سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان نظام اسلامی (توجه به بُعد معنوی در طاعات الهی)

سخنرانی

‏زمان: قبل ازظهر 1 فروردین 1364 / 28 جمادی الثانی 1405 ‏

‏مکان: تهران، حسینیۀ جماران‏

‏موضوع: لحاظ بُعد معنوی اعمال در اوامر و طاعات الهی‏

‏مناسبت: عید نوروز‏

‏حضار: خامنه ای، سیدعلی (رئیس جمهور)، هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای‏‎ ‎‏اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی کشور)، موسوی، میرحسین‏‎ ‎‏(نخست وزیر) و مقامات لشکری و کشوری‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

لحاظ نمودن بُعد معنوی پیروزیها

‏     ‏‏من سال جدید را به همۀ مسلمین جهان، مستضعفان جهان و به ملت شریف خودمان‏‎ ‎‏و به آقایان و به همۀ کسانی که در جبهه ها مشغول خدمت هستند، یا در پشت جبهه ها و‏‎ ‎‏تمام کسانی که در این انقلاب دخالت داشتند و فداکاری کردند، شهید شدند، مفقود‏‎ ‎‏شدند، اسیر شدند، به همۀ اینها تبریک عرض می کنم و امیدوارم که این سال جدید یک‏‎ ‎‏سال خوشی برای ملت ما و برای ملت های تحت ستم دنیا باشد. ‏

‏     تمام این پیروزی ها و عدم پیروزی ها و سلطنت ها و ابرقدرتی ها و همه، گذراست. ما‏‎ ‎‏این جا نشستیم، بلااشکال در صد سال دیگر از ما خبری نیست، گذشته است، رفته است،‏‎ ‎‏پیروز بشویم رفته است، شکست بخوریم رفته است، قدرت داشته باشیم رفته است،‏‎ ‎‏نداشته باشیم گذشته است. آن که باقی است، آن است که در پیش خودمان است. آنچه‏‎ ‎‏باقی می ماند، ما و چیزهایی که حمل می کنیم به عالم دیگر است. ما باید فکر این معنا‏‎ ‎‏باشیم که خدمت بکنیم؛ خدمتی که برای ما سرمایه باشد برای آن جهان. زدن و پیروز‏‎ ‎‏شدن و فتح کردن و همۀ اینها اگر آن بُعد معنوی اش نباشد، همه اش شکست است، بلکه‏‎ ‎‏آنهایی که بیشتر در نظر مردم پیروزند، شکسته ترند. این قدرت های بزرگی که در عالم‏‎ ‎‏بوده است و هست و خواهد بود، اینها اگر آن بُعدی که آنها را به سعادت می رساند‏

