سخنرانی

سخنرانی در جمع پرسنل سپاه و خانواده شهدا (خطر کسب قدرت اشخاص غیر مهذب)

سخنرانی

‏زمان: صبح 15 آبان 1362 / 30 محرّم 1404‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: کسب قدرت اشخاص غیر مهذب و خطرات آن‏

‏مناسبت: بمباران شهرهای نهاوند، مسجد سلیمان، اندیمشک و بهبهان‏

‏حضار: کروبی، مهدی (نمایندۀ امام و سرپرست بنیاد شهید) ـ رفیقدوست، محسن (وزیر سپاه‏‎ ‎‏پاسداران) ـ خانواده های شهدای حمله موشکی شهرهای نهاوند، مسجد سلیمان،‏‎ ‎‏اندیمشک، بهبهان ـ اعضای واحدهای مختلف سپاه و مسئولان مراکز بنیاد شهید سراسر‏‎ ‎‏کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

إنّا لله وإنّا إلیه راجعون

خطر قدرت در دست ظالم 

‏     ‏‏مصیبت هایی که پی در پی بر اسلام و امت اسلامی و دوستان اسلام و اهل بیت پیغمبر‏‎ ‎‏اکرم وارد می شود به همۀ ملت مسلمان و به ملت ایران و به ملت عزیز خوزستان و به‏‎ ‎‏شهرهایی که اخیراً مورد تجاوز ستمگران واقع شد، تسلیت عرض می کنم. و من امیدوارم‏‎ ‎‏که خدای تبارک و تعالی این شهدا را با اولیای خودش و شهدای صدر اسلام محشور‏‎ ‎‏بفرماید، و به بازماندگان آنها صبر و اجر عنایت بفرماید و به ملت ایران مقاومت.‏

‏     ابتدائاً من از شما آقایان تشکر کنم که تشریف آوردید و زحمت کشیدید تا در اینجا‏‎ ‎‏در خدمت شما بعض مسائل را عرض کنم.‏

‏     شما دو قشر که یکی مجاهدان هستید در جبهه ها و در پشت جبهه ها، و یک قشر‏‎ ‎‏دیگری هم که بنیاد شهید است، از مجاهدین است، و مجاهدت شما را خداوند تبارک و‏‎ ‎‏تعالی اجر عنایت می فرماید، و ما باید تشکر از هر دو قشر بکنیم. از پاسداران و سپاه‏‎ ‎‏پاسداران و آنچه متعلق به پاسداران است و همین طور از قوای مسلحۀ دیگر و از کسانی‏‎ ‎‏که به این عزیزان کمک می کنند در پشت جبهه و به مظلومانی که عزیزان خودشان را از‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 205
‏دست داده اند، کمک می کنند، ما از آنها تشکر می کنیم و ملت ایران هم البته تشکر‏‎ ‎‏می کند.ماباید هرچه از این مصیبت ها برما وارد می شود قدرت دفاعیمان بیشتر بشود. آنها‏‎ ‎‏گمان می کنند که با این وضع می توانند که در جبهه ها یا در پشت جبهه ها یک نقصی وارد‏‎ ‎‏کنند، در صورتی که به اشتباه خودشان تاکنون باید پی برده باشند. یک نکته ای که هست‏‎ ‎‏که هم برای عزیزان سپاه ما و هم برای سایر قوای مسلحۀ ما و هم برای همه کس مفید‏‎ ‎‏است و وضع دنیا را هم با این نکته می شود سنجید، این است که قدرت اگر چنانچه به‏‎ ‎‏دست اشخاص غیرمهذب برسد خطر دارد. قدرت خودش یک کمال است. خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی قادر است، لکن چنانچه قدرت به دست اشخاص فاسد برسد همین کمال‏‎ ‎‏را به فساد می کشانند. دنیا امروز گرفتار این است که قدرت در دست اشخاصی است که از‏‎ ‎‏انسانیت بهره ندارند. ابرقدرت ها، قدرت های بزرگ جز به فکر اضافه کردن قدرت‏‎ ‎‏خودشان و پایمال کردن مظلومان هیچ فکری ندارند. آنهایی هم که پیوسته به آنها هستند،‏‎ ‎‏آنها هم چون سنخ ذاتشان همان است نظیر آنها عمل می کنند. قدرت اگر در دست انسان‏‎ ‎‏کامل باشد، کمال برای ملت ها ایجاد می کند. اگر قدرت در دست انبیا باشد، اولیا باشد‏‎ ‎‏باعث می شود که سلامت در جهان تحقق پیدا کند، کمال در جهان تحقق پیدا بکند. و‏‎ ‎‏چنانچه در دست زورمندانی باشد که عاقل نیستند، مهذب نیستند مصیبت بارمی آورد.‏‎ ‎‏امروز که مشاهده می کنید که این دو قدرت بزرگ یا چند قدرت بزرگ در عالم‏‎ ‎‏حکمفرمایی می کنند، و برای خودشان حق این امر را قائل هستند که ملت های دیگر باید‏‎ ‎‏در تحت سلطه ما باشند، این فکر اگر همراهش قدرت باشد مصیبت بار می آورد. قدرت‏‎ ‎‏در دست ظالم، دنیا را به فساد می کشاند. و اگر چنانچه در رتبه های پایین هم بیاییم قدرت‏‎ ‎‏در دست یک نفر انسانی که از آن قدرت های بزرگ بهره ندارد، در همان محیطی که‏‎ ‎‏قدرت دارد آنجا را به فساد می کشاند. آنها عالَم را به فساد می کشانند، اینها یک کشور را‏‎ ‎‏یا دو کشور را. و پایین تر بیاییم، اگر قدرت در دست یک آدمی باشد که در یک محله‏‎ ‎‏هست، آن محله را به فساد می کشد. در یک خانواده هست، آن خانواده را به فساد‏‎ ‎‏می کشد. قدرت در وقتی کمال است و می تواند که کمال خودش را بروز بدهد که در‏
صحیفه امامجلد 18صفحه 206
‏دست دانشمند باشد، در دست عاقل باشد.‏

قدرت بدون انسانیت سبب فساد دنیا

‏     ‏‏مرحوم مدرس ـ رحمة الله علیه ـ آن طوری که من شنیدم که ایشان گفتند. ایشان گفتند‏‎ ‎‏که شیخ الرئیس‏‎[1]‎‏ می گفته است که من از گاو می ترسم، برای اینکه شاخ دارد و عقل‏‎ ‎‏ندارد. این یک مسئله است. حالا فرضاً هم شیخ نگفته باشد، اما مسئله است. گاو شاخ‏‎ ‎‏دارد و عقل ندارد، قدرت دارد عقل ندارد. اینهایی هم که در دنیا الآن فساد راه‏‎ ‎‏می اندازند از همان سنخ هستند که شاخ دارند عقل ندارند، قدرت دارند انسانیت ندارند.‏‎ ‎‏شما ملاحظه بکنید که امریکا در جهان چه دارد می کند و شوروی هم از آن طرف. و خدا‏‎ ‎‏خواسته است که این دو قدرت مزاحم هم هستند، مقابل هم هستند، اگر یکیشان بود دنیا‏‎ ‎‏را می بلعید. این دوتا قدرتمندند و در مقابل هم ایستاده اند، آن از او می ترسد و او از او‏‎ ‎‏می ترسد. اگر اینها از هم نترسند دنیا را از بین می برند. نه این است که ادعاهای آنها که ما‏‎ ‎‏برای صلح می خواهیم چه بکنیم. اینها راه افتاده اند آمده اند به بیروت، به لبنان، برای‏‎ ‎‏اینکه ما می خواهیم صلح در لبنان باشد. شما صلح طلب نیستید، بر فرض اینکه باشید،‏‎ ‎‏آمدن شما به چه مناسبت در کشورهای دیگر؟ حکومت هایی که در بعضی از این‏‎ ‎‏کشورها هستند، حکومت های ملی نیستند، به ملت مربوط نیستند. اگر شما انسان بودید و‏‎ ‎‏انسانیت را و امور اخلاقی ای که در انسان و ارزشمندهایی که در انسان معتبر است پیش‏‎ ‎‏شما هم مقداری از آن بود، ملاحظۀ حال مستمندان و ملت های ضعیف را می کردید. نه‏‎ ‎‏اینکه یک دولتی را که بر خلاف میل یک ملتی است، سرکار آمده است، شما او را به‏‎ ‎‏عنوان اینکه می خواهیم دولت را تقویت کنیم، در کشورشان به طور غصب وارد بشوید.‏‎ ‎‏این برای این است که مهذب نیستند، انسانیت در کار نیست، قدرت هست. شاخ دارند‏‎ ‎‏عقل ندارند. ‏

‏     شما ملاحظه بکنید در هر جای دنیا که یک فسادی وارد می شود برای همین معنا‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 207
‏است که آن کسی که در آنجا، در آن نقطه قدرت دارد، این قدرت دارد عقل ندارد،‏‎ ‎‏قدرت دارد انسانیت ندارد. این عقلی که من عرض می کنم آن عقلی است که «ما عُبِدَ بِهِ‏‎ ‎‏الرَّحْمن»‏‎[2]‎‏ والاّ ـ تدبیر ـ شیطنت و تدبیر را اینها هم دارند. اما آن عقلی که عقل سالم‏‎ ‎‏باشد و بتواند انسان را به ارزش های انسانی برساند ندارند. مجرد دانشمند بودن به یک‏‎ ‎‏معنا، این فایده ندارد. ممکن است که یک کسی دانشمند بسیار بزرگی باشد لکن آن عقل‏‎ ‎‏را نداشته باشد، دانش خودش را صرف فساد بکند، صرف تباه کردن ملت ها بکند. اینها‏‎ ‎‏دارند قدرت خودشان را صرف می کنند در اینکه ملت ها را تباه بکنند، تحت ستم‏‎ ‎‏بکشند. از آن قدرت های بالا هم که پایین بیاییم شما ملاحظه می کنید که در محیط این‏‎ ‎‏منطقه صدام چه می کند و اسرائیل چه می کند. کارهایشان شبیه به هم است. صدام در‏‎ ‎‏جنگ شکست می خورد، در جنگ هر وقت شکست خورد یک صدمه ای به مردم‏‎ ‎‏عادی و به مظلومین و به زن و بچۀ مردم وارد می کند. من همین دو روز منتظر بودم که این‏‎ ‎‏به واسطۀ این صدمه ای که خورده، و این صدمه هم بزرگترین صدمه ای بوده است که‏‎ ‎‏تقریباً در طراز بزرگترین صدمه بوده است که خورده است، این تلافی اش را سر مظلومین‏‎ ‎‏در آورد، سر بهبهانی ها و ـ عرض می کنم که ـ دیگر جاهایی که هستش، این چند شهری‏‎ ‎‏که اخیراً در آنها موشک انداختند، این مورد انتظار ما بود، برای اینکه امثال این را ما از او‏‎ ‎‏دیده بودیم. اسرائیل هم یک نفر که معلوم نیست الآن که این عده کی بودند، البته عده ای‏‎ ‎‏بودند که می خواستند انتقام از اسرائیل بکشند، آن محل کثافتکاری آنها را منفجر‏‎ ‎‏کرده اند، دنبالش شروع کرده است مظلومین را کوبیدن، عدۀ کثیری از مظلومین را به قتل‏‎ ‎‏رسانده است. این اینجا شکست می خورد مظلومین را از دور می زند، آن آنجا انفجار‏‎ ‎‏حاصل می شود و سیلی می خورد از همان مظلومین، که معلوم نیست الآن از چه طایفه ای‏‎ ‎‏هستند، چه اشخاصی هستند، در عین حالی که خودشان هم می گویند باز معلوم نشده‏‎ ‎‏است کی است، ولیکن طیاره ها را می فرستند و هر جا را که این مظلومین هستند می کوبند.‏
صحیفه امامجلد 18صفحه 208
‏این وضع روحیۀ اشخاصی است که عقل ندارند و قدرت دارند.‏

اهمیت انگیزۀ عمل

‏     ‏‏من می خواهم عرض بکنم که توجه بکنند آقایان، ما نباید همیشه انتقاد از بالاترها‏‎ ‎‏بکنیم. باید بیاییم تا این پایین، بیاییم پیش خودمان. توجه بکنید به اینکه پاسداران ما که‏‎ ‎‏بسیار عزیزند پیش ما، قوای مسلحه که بسیار عزیزند، توجه کنند تفنگ وقتی دست شان‏‎ ‎‏آمد غرور نیاید دنبالش. ممکن است که یک جوانی خیلی مهذب هم باشد، خیلی هم‏‎ ‎‏خوب باشد، لکن بتدریج برسد به اینکه یک وقت ظالم بشود. وقتی قدرت دست تان‏‎ ‎‏آمد بیشتر مواظب باشید که متواضع بشوید. وقتی رئیس یک گروهی شدید بیشتر مواظب‏‎ ‎‏باشید، که متواضع باشید، برای اینکه اگر سستی کنید، در این قدرت روحی از شیطان‏‎ ‎‏زمین می خورید. شمایی که امروز دارید برای اسلام زحمت می کشید، چه شمایی که در‏‎ ‎‏جنگ ها و در پشت جنگ ها و در زحمت هایی که در صنعت می کشید، و چه آن آقایانی‏‎ ‎‏که برای مظلومین دارند خدمت می کنند و برای بنیاد شهید دارند خدمت می کنند،‏‎ ‎‏خدمت های شما بسیار ارزش دارد. این ارزش را حفظ بکنید. صورت عمل میزان نیست،‏‎ ‎‏آن چیزی که میزان است انگیزۀ عمل است، معنای عمل است. دوتاست عمل، در‏‎ ‎‏صورت مثل هم هستند. شمشیری که در دست حضرت امیر ـ سلام الله علیه است فرود‏‎ ‎‏می آید و فرض کنید که عمروبن عبدود‏‎[3]‎‏ را می کشد. این صورت عمل با صورت عمل‏‎ ‎‏دیگری که شمشیر دستش هست و یک کس دیگر را می کشد، صورت، یک صورت‏‎ ‎‏است، هر دو یک شمشیری است و در دستی است و فرود می آید و یک کسی را‏‎ ‎‏می کشد، لکن آنی که او را با عبادت ثقلین افضل دانسته اند‏‎[4]‎‏ برای آن انگیزۀ عمل است،‏‎ ‎‏برای آن معنایی است که در آن عمل است نه برای این صورت عمل است. انگیزۀ عمل‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 209
‏است که این عمل را به آنجا می رساند که «لایُوازِی عِبادَةَ الثَّقَلَیْن»‏‎[5]‎‏ انگیزۀ عمل است که‏‎ ‎‏چند تا قرص نان جو را که اهل بیت - علیهم السلام ـ به فقیر و اسیر و چه می دهند درقرآن‏‎ ‎‏چند آیه برای او می آید.‏‎[6]‎‏ آن چیزی که هست این است که انگیزۀ عمل الهی است،‏‎ ‎‏وقتی الهی شد جبرانش الهی است. شما جوان های عزیزی که الآن برای اسلام دارید‏‎ ‎‏خدمت می کنید، و مطمئن باشید که ارزش بسیار زیاد دارید شما، توجه به روحیات‏‎ ‎‏خودتان بکنید که نبادا در این امر شیطان دخالت بکند. قدرت دست تان هست، نبادا که‏‎ ‎‏این قدرت را اعمال بکنید در یک جایی برخلاف. مراقبت کنید از خودتان. مواظبت‏‎ ‎‏کنید از خودتان. اینکه من عرض می کنم، مخصوص به شما نیست، همه ما باید این مطلب‏‎ ‎‏را در نظر داشته باشیم.‏

‏     همۀ ملت ما، همۀ انسان ها باید توجه به این معنا داشته باشند که قدرت را به جای‏‎ ‎‏خودش اعمال کنند. انبیا قدرت شان را به محل خودش انجام می دادند. حضرت موسی‏‎ ‎‏عصایش را می برد با فرعون مقابله می کرد، با دیگران با آن محبت بود. پیغمبر اکرم قدرت‏‎ ‎‏خودشان را برای سرکوبی اشخاصی که از جهات آدمیت خارج شده اند، از مرز انسانیت‏‎ ‎‏خارج شده اند و مردم را دارند به تباهی می کشند اعمال می کرد. قدرت ها باید اعمال اگر‏‎ ‎‏شد برای جلوگیری از فساد باشد نه خودش فساد بیاورد.‏

‏     فرق ما بین شما عزیزان و آن اشخاصی که در جبهه ها جنگ می کنند، با آنهایی که در‏‎ ‎‏مقابل شما هستند، صورت عمل که یک صورت است، آنها می کشند شما هم می کشید،‏‎ ‎‏اما کشتن شما یک عمل عبادی است و کشتن آنها یک عمل جنایی است. این روی‏‎ ‎‏انگیزه ای است که هست، روی معنایی است که این دو عمل دارند، نه روی صورت عمل‏‎ ‎‏است. شما برای خدا جهاد می کنید، آنها برای شیطان جهاد می کنند. آنها تبع شیطان‏‎ ‎‏هستند و شما تبع خدا هستید. این فاصله ما بین این دو امر است. توجه کنید که این محفوظ‏‎ ‎‏بماند.‏


صحیفه امامجلد 18صفحه 210
استفادۀ بجا از قدرت

‏     ‏‏من به آن قدرتمندانی که در جبهه ها ایستاده اند و الآن مستأصل کرده اند صدام و‏‎ ‎‏صدامی ها را عرض می کنم که مبادا این قدرت اسباب این بشود که یک انتقامی بر خلاف‏‎ ‎‏موازین الهی گرفته بشود. شما تاکنون بنایتان بر همین بوده است و ان شاءالله از حالا به بعد‏‎ ‎‏هم باشد که شهرهای عراق را که ما آنها را عزیز می دانیم مثل شهرهای خودمان و‏‎ ‎‏بعضی شان را بسیار بالاتر، باید توجه کنید اهالی آن شهرها به همان طور که اهالی‏‎ ‎‏شهرهای ما مبتلای به شرّ صدام است، آنها، بیشتر مبتلا هستند. آنها فشارهایشان، فشار‏‎ ‎‏صدام بر آنها خیلی زیاد است، بر خانواده های آنها، برخود آنها، اشخاصی که از آنجا‏‎ ‎‏آمده اند همین دو روز پیش از این، دو سه روز پیش از این یک کسی از آقایان که پیش‏‎ ‎‏من بود نقل کرد که اشخاصی که از آنجا تازه آمده اند می گویند اگر اشخاص عادی ریش‏‎ ‎‏داشته باشند می گیرندشان، اگر تسبیح دست شان باشد می گیرندشان به ترس اینکه این‏‎ ‎‏حزب الله شاید باشد، خانواده های این اشخاصی که در جبهه هستند اگر چنانچه یک‏‎ ‎‏وقت آنها کوتاهی بکنند آنها را سرکوب می کنند. وضع روحی کسی که قدرت دارد،‏‎ ‎‏شاخ دارد و عقل ندارد این است. یک کس دیگر او را اذیت می کند او کس دیگر را‏‎ ‎‏صدمه می زند. شما باید توجه بکنید که مبادا یک وقتی به واسطۀ بمباران های شهرهای‏‎ ‎‏شما و کشتن عزیزان شما، مبادا یک وقتی شما عصبانی بشوید و جبران بکنید اینطوری،‏‎ ‎‏این انتقام از او نیست. شما انتقامتان را از صدام باید بگیرید و از حزب بعث، و الآن دارید‏‎ ‎‏می گیرید. توجه کنید که نبادا حتی یک گلوله به طرف شهرهای اینها بیندازید. آنها‏‎ ‎‏شهرهایی هستند که همان طوری که این بهبهان ما مظلوم است، بصره هم مظلوم است،‏‎ ‎‏مندلی هم مظلوم است، همۀ اینها مظلومند. اینها تحت ستم هستند. ما باید جهات انسانی‏‎ ‎‏را تا آخر حفظ کنیم. ما جهات انسانی را تا مرز شهادت و فوت باید حفظ بکنیم و هیچ‏‎ ‎‏وقت عصبانی از این نشویم که او دارد این کار را می کند، پس ما هم خوب است یکی از‏‎ ‎‏شهرهای آنها را بزنیم؛ نه، هیچ همچو نیست. موازین، موازین اسلامی است. اینجا‏‎ ‎‏جمهوری اسلامی است. اینجا اسلام حکومت می کند. بنابراین، باید مواظب باشید از‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 211
‏خودتان کسانی که قدرت دارند، دولت قدرت دارد، سپاه قدرت دارد، ارتش قدرت‏‎ ‎‏دارد، بسیج قدرت دارد، اینهایی که قدرت دارند باید حفظ جهات انسانیت را، جهات‏‎ ‎‏اسلامیت را بیشتر از دیگران بکنند. این قدرت را در محلش خرج بکنند، تجاوز از‏‎ ‎‏محلش نشود.‏

حمله به مناطق مسکونی بخاطر ضعف روحی

‏     ‏‏و من امیدوارم که با حفظ این جهات انسانی و اسلامی شما الگو بشوید از برای همۀ‏‎ ‎‏کشورهایی که آن مسائل ما به آنها رسیده است و می رسد. و این مرده دیگر از بین رفته‏‎ ‎‏است، دیگر شما خیال نکنید، اینها دست و پایی است که در حال احتضار دارد می زند.‏‎ ‎‏این قدرتمندها آن آخر عمرشان اینطور جنون پیدا می کنند. اینهایی که در حالی که‏‎ ‎‏قدرت دارند آن شارت و شورت را می کنند، وقتی شکست می خورند بسیار هم ضعیف‏‎ ‎‏می شوند. این ضعف روحی است که انسان به یک طایفه ای که هیچ کاری به او ندارند،‏‎ ‎‏توی خانه هایشان نشسته اند، یک بچۀ کوچکی که کاری به او ندارد، این ضعف انسانیت‏‎ ‎‏و ضعف قدرت است که به او بپرد برای اینکه، در جبهه ـ او را ـ سیلی به او زده اند. این آن‏‎ ‎‏مایۀ آخرش را هم که عبارت از آن گردان هایی بوده است که برای حفظ او بوده فرستاده‏‎ ‎‏به جبهه، و اینجا هم بسیاری از آنها را به درک فرستاده اند. خوب، این صدمه می بیند،‏‎ ‎‏صدمۀ روحی می بیند، عقل هم که ندارد که حساب بکند که خوب ما در جبهه مغلوب‏‎ ‎‏شده ایم باید در جبهه کاری بکنیم، آنجا که نمی تواند کاری بکند، به بهبهان و ـ نمی دانم ـ‏‎ ‎‏مسجد سلیمان و جاهای دیگر هم تعدی می کند. اینها به واسطۀ ضعف روح است، و همۀ‏‎ ‎‏اینها برای این است که ایمان در کار نیست. آنهایی که ایمان دارند نه آن طرف ضعف‏‎ ‎‏دارند، نه این طرف ضعف دارند. نه قدرت وقتی که هست دست شان ضعف روحی پیدا‏‎ ‎‏می کنند و مردم را اذیت می کنند، نه وقتی مغلوب شدند ضعف پیدا می کنند و دیگران را‏‎ ‎‏می زنند که چرا دیگری من را زده است. این مال ضعفی است که آنها دارند، و ضعف‏‎ ‎‏داشتن شان دنبال این است که ایمان ندارند، خدا را نمی شناسند، توجه به مسائل الهی‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 212
‏ندارند، توجه به مبدأ و معاد ندارند. آنها مثل زندگانی حیوانی که دیگر حیوانات می کنند‏‎ ‎‏بدتر از آن، جرایم شان بیشتر از آنهاست. همان است که شیخ الرئیس، از آن نقل کرد‏‎ ‎‏مرحوم مدرس که شاخ دارد و عقل ندارد. ان شاءالله خدا این شاخدارها را عقل بدهد، و‏‎ ‎‏این قدرتمندان را انسان بکند، و یا اینکه قدرت آنها را سلب بکند، و خداوند شما را‏‎ ‎‏ان شاءالله عزیزید، عزیزتر بکند. شما ملت اسلام را احیا کردید، شما قدرتمندان، شما‏‎ ‎‏عزیزان، کشور خودتان را از حلقوم اجانب بیرون کشیدید. و اینها البته دنبال همین است‏‎ ‎‏که چون شما ایستاده اید درمقابل آنها و نمی خواهید که اسیر آنها باشید، و آنها هم خیال‏‎ ‎‏می کنند همه باید اسیر آنها باشند، حالا که نشدید باید شهرهای شما را هم بزنند. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 18صفحه 213

  • ـ ابوعلی سینا.
  • ـ آنچه که خدای بخشنده به آن، پرستش می شود.
  • ـ یکی از شجاعان عرب و کفّار قریش که به «فارِس یَلْیَل» مشهور بود، وی در جنگ احزاب بدست امیرالمؤمنین علی ع کشته شد.
  • ـ اشاره است به حدیث نبوی معروف؛ بحارالأنوار، ج 39، ص 1ـ2، ح 1.
  • ـ «با عبادت جن و انس برابری نمی کند».
  • ـ اشاره است به آیۀ 8، از سوره دهر.