحیفه امامجلد 17صفحه 492
‏است که در طول تاریخ بر عهدۀ روحانیت نبوده است. در طول تاریخ از صدر اسلام‏‎ ‎‏تاکنون جمعیتهای روحانیت اینطور حجتی که بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها‏‎ ‎‏تمام نبوده است. در طول تاریخ یک همچو فرصتی برای هیچ کشوری پیدا نشده است؛ و‏‎ ‎‏اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما می خواهند حفظش را، به دست این ملت‏‎ ‎‏سپرده شده است و از این ملت می خواهند حفظش را. شما در ارشادات، در توجه‏‎ ‎‏نداشتن به زرق و برق دنیا مهم توجه قلبی است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چیز،‏‎ ‎‏اینش مهم نیست. مهم این است که قلب انسان را، قلب انسان را اینها تسخیر کنند. اینکه‏‎ ‎‏مال اندوزی و ثروت اندوزی مذموم است برای این است که این مال اندوزی و‏‎ ‎‏ثروت اندوزی و امثال اینها و زرق و برق دنیا دل انسان را می کشاند به طرف غیرخدا و از‏‎ ‎‏آن ضیافتهای خدا محروم می کند. بخواهید دعوت خدا را به ضیافت اجابت کنید و وارد‏‎ ‎‏بشوید در ضیافة الله بدون اینکه قلبهای خودتان را از این دنیا منسلخ کنید امکان ندارد.‏‎ ‎‏اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه‏‎ ‎‏به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع می شود از این توجه به خود است در مقابل توجه‏‎ ‎‏به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن‏‎ ‎‏از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می شود. علاوه بر‏‎ ‎‏اینکه، ما مسئولیت خودمان را، مسئولیت شخصی داریم، مسئولیت نوعی هم به عهدۀ‏‎ ‎‏ماست، مسئولیت ملت هم به عهدۀ ماست. همان طوری که سورۀ «هود» به پیغمبر فرموده‏‎ ‎‏است که ‏فَاسْتَقِمْ کَما اُمْرِتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ‏، به شما هم می گوید که استقامت کنید و از استقامت‏‎ ‎‏خودتان مردم را مستقیم کنید. اگر مردم از ما خطا ببینند، و اگر چنانچه انصراف پیدا کنند‏‎ ‎‏از روحانیت برای خطاهای بعض از ما، مسئولیت، مسئولیت شخصی نیست، مسئولیت‏‎ ‎‏اسلامی است، مسئولیت عمومی است.‏

شکست اسلام در صورت مهذب نبودن روحانیت

‏     ‏‏اگر ما خدای نخواسته، با اعمالمان طوری بکنیم که این ملت از ما جدا بشود و این‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 493
‏ملت ما را زیر سؤال قرار بدهد که شما امروز که دستتان باز است یک نحو دیگر دارید‏‎ ‎‏عمل می کنید و جدا بشود از شما، این مسئولیت اسلام به عهدۀ ماست. اسلام به انزوا‏‎ ‎‏کشیده می شود و آنهایی که با اسلام مخالف اند روی کار می آیند خدای نخواسته، و این‏‎ ‎‏مسئولیت به عهدۀ ماست. قضیه، قضیۀ شخصی نیست که یک شخص بگوید خوب من‏‎ ‎‏یک همچو کاری می کنم به دیگران چه، این نیست مسئله. سابق هم وقتی که یک طلبه‏‎ ‎‏کاری می کرد می گفتند طلبه ها اینطورند، اگر خدای نخواسته، یک روحانی یک کاری‏‎ ‎‏می کردند می گفتند روحانیون اینطورند. حالا دیگر مسئله اینطور است که اگر اسلام‏‎ ‎‏شکست بخورد به وسیلۀ ماها شکست خورده است. اگر شما درست بشوید اسلام‏‎ ‎‏شکست نمی خورد، با درست شدن شما مردم درست می شوند، با مهذب شدن شما مردم‏‎ ‎‏مهذب می شوند. اگر خدای نخواسته در منبر شما چیزی بگویید که خودتان عاملش‏‎ ‎‏نیستید و در مسجد چیزی بگویید که خودتان بر خلاف او عمل می کنید، مردم دلهاشان از‏‎ ‎‏شما منصرف می شود و این کم کم موجب شکست اسلام می شود و این به عهدۀ همه‏‎ ‎‏ماست. این مفاسدی که در دنیا هست و الآن این جنجالی که در دنیا هست و اینطور به‏‎ ‎‏جان هم افتاده اند همه اش برای این است که، توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند،‏‎ ‎‏اخلاق الهی ندارند، اخلاق حیوانی؛ و هر روز این اخلاق حیوانی را زیاد می کنند. اگر‏‎ ‎‏جنگ برای ایران پیش می آید نه این است که برای اینکه اسلام را تقویت کنند جنگ با‏‎ ‎‏ایران می کنند، برای این است که هوای نفس به آن اندازه شده است که نمی تواند یک‏‎ ‎‏کس دیگری را قدرتمند ببیند.‏

فریبکاری سردمداران سلطه برای اغفال ملتها

‏     ‏‏اگر دنیا در آتش این دو ابرقدرت می سوزد برای همان هوای نفسی است که عمال‏‎ ‎‏این دو ابر قدرت و خود آنها دارند. اگر کشورهای اسلامی در آتش این مفاسد می سوزد‏‎ ‎‏برای این است که کسانی که متصدی آن امور هستند هواهای نفسانی دارند و خودشان را‏‎ ‎‏می بینند و همه را برای خود می خواهند. اخیراً نمی دانم که توجه کردید یک مطلبی را‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 494
‏رئیس جمهور امریکا گفته است و یک مطلبی هم صدام. رئیس جمهور امریکا گفته است‏‎ ‎‏که، یعنی اعلام کرده است یک هفته برای ملتهای زیربند، و از مردم، ملتها خواسته است‏‎ ‎‏که شماها باید برای آزادی خودتان از این کسانی که شما را در بند کشیدند جدیت کنید، و‏‎ ‎‏رئیس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمی دانم که این مطلب را برای کی می گوید.‏‎ ‎‏برای این ملتهایی که همه در بند خودش هستند می گوید؟ او که می داند مطلب را،‏‎ ‎‏می خواهد کی را اغفال کند؟ می خواهد ملت امریکا را اغفال کند؟ ملت امریکا می داند از‏‎ ‎‏پیش که شما چه کردید با دنیا. می خواهد بلوک شرق را فقط اشخاصی که مردم را به بند‏‎ ‎‏می کشند معرفی کند؟ همه می دانند که هر دو هستید. می خواهد این ملتهایی که در تحت‏‎ ‎‏بند هستند بگوید که به من ربطی ندارد. خوب این ملتها شاید اکثراً زیر بند امریکا هستند،‏‎ ‎‏در بند امریکا هستند؟ می خواهد چی بگوید این آدم؟ یک هفته برای ملتهای دربند که از‏‎ ‎‏مردم امریکا خواسته است که شما در این امر جدیت کنید و همۀ مردم را خواسته است که‏‎ ‎‏اگر آزادی بخواهید باید آزادی دیگران را هم بخواهید. خود ایشان چه فکری می کند؟‏‎ ‎‏اگر ملتهای دربند اینها هستند، که همه شان یا اکثرشان دربند شما هستند، کی باید اینها را‏‎ ‎‏آزاد کند؟ چه جور باید اینها را آزاد کنند؟ با پشتیبانی شما آزاد کنند؟ از آن طرف هم‏‎ ‎‏صدام ماه مبارک رمضان را خواسته است که جنگ موقوف باشد برای اینکه ایشان به‏‎ ‎‏عباداتش برسد. و این ماه ـ تعبیرات آنها این است ـ این ماه خداست، این ماهی است که‏‎ ‎‏برای عبادت است. بعضیشان هم می گویند این ماهی است که جنگ در او حرام است.‏‎ ‎‏این هم معلوماتشان است. می گوید پیغمبر به کفار هم مهلت می داد، آتش بس می کرد.‏‎ ‎‏پیغمبر اکرم به منافقین هم مهلت می داد؟ پیغمبر اکرم اگر چنانچه منافقین می آمدند و‏‎ ‎‏می گویند به ما مهلت بدهید، ما دیگر مسلمان هستیم، و ما با شما هستیم، و مهلت بدهید‏‎ ‎‏می خواهیم عبادت و نمی دانم چه بکنیم، و می دید که دارند توطئه می کنند، و می خواهند‏‎ ‎‏که خودشان را قوی کنند به این مهلت و هجوم کنند، باز هم پیغمبر مهلت می داد؟ پیغمبر‏‎ ‎‏به کفار مهلت می داد برای اینکه کفار مطلبشان معلوم بود، آنها پرونده شان واضح بود و‏‎ ‎‏روشن. اما به منافقین که در ظاهر می خواهند عبادت کنند و مثل آنهایی که در زمان‏