صحیفه امامجلد 19صفحه 201
‏نداشته باشند، تمامش شکست است. چند روز خورد و خواب و جنایت و خیانت و‏‎ ‎‏بعدش تمام، این جا بسته می شود و درِ آن عالم باز می شود، صحیفۀ ما باز می شود. همۀ‏‎ ‎‏این عالم شهادت می دهند برای ما، همه حاضرند. ما باید که فکری بکنیم که نصرت کنیم‏‎ ‎‏خدا را؛ ‏اِنْ تَنْصُرواالله یَنصُرْکُمْ‏. جنگ نیست، انزوا هم نیست پیشرفت نیست، شکست هم‏‎ ‎‏نیست. نصرت یک معنایی است که در خود انسان باید متحقق بشود. ما اگر چنانچه در‏‎ ‎‏همۀ جبهه ها پیروز بشویم، لکن به عنوان نصرت خدا نباشد، برای نصرت خودمان باشد،‏‎ ‎‏بخواهیم که خودمان یک جایی را بگیریم، ما نصرت خدا را نکردیم و خدا هم آن‏‎ ‎‏وعده ای را که داده اند، عمل نمی کنند، اگر عمل کنند یک عنایت خاصی است، ربطی به‏‎ ‎‏ما ندارد. آنی که وعده کرده است که ‏اِنْ تَنْصُرواالله یَنصُرْکُمْ و یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ‎[1]‎‏، آن این است که‏‎ ‎‏شما جبهۀ نصرت را بازکنید، خدا هم باز می کند. شما برای خدا کار کنید. برای خدا پیش‏‎ ‎‏بروید، برای خدا زحمت بکشید، برای خدا همۀ کارها را انجام بدهید. آن که در جبهه‏‎ ‎‏هست برای خدا باید جبهه باشد. آن که پشت جبهه است برای نصرت خدا باشد. این‏‎ ‎‏کسی که متصدی امور لشکر است برای خدا متصدی باشد. آن که متصدی امور کشور‏‎ ‎‏است برای نصرت خدا باشد. آن که در مجلس است برای خدا در مجلس باشد، برای‏‎ ‎‏نصرت خدا باشد. و بالاخره اگر همه در نصرت خدا باشیم، خدا به وعدۀ خودش بی‏‎ ‎‏اشکال عمل می کند. اگر نقصی باشد در ماست. اگر ما به خیال خودمان پیروزی داریم‏‎ ‎‏پیدا می کنیم، لکن نصرت خدا نباشد، یعنی برای او نباشد برای پیشرفت مقاصد الهی‏‎ ‎‏نباشد، مقاصد الهی مقصود این است که برای مظلومان، برای مستمندان، برای پیشرفت‏‎ ‎‏احکام اسلام، برای دفع ظلم از مظلومان، برای قطع ید ستمگران، همۀ اینها برای خدا،‏‎ ‎‏خدا فرموده است، ما عمل می کنیم. اگر فرموده بود که بروید در منزلتان بنشینید، آن وقت‏‎ ‎‏ما برای خدا می رفتیم منزل می نشستیم. وقتی می فرماید که قتال کنید.‏قاتِلوُهُمْ‎[2]‎‏ برای خدا،‏‎ ‎
صحیفه امامجلد 19صفحه 202
‏برای اطاعت اوست. وقتی برای اطاعت اوست، نصرت و شکستش هیچ فرقی با هم‏‎ ‎‏ندارد، برای این که، این وجهۀ الهی اش همه اش نصرت است. آن چیزی که مربوط به‏‎ ‎‏معنویات است و مربوط به یک جهان دیگر است و برای ما، مایۀ دست است، برای ما‏‎ ‎‏سرمایه است، وقتی در دست ما باشد، چه شکست بخوریم و چه پیروز بشویم، هیچ فرقی‏‎ ‎‏با هم ندارد، و اگر این معنا نباشد باز هم فرقی ندارد، بلکه پیروزی ها شکستش بیشتر‏‎ ‎‏است. ‏

ناراحت نشدن از سخن مردم در اطاعت الهی

‏     ‏‏باید ما جدیت کنیم که این معنا را درست بکنیم. دنبال این باشیم که اگر‏‎ ‎‏چنانچه متصدی امر دولتیم، دولتی باشیم که برای خدا کار بکنیم. و برای خدا کار‏‎ ‎‏کردن، این است که ببینیم خدا چی فرموده است، چی گفته است، ما باید بکنیم.‏‎ ‎‏فرموده است که به مستمندان باید برسید، به ضعفا باید برسید، به مردم فقیر باید‏‎ ‎‏برسید، برای همه باید تهیه کنید. وقتی که بنا شد ما برای این جهت خدمت کردیم،‏‎ ‎‏این نصرت خداست. نصرت خدا، نصرت بندگان خداست نصرت دین خداست. وقتی‏‎ ‎‏ما نصرت کردیم بندگان خدا را برای خدا، برای این که اینها «عیال الله » هستند. ما اگر‏‎ ‎‏چنانچه در جبهه ها هم پیروز نشویم، این جا پیروزیم. و اگر این طور نشد، شکست‏‎ ‎‏خوردیم از همین حالا، در اوج پیروزی در شکست هستیم و در حضیض شکست، پیروز‏‎ ‎‏هستