سخنرانی

سخنرانی در جمع استانداران سراسر کشور (لزوم برپایی انتخابات سالم)

سخنرانی

‏زمان: صبح 14 اسفند 1362 / 30 جمادی الاول 1404 ‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: نقش اساسی مردم در امور کشور ـ لزوم حُسن اجرای انتخابات ـ معیار و میزان در‏‎ ‎‏موفقیت ها‏

‏حضار: ناطق نوری، علی اکبر (وزیر کشور) ـ  استانداران سراسر کشور‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

اهمیت نقش مردم در امور کشور 

‏     ‏‏از خدای تبارک و تعالی توفیق همۀ آقایان را و همۀ خدمتگزارها را می خواهم که به‏‎ ‎‏این ملت مظلوم برای خاطر خدا خدمت کنند. در قضیۀ استانداران و آنهایی که توابع آنها‏‎ ‎‏هستند، دو مطلب را می خواهم عرض کنم. یکی اینکه توجه دارند آقایان که تا ملت در‏‎ ‎‏کار نباشد، نه از دولت و نه از استانداران کاری  نمی آید. یعنی، همۀ دستگاههای دولتی به‏‎ ‎‏استثنای ملت کاری از او نمی آید. از این جهت همه مان و شما آقایان همه و آنهایی که در‏‎ ‎‏اختیار شما هستند، همه باید کوشش بکنید که رضایت مردم را جلب بکنید در همۀ امور.‏‎ ‎‏در سابق مردم نه دولت را از خودشان می دانستند، نه انتخابات را از خودشان می دانستند،‏‎ ‎‏نه همۀ رؤسا را، هیچ کدام را از خودشان  نمی دانستند، جدا می دانستند. ولهذا نه شرکت‏‎ ‎‏می کردند به طوری که باید، مگر آنجایی که فشار و اینها بود، و نه در مشکلات با دولت‏‎ ‎‏هیچ وقت همراهی  نمی کردند. اگر کارشکنی  نمی کردند، همراهی نمی کردند. شما‏‎ ‎‏مطمئن باشید که در این مشکلاتی که برای کشور ما پیدا شد ـ بعد از پیروزی ـ که یک‏‎ ‎‏مشکلاتی بود که هر دولتی را کمرش را خم می کرد، اینکه دولت ایستاده است و بخوبی‏‎ ‎‏دارد عمل می کند برای این است که مردم هستند، کمک مردم است، هر جا هر نقیصه ای‏‎ ‎‏پیدا می شود مردم دنبالش هستند، برای رفعش دنبالش هستند. امروز مردم این طور‏‎ ‎‏نیست که دولت را از خودشان جدا بدانند یا انتخابات را انتخابات فرمایشی بدانند و از‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 378
‏غیر بدانند. امروز مردم می دانند که دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان‏‎ ‎‏است. ‏

لزوم خدمت نمودن مسئولان به مردم 

‏     ‏‏شما باید کوشش کنید که این چیزی که الآن در ذهن مردم هست، که دولت را از‏‎ ‎‏خودشان می دانند و انتخابات را از خودشان می دانند، این از دل آنها بیرون نرود. یعنی،‏‎ ‎‏شما در طول خدمتی که انجام می دهید خدای تبارک و تعالی را در نظر داشته باشید. شما‏‎ ‎‏مسئول هستید پیش خدا. فردا از شما سؤال می شود. اینجا هم بر فرض اینکه بتوانید یک‏‎ ‎‏چیزی را خدای نخواسته عمل کنید و مخفی نگه دارید، پیش خدا مخفی نیست، پیش‏‎ ‎‏ملائکة الله مخفی نیست، یک روزی به آن می رسد انسان. از این جهت نسبت به مردم هر‏‎ ‎‏چی مردم ضعیفترند بیشتر، عکس سابق که هر چی قویتر بودند، با خانها رفتارشان چطور‏‎ ‎‏بود، با مثلاً آنهایی که دارا بودند چطور بود، با سرمایه دارها چه جور بود، با مردم ضعیف‏‎ ‎‏هیچی. شما عکس کنید مسئله را، یعنی آن طوری که با مردم ضعیف و مستضعف و‏‎ ‎‏محروم رفتار می کنید، بهتر باشد از آنی که با دیگران رفتار می کنید، با همه خوب، اما اینها‏‎ ‎‏دلشکسته اند اینها محروم بودند در طول تاریخ، اینها زحمت دیدند، اینها در انقلاب‏‎ ‎‏خدمت کردند، اینها امروز جوانهایشان را می دهند، آن طبقۀ مرفه اگر هم باشد کمی از‏‎ ‎‏آنها داخل این امور هستند، خیلی نیستند. بنابراین ما باید این طبقه از مردم را برای خاطر‏‎ ‎‏خدا و برای حفظ حیثیت جمهوری اسلامی حفظ بکنیم. در همۀ قشرها در همۀ کارها با‏‎ ‎‏آنها خوشرفتاری کنید. یک وقت خدای نخواسته یکی را کار دارد بیاید در آنجا، فراش‏‎ ‎‏راهش ندهد، یا مدتی معطل بشود یا توی اتاق نگذارند بیاید، اینها این طور نباشد. اینها‏‎ ‎‏کارهایی بود که بر خلاف رضای خدا بود و سابق می کردند، شما باید عکسش باشد. این‏‎ ‎‏یک مسئله است که راجع به همه کارهایی که شما می کنید متوجه باشید که خدا حاضر‏‎ ‎‏است در همه جا، و متوجه همۀ مسائل هست و ثبت می شود کارهای ما و پیش خدا‏‎ ‎‏می رود، بعدها، یعنی درقیامت پیش خودمان هم باز می شود اعمالمان. ازاین جهت این‏‎ ‎‏یک سفارش است که عرض می کنم. ‏


صحیفه امامجلد 18صفحه 379
توصیه به حُسن اجرای انتخابات 

‏     ‏‏یک سفارش دیگر راجع به انتخابات است. شما هر چه هم خوب رفتار کنید آنهایی‏‎ ‎‏که بایداشکال کنند می کنند. ما کاری به اشکال آنها نداریم. آنها از اول اشکال می کردند‏‎ ‎‏حالا هم اشکال می کنند. قبل از این هم که انتخاباتی در کار باشد، صحبت انتخابات‏‎ ‎‏همچو که نزدیک شد شروع کردند به اینکه این انتخابات آزاد نیست، مردم هیچ وقت‏‎ ‎‏نمی روند پای صندوقها، چه خواهند کرد. اینها بعدها هم خواهند گفت. اینجا ما کار‏‎ ‎‏نداریم، ما خودمان بین خودمان و خدای تبارک و تعالی باید فکر بکنیم که شما مسئول‏‎ ‎‏این مسئله هستید، هم مسئول کار خودتان و هم مسئول مسئولین دیگری که تحت نظر شما‏‎ ‎‏هستند هستید، که جریان انتخابات یک جریان صحیح باشد. هیچ کس در انتخابات بر‏‎ ‎‏دیگری مقدم نیست، همۀ افراد ملت یک جور هستند در انتخابات، یعنی همان آدمی که‏‎ ‎‏یک کار کوچکی انجام می دهد با آن کسی که در رأس همۀ امور هست در باب انتخابات‏‎ ‎‏هیچ با هم فرقی ندارند، این یک رأی دارد، آن هم یک رأی دارد. این یک جور باید با‏‎ ‎‏او عمل بشود، با آن هم یک جور عمل بشود. بنابراین، توجه به اینکه انتخابات جوری‏‎ ‎‏باشد که مردم پسند باشد، نه جوری باشد که فرض کن خان پسند باشد، ما او را می خواهیم.‏‎ ‎‏مردم پسند باشد، یعنی مردم احساس بکنند به اینکه مسئله انتخابات به آن طوری که قانون‏‎ ‎‏انتخابات گفته است، به آن طوری که اسلام می خواهد دارد عمل می شود. عمل مال‏‎ ‎‏شماست، قانون یک ثبتی است که می شود، یک وظیفه ای تعیین می کند، لکن آنی که‏‎ ‎‏مهم است در مقام عمل است. مقام عمل جوری باشد که تطبیق بکند با قانون، و مردم‏‎ ‎‏راضی باشند در عمل. و توجه به این معنا هم از لازمات است که توجه بکنید که‏‎ ‎‏اخلالگرها نیایند خرابکاری بکنند. بلااشکال در زمان انتخابات یک دسته اخلالگر هم‏‎ ‎‏پیدا می شوند که می خواهند خدشه دار بکنند و می خواهند هیاهو بکنند، این کارها را‏‎ ‎‏بکنند. این را با شدت جلویش را بگیرند که اخلال نکنند. باید آرام هر که می آید رأیش‏‎ ‎‏را آرام بدهد. کسی بیاید مثلاً نزدیک صندوق باشد بخواهد که اخلال بکند، یا کسانی‏‎ ‎‏باشند که در نزدیک صندوق بخواهند به مردم بگویند به این رأی بدهید دیگر این کارها‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 380
‏نیست. تبلیغات که هرکس کرده است در موارد خودش یک حدودی دارد، می کند. آنجا‏‎ ‎‏دیگر جای این حرف نیست که آنجا بایستند و بگویند فلانی خوب است، فلانی بد است.‏‎ ‎‏این حرفها همه اش باید جلوگیری بشود تا ان شاءالله یک انتخابات خوبی داشته باشیم. و‏‎ ‎‏من امیدوارم که موفق بشوید در این امر، و مردم هم حاضرند در انتخابات، حاضر‏‎ ‎‏می شوند در انتخابات، برای اینکه مردم، کشور را حالا از خودشان می دانند و می دانند که‏‎ ‎‏سرنوشت کشور با انتخابات است. این طور نیست که حالا بگویند ما انتخاب کنیم برای‏‎ ‎‏کی. انتخاب می کنند برای خودشان. پیشتر این حرف بود که خوب، به ما چه ربط دارد‏‎ ‎‏انتخابات، به ما کاری ندارند، آنها به مصالح ما کاری ندارند. اما امروز این حرف نیست،‏‎ ‎‏مردم شرکت می کنند و من امیدوارم که هرچه بیشتر شرکت بکنند در انتخابات. این‏‎ ‎‏وظیفه ای است الهی، وظیفه ای است ملی، وظیفه ای است انسانی، وظیفه ای است که ما‏‎ ‎‏باید عمل به آن بکنیم، همۀ مان باید در انتخابات شرکت بکنیم. شما باید در حسن جریان‏‎ ‎‏انتخابات جدیت بکنید، و مردم هم ان شاءالله وارد بشوند و رأی بدهند. و شما منتظر این‏‎ ‎‏نباشید که انتخاباتی که می کنید بعدها به شما چیزی نگویند، ولو می گویند این معلوم‏‎ ‎‏است، یعنی به شما نه، به همه می گویند، «نه، انتخابات چیزی نبود و مردم هم نرفتند و‏‎ ‎‏مردم چه نکردند» و از این مسائل گفته می شود، لکن ما باید راه خودمان را پیش بگیریم. ‏

میزان و معیار در موفقیت ها 

‏     ‏‏یک مسئلۀ دیگر این مسئلۀ جنگ است که من یک نکته را می خواستم عرض کنم به‏‎ ‎‏آقایان و مردم هم بدانند این نکته را. میزان در اینکه جنگ ما خوب است یا بد، تبلیغاتی‏‎ ‎‏است که در خارج می شود. هر جا هر چه بیشتر تبلیغ بر ضد می شود، معلوم می شود که‏‎ ‎‏اینجا زیادتر است. مثلاً در آنجایی که در طول این مدت آنجاهایی که ما بیشتر ـ مثل‏‎ ‎‏خرمشهر ـ که بیشتر از جاهای دیگر ما پیروزی داشتیم، آنجا بیشتر تبلیغات می کردند. من‏‎ ‎‏امروز وقتی ملاحظه می کنم می بینم از همیشه الآن بیشتر تبلیغات بر ضد می شود ـ از‏‎ ‎‏همیشه ـ مثلاً در رأس اخبار، هیچ وقت بنابراین نبود. آن وقت دروغهایی که در آنجاها‏‎ ‎‏گفته می شود اینکه این ایرانیها چطور شدند، اینها از بین رفتند، دور و برشان را گرفتند،‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 381
‏محاصره شان کردند، از بین بردند. یک دفعه می گوید: عراق می گوید ما سی هزار نفر‏‎ ‎‏کشتیم، یک دفعه می گوید: هجده هزار نفر، امروز می گفتند پنجاه هزار نفر، خوب، فردا‏‎ ‎‏هم لابد می گویند دویست هزار نفر. آنها هر وقت شکست زیادتر باشد، و به عبارت‏‎ ‎‏دیگر حجم شکست آنها موافق با حجم تبلیغاتشان است. هر چه تبلیغاتشان زیاد بشود،‏‎ ‎‏این میزانی است که باید ملت توجه کند، هر جا دیدند که زیادتر هیاهو می کنند، زیادتر‏‎ ‎‏راجع به شکست ما می گویند، بدانید که آنجا ما پیروزمند زیادتر بودیم. مثل حالا،‏‎ ‎‏حالایی که موارد حساس ـ چیز را، آن ـ جبهه را گرفتند اینها، حالا آنهاآمدند می گویند‏‎ ‎‏یک وقت می گویند، که اصلاً در عراق هیچ وقت جنگ نبوده، این در رادیو عراق بود،‏‎ ‎‏که ما درایران جنگ کردیم و همۀ کشته ها در ایران افتاده، فردایش یادش می رود این را‏‎ ‎‏گفته است ـ یا اینکه  نمی فهمد ـ می گوید که از عراق ما بیرون کردیم اینها را. یک وقت‏‎ ‎‏هم می گوید تمام لاشه هایشان در عراق افتاده اند چطور، یا محاصره شان کردیم ـ‏‎ ‎‏نمی دانم ـ ریختیمشان به دریا، به آب ریختیم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج‏‎ ‎‏بشوند رفتند چه شدند. ممکن است که بعض اذهان ساده یک وقت باور کنند این مسائل‏‎ ‎‏را، باور نکنید، مسئله این طور نیست. پیروزی حالا بهتر از همۀ پیروزیهایی است که ما تا‏‎ ‎‏حالا داشتیم. و آن طوری که بعض آقایان آمده بودند می گفتند، یک مسئله ای است که‏‎ ‎‏باید جنگهای دنیا از آن چیز یاد بگیرند. ـ مسائلی که اینها در این چیز کردند ـ آن طوری‏‎ ‎‏که به من نقل کردند، مسائلی که در اینجا اینها عمل کردند، مسائل بسیار بزرگی بوده است‏‎ ‎‏که باید دنیا، آنهایی که جنگ می خواهند بکنند، از اینها یاد بگیرند. در هر صورت باید ما‏‎ ‎‏توجه بکنیم به اینکه نبادا یک وقتی مردم تحت تأثیر یک همچو مسائلی بروند، خیال‏‎ ‎‏کنند که پس لابد یک مطلبی هست که اینها این طور می گویند. وقتی مطلبی باشد آنها‏‎ ‎‏صد مقابلش می کنند. وقتی آن چیزی که زیاد بر آنها صدمه وارد کرده، آنها زیادتر‏‎ ‎‏می کنند. الآن معلوم است صدمۀ این جنگ بر دوش امریکا وارد شده است، می بینید که‏‎ ‎‏چه می کند در اینجا، می آید در خلیج فارس چه می کند،  نمی دانم در کجا چه می کند،‏‎ ‎‏هیاهو می کند که ما  نمی گذاریم چه بشود، از این حرفهایی که می زنند و هیچ وقت هم‏
صحیفه امامجلد 18صفحه 382
‏فایده ای ندارد. در سایر جاها، فرانسه هم همین طور، انگلستان هم همین طور، همۀ اینها‏‎ ‎‏چون سنگینی جنگ بر آنها واقع شده است و اینجا می بینند غیرمسائل دیگری است،‏‎ ‎‏اینجا یک مسئلۀ بالاتر از مسائل دیگر است، از این جهت آنها تبلیغاتشان هی زیاد‏‎ ‎‏می شود و تشرهایشان هی زیاد می شود، به خیال اینکه ما از این تشرها مثلاً می ترسیم.‏‎ ‎‏خوب، ما دیدیم که امریکا هیچ کاری از او  نمی آید. ایران آمد معلوم شد چکاره است.‏‎ ‎‏در لبنان با اینکه یک عدۀ زیادی نبودند، لبنانیها بسیارشان با خود آنها هستند، دولتشان‏‎ ‎‏هم که با آنهاست، در لبنان آن طور وضع برایشان پیش آوردند که هیچ کدامشان نماندند.‏‎ ‎‏فرانسه هم حالا دارد بهانه پیدا می کند و فرار می کند. خوب ما اینها را می شناسیم که اینها‏‎ ‎‏هیاهوشان زیادتر است، یعنی اصل بنای استعمار از اول این بوده است که با هیاهو کارش‏‎ ‎‏را پیش ببرد، با تشر کارش را پیش ببرد. مثلاً فرض کنید یک مسئله ای در مجلس سابق‏‎ ‎‏واقع می شد، در زمانی که مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، یک قضیه ای واقع‏‎ ‎‏می شد، آنها یک مسئله ای را می خواستند از ایران، یک وقت می آمدند، اگر ایران یک‏‎ ‎‏سستی می کرد، یک کشتی از انگلستان می آمد در نزدیکهای دریاهای ما. همین اسباب‏‎ ‎‏این می شد که اینها عقب نشینی می کردند. از این ور روسیه یک وقتی یک اولتیماتومی‏‎ ‎‏داده بود‏‎[1]‎‏ و ارتشش هم شروع کرده بود به آمدن و در خودآنها هم این را گفتند، یک‏‎ ‎‏چیزی را از مجلس می خواستند هیچ کس جرأت نمی کرد صحبت کند، مرحوم مدرس‏‎ ‎‏رفت گفت، حالا که ما باید از بین برویم چرا با دست خودمان از بین برویم، بگذار آنها از‏‎ ‎‏بین ببرند. این را دیگران هم قبول کردند و رأی بر خلاف دادند و هیچی هم نشد. اینها‏‎ ‎‏همیشه بنایشان این است که با هیاهو و جنجال، یا خودشان یا به دست نوکرهایشان هیاهو‏‎ ‎‏کنند، جنجال بکنند که ما را عقب بنشانند و مسئله این طور نیست. و من امیدوارم که‏‎ ‎‏ان شاءالله این جنگ بزودی خاتمه پیدا کند و ان شاءالله به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه‏‎ ‎‏پیدا کند. ‏


صحیفه امامجلد 18صفحه 383
لزوم حضور نیروها در مناطق جنگی 

‏     ‏‏یک مسئله دیگری که می خواستم عرض کنم این است که حالا نزدیک به ایام عید‏‎ ‎‏است. من توقعم از آقایان، از همه این است که یک لحظه فکر کنند به حال مردم، یک‏‎ ‎‏لحظه فکر کنند به حال این مادرهایی که جوانهایشان در جبهه ها از دست رفته است یا‏‎ ‎‏علیل شده است و همین طور. از قراری که به من گفته اند مثلاً همینهایی که بسیجی هستند‏‎ ‎‏فکر کردند که ایام عید را بیایند به اینجا. خوب، شما مشغول یک عبادت بزرگ هستید‏‎ ‎‏الآن، شما بخواهید جبهه را اگر خدای نخواسته رها کنید و برای عید چند روزی هم بیایید‏‎ ‎‏اینجا، خوب، چه بکنید. عید! چه عیدی شما دارید؟ شمایی که در آنجا آن طور گرفتار‏‎ ‎‏هستید و در آنجا بمبهای مسموم به سر شما می ریزند، خوب، شما چه عیدی دارید که‏‎ ‎‏حالا بیایید برای عید جبهه را خالی بکنید؟ جبهه را قوی نگه دارید. عید شما آنوقتی‏‎ ‎‏است که شما جبهه را محکم نگه دارید و آنها را از صحنه بیرون بکنید. و ان شاءالله فتح‏‎ ‎‏بزرگتر و فتح نهایی را بکنید. ان شاءالله عیدها بعد می آید برای شما در همین جا، جبرانش‏‎ ‎‏را ان شاءالله خواهید کرد.خداوند ان شاءالله به همۀ شما‏‏[‏‏اجر دهد‏‏]‏‏.‏