صحیفه امامجلد 17صفحه 495
‏حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ بودند و پینه هم در جبینهاشان بود، به یک همچو اشخاصی‏‎ ‎‏هم مهلت می داد؟ مهلت برای او جایز بود که به توطئه گرها مهلت بدهد که دست و پای‏‎ ‎‏خودشان را جمع کنند و حملۀ بالاتر بکنند؟ ما که می شناسیم اینها را، ما که حزب بعث را‏‎ ‎‏می شناسیم، ما که صدام را می شناسیم، ما که می دانیم که او برای اصلاح هیچ وقت دستش‏‎ ‎‏را دراز نکرده، او با اسم اصلاح می خواهد افساد کند؛ می خواهد ما را اغفال کند، به دنیا‏‎ ‎‏هم بگوید که ببینید من چه آدم سالمی هستم، ماه مبارک که برای روزه است و برای نماز‏‎ ‎‏است و برای اطاعت خداست دیگر ما جنگ نکنیم. دریاها را دیگر لااقل چیز نکنیم تا‏‎ ‎‏اینکه نفتها را صادر کند و اسلحه ها را هم وارد کند و هیچ که هم مزاحمش نباشد، و همان‏‎ ‎‏بین رمضان اگر خودش را دید که قوی است، حمله کند. کدام عاقل این را می پذیرد؟ این‏‎ ‎‏ملتی که جوان داده است، اعم از اینکه کشته شدند و شهید شدند یا معلول شدند، و حالا‏‎ ‎‏رسانده است به اینجایی که طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و‏‎ ‎‏مهلت بدهد که شما دست و پایتان را جمع کنید و حمله کنید و عربستان درست کنید و‏‎ ‎‏نمی دانم «خوزستان» را «عربستان» کنید و امثال اینها؟ باید ما بیدار باشیم و از این فریبها‏‎ ‎‏بازی نخوریم، نه از فریب رئیس جمهور امریکا و نه از فریب اینها. آن هم همین حرف را‏‎ ‎‏می زند که ما می خواهیم که ملتهای دربند را آزاد کنیم و از ملتها هم می خواهد که با او‏‎ ‎‏همراهی کنند. من نمی دانم ملت ایران با او همراهی کند که از بندهای آنها آزاد بشوند،‏‎ ‎‏عراق چیز بکند، لبنان بکند، فلسطین بکند؟ و همه جایی که شما دست دارید و همه جایی‏‎ ‎‏که شما دارید فساد می کنید و همه را دربند کشیدید. از آن ور شوروی نشسته است، آن‏‎ ‎‏هم نظیر این مسائل را می گوید، ما برای صلح هست که خودمان را مجهز می کنیم. آن‏‎ ‎‏یکی هم می گوید ما برای صلح هست. البته به یک معنا صحیح است برای اینکه، هر یک‏‎ ‎‏از اینها چشمش را هم بگذارد دیگری او را می بلعد؛ اما نباید دیگر مردم دیگری، ملتهای‏‎ ‎‏دیگری را اغفال کنند و نباید ما از این حرفها و فریبها اغفال بشویم.‏