ساده اندیشان اصلاح طلب 

‏     ‏‏یک کلمه دیگری هم عرض کنم که بعضی اشخاصی که به نظر انسان می آید مغرض‏‎ ‎‏هم نیستند، به نظر انسان می آید که متدین هم هستند، اینها صحبت می کنند از اینکه‏‎ ‎‏اصلاح چرا نمی شود، بیایید اصلاح بکنید، جوانها تا کی کشته بشوند.‏

‏     اینها هم دیدشان ناقص است. اینها توجه به این ندارند که ما در این وقتی که‏‎ ‎‏هستیم، با این وضعی که هستیم اگر چنانچه، پیشنهاد صلح را قبول بکنیم و ما بنشینیم پشت‏‎ ‎‏میزی که صدام یک طرفش نشسته، آقای رئیس جمهور ما هم یک طرفش نشسته، دنیا به‏‎ ‎‏ما چه می گوید؟ اسلام به ما چه می گوید؟ عراق به ما چه می گوید؟ ایران به ما چه‏‎ ‎‏می گوید؟ یک کسی که چهار سال است، پنج سال است ـ عراق که چندین سال است ـ‏‎ ‎‏چهار پنج سال است گرفتارش هستیم که هر چه توانسته کرده، هر چه توانسته، اگر کاری‏‎ ‎‏نکرده باشد نتوانسته، والاّ آنچه توانسته این عمل کرده و هرچه هم بتواند عمل‏

صحیفه امامجلد 18صفحه 384
‏می کند و بعدها هم هر چه بتواند عمل می کند، ما این را مهلتش بدهیم و بنشینیم با او صلح‏‎ ‎‏بکنیم، «آقا! خوب، بسیارخوب شما تشریف ببرید دیگر به کشور خودتان و بروید و‏‎ ‎‏فلان، و ما هم برویم سراغ کار خودمان». این با عزت اسلام نمی سازد. با شرف انسان‏‎ ‎‏نمی سازد. این نمی شود که یک همچو مطلبی بگوییم. آقایان اشتباه می کنند، خیال‏‎ ‎‏می کنند که خوب، حالا ما جوان دادیم، من هم می دانم که بسیار ما خسارت دیدیم، بسیار‏‎ ‎‏ما جوان دادیم، لکن صلح کردن با یک کسی که بعدش خنجر را از پشت محکمتر خواهد‏‎ ‎‏زد، این یک صلح شرافتمندانه است؟ یک صلح عقلایی است؟ و عجب این است که‏‎ ‎‏بعضی آقایان می گویند که چنانچه آنها آمده بودند توی کشور ما، ما تا فرد آخر‏‎ ‎‏جوانهامان را می دادیم. خوب، این آن ملی گرایی است که اسلام مخالف با آن هست‏‎ ‎‏مگر ما اسلام را کمتر از ملت خودمان می دانیم؟ اسلام را کمتر از کشور خودمان‏‎ ‎‏می دانیم؟ ما برای اسلام داریم فکر می کنیم. ما ملت عراق را با ملت خودمان جدا‏‎ ‎‏نمی دانیم. ملت عراق همانی است که الآن از ما هم آنجا، بسیاری علمای ما هم در آنجا‏‎ ‎‏هستند، کسان دیگر از ما هم هست. ما و آنها جدا از هم نیستیم. وقتی جدای از هم نیستیم‏‎ ‎‏ما بیاییم فکر بکنیم که اگر برای خاک ما بود تا فرد آخرمان کشته می شد اشکال هم‏‎ ‎‏نداشت، همانی که می گوید حالا، چرا؟ چرا این قدر کشته می دهید؟ می گوید که اگر برای‏‎ ‎‏[‏‏وطن ما‏‏]‏‏، آن وقتی که آنها در خاک ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهیم، حالایی‏‎ ‎‏که آنها رفته اند در یک جای دیگر، کنار رفتند با اینکه باز هم نرفتند، حالا دیگر چرا؟‏‎ ‎‏بنشینیم یک صلحی بکنیم، یک صلح شرافتمندانه! آیا شرافتمندانه است؟ این برخلاف‏‎ ‎‏دید اسلام نیست که ما برای خاکمان همۀ جوانها را بدهیم هیچ اشکالی هم نداشته باشد،‏‎ ‎‏برای دینمان اگر یک جوان بدهیم اشکال دارد؟ ما الآن برای دینمان داریم جنگ‏‎ ‎‏می کنیم، برای خاک جنگ  نمی کنیم، ما هر روزی که جنگ تمام شد، با روی گشاده،‏‎ ‎‏آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش می گیریم و جنگ دیگر نداریم با آنها. جنگ ما‏‎ ‎‏جنگی است بین اسلام و کفر، نه جنگی است مابین یک کشور و یک کشور. مابین اسلام‏‎ ‎‏و کفر است. امروز اگر ما عقب نشینی کنیم اسلام را شکست دادیم. امروز ما نمی توانیم‏
صحیفه امامجلد 18صفحه 385
‏عقب نشینی کنیم. ما امروز  نمی توانیم صلح کنیم با اینها. اینها اظهار صلح می کنند از آن‏‎ ‎‏ور، و از آن ور هم آن جنایتکاریها را می کنند، خوب، اینها صلح طلب که نیستند دروغ‏‎ ‎‏می گویند، بر فرض اینکه یک وقت هم سر ‏‏[‏‏عقل‏‏]‏‏ بیایند، اما جنایتکاری که‏‎ ‎‏مسلماًجنایتش طوری است که انسان  نمی تواند با او بنشیند و اصلاح کند و یک چیزی را‏‎ ‎‏امضا کند، آقای رئیس جمهور ما آن طرفش را امضا کند، آقای صدام هم آن طرفش را،‏‎ ‎‏آخر این مسئله ای است که می پذیرد کسی از ما؟ دنیا از ما می پذیرد؟ بر فرض اینکه‏‎ ‎‏قدرتهای بزرگ می گویند «خیلی خوب شد، الحمدلله ما بردیم مسئله را» برد آنهاست‏‎ ‎‏دیگر، «ما مسئله را بردیم»، اما ملتها چه می گویند به ما؟ اسلام به ما چه می گوید؟ پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام، امام زمان به ما چه می گویند؟ خوب، ما مسئول هستیم. بنابراین، خوب است‏‎ ‎‏آقایان فکر بکنند و حرف بزنند. فکر بکنند و اشکال بکنند. من امیدوارم که ان شاءالله شما‏‎ ‎‏آقایان موفق باشید در همه امور. و ما متوقع این نیستیم که شرق و غرب به ما کمک بکنند.‏‎ ‎‏ما کمکمان را از خدا می خواهیم، تا حالا هم کمک کرده و ما هم نتیجه اش را تا حالا‏‎ ‎‏دیدیم و من امیدوارم از این به بعد هم ببینیم، به شرط اینکه ما هم خدمتگزار به اسلام‏‎ ‎‏باشیم، خدمتگزار به خدا باشیم. ‏اِنْ تَنْصُروُاالله َ یَنْصُرْکُم‎[2]‎‏ ما هم نصرت بکنیم ان شاءالله . ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 18صفحه 386

  • ـ اشاره است به اولتیماتوم حکومت تزاری روسیه به ایران در اوائل جنگ جهانی اول.
  • ـ سورۀ محمد، آیۀ 7: «اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می کند».