جنگ در رأس تمام مسائل

‏     ‏‏ما امروز هم در رأس تمام مسائلمان جنگ است؛ اگر یک روز غفلت بکنیم حمله‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 496
‏خواهد کرد برما وهمه چیز ما را ازبین خواهد برد. ما تا همان مسائلی که در اول جنگ‏‎ ‎‏گفتیم، تا آن مسائل تحقق پیدا نکند، ما در دفاع خودمان سرجای خودمان ایستاده ایم. اگر‏‎ ‎‏چنانچه ما از این مسائل غفلت کنیم یا اینکه بعض از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و‏‎ ‎‏بگویند که خوب جنگ، او می گوید جنگ را تمام کنیم، شما هم قبول کنید، و بخواهند‏‎ ‎‏مردم را سست بکنند، بدانید که اسلام در خطر کفر است. اگر چنانچه امروز ما یک کلمه‏‎ ‎‏عقب نشینی کنیم، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقب نشینی کند،‏‎ ‎‏نوامیسش، اموالش، جانهای جوانهایش همه اش به باد خواهند رفت.‏

‏     باید با قدرت به پیش برویم و با قدرت با همۀ کسانی که به ما می خواهند تجاوز و‏‎ ‎‏تعدی کنند مبارزه کنیم. و زندگی آبرومند نداشتن و زندگی زیربار بودن، هزار مرتبه از‏‎ ‎‏اینکه انسان بمیرد، مردن بر او شرف دارد.‏

‏     من به ملت ایران عرض می کنم، به همه، به همه قشرها، به قوای مسلح، به همۀ‏‎ ‎‏قشرهای قوای مسلح، به همۀ قشرهای قوای مسلح عرض می کنم که مصمم باشید و مجهز‏‎ ‎‏باشید و هر روز قویتر کنید خودتان را. و ملت هم هر روز برای پشتیبانی، دفاع از اسلام‏‎ ‎‏بیشتر مصمم بشود و برای جنگ بیشتر مهیا شود که دفاع از اسلام است، دفاع از نوامیس‏‎ ‎‏مسلمین است، دفاع از قرآن کریم است، دفاع از ملت ایران است، و ملت های دیگر‏‎ ‎‏است. و ما باید با قدرت بایستیم و هیچ عقب نشینی نکنیم.‏

ماه رمضان، ماه بیمه نمودن اسلام

‏     ‏‏و من امیدوارم که همۀ آقایان در این ماه مبارک همتشان را صرف کنند به اینکه مردم‏‎ ‎‏را مهیا نگه دارند، و مردم را مجهز نگه دارند، و اسلام را با دست مردم نگه دارید و‏‎ ‎‏خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بکنید، و دعوت به اینکه دنبال‏‎ ‎‏مسائل باشند، و بگویید به آنها که ‏فَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ‏، آنی که پیغمبر را نگران کرده‏‎ ‎‏است. الآن بدانید که اولیای خدا توجه دارند و نگران اند از اینکه خدای نخواسته، این‏‎ ‎‏ملت ما از این راهی که رفته است یک وقت خدای نخواسته سستی کند. و بحمدالله ‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 497
‏تاکنون همه با هم بودید و منسجم بودید و همه روحانیون با هم، با دیگران، مردم با هم، با‏‎ ‎‏روحانیون منسجم بودند، و امیدوارم که از این به بعد هم منسجم باشند و منسجمتر.‏

‏     و یک کلمه ای که این نصیحتی است به اینهایی که در روضه خوانیها در ـ عرض‏‎ ‎‏می کنم ـ مجالسی که دارند، در تکیه ها، در اینطور چیزهایی که دارند، که توجه به ضعفای‏‎ ‎‏مردم بکنند. در بین مردم مریض هست، در بین مردم ضعیف هست، در بین مردم‏‎ ‎‏اشخاصی هستند پیرمرد، اشخاصی هستند پیرزن و ضعیف، صداها زیاد نباشد که مردم را‏‎ ‎‏منزجر کند. بلندگوها را بیرون نگذارید که فریادش همه مردم را منزجر کند. بلندگوها را‏‎ ‎‏در داخل مسجد بگذارید، و اینطور نباشد که بخواهید اطاعت خدا را بکنید خدای‏‎ ‎‏نخواسته، معصیت بشود. و از آداب ماه رمضان همین است که مردم را آرامش بدهید.‏‎ ‎‏اینها روزه می خواهند بگیرند، خوب، بعضیشان هست می خواهند اول شب بخوابند و‏‎ ‎‏روزه بگیرند فردا، بعضی ها هستند که کسالت دارند، مریض اند، مریضخانه ها پر است از‏‎ ‎‏اشخاص. معلولین در آنجا هستند، ممکن است اینها ناراحت کند آنها را. در این امور‏‎ ‎‏یک قدری ملاحظه برادران ایمانی خودتان را بکنید. و من امیدوارم که طبقات مختلف‏‎ ‎‏روحانیت در هر جا هستند همه شان با هم باشند؛ همچو نباشد امام جمعه اش علی حده‏‎ ‎‏یک بساطی داشته باشد، و امام جماعتش هم علی حده و روحانیت دیگرش هم‏‎ ‎‏علی حده.‏

‏     اجتماع داشته باشید با هم، برادرید شما. حافظ اسلام هستید شما و حفظ اسلام تا‏‎ ‎‏همراه هم نباشید نمی شود. شما همه با هم باشید، مجالس داشته باشید، ماه رمضان است‏‎ ‎‏حالا. شبها مجالس داشته باشید. مردم را دعوت کنید به اینکه مجالس انس داشته باشند،‏‎ ‎‏مجالس احکام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به‏‎ ‎‏خداست. و ان شاءالله همه موفق باشید که در این ماه رمضان این اسلام را بیمه کنید با‏‎ ‎‏دعاهای خودتان و با گریه و زاری خودتان و از آن مسائلی که همیشه داشتید که برای‏‎ ‎‏اسلام، برای روضه هایی که خوانده می شد جانفشانی می کردید، آن روضه های سنتی را‏‎ ‎‏سرجای خودش نگه دارید، و آن مصیبتها را نگه دارید زنده که برکاتی که به ما می رسد‏

صحیفه امامجلد 17صفحه 498
‏از آنهاست، و از کربلا این برکات به ما می رسد. کربلا را زنده نگه دارید، و نام مبارک‏‎ ‎‏حضرت سیدالشهدا را زنده نگه دارید، که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته می شود.‏‎ ‎‏و همۀ طوایفی که در ایران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه کنند به اینکه الآن‏‎ ‎‏کسانی که مخالف با اسلام هستند و دارند پخش می کنند مطالبی را، می خواهند بین‏‎ ‎‏برادرهای شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. اینها نه خیرخواه شیعه هستند، نه خیرخواه‏‎ ‎‏سنی، و اینها با اسلام مخالفند. بیدار باشند همۀ برادرها، با هم باشند. دشمن مشترک ما‏‎ ‎‏داریم، به این دشمن مشترک باید ما با هم حمله کنیم و آنها را نگذاریم که خدای‏‎ ‎‏نخواسته، در صفوف ما یک رخوتی ایجاد بشود و یک اختلافی ایجاد بشود.‏

‏     ان شاءالله خداوند همۀ شما را توفیق بدهد و برای خدمت به اسلام مهیاتر بکند و برای‏‎ ‎‏خدمت به جبهه ها مهیّاتر بکند.‏

‏والسلام علیکم ورحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 17صفحه 499

  • ـ سورۀ قدر، آیۀ 1: «بدرستی که ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم».
  • ـ دعوت شدید شما به میهمانی خدا. بحارالأنوار، ج 93، ص 356، ح 25.
  • ـ «سورۀ هود، مرا پیر کرد». علم الیقین، ج 2، ص 971.
  • ـ سورۀ هود، آیۀ 112: «آنچنانکه مأمور شده ای، استقامت بورز و آنانکه با تو رجوع کرده اند».
  • - سوره بروج، آیۀ 20: «خدا از همه سو به آنها احاطه دارد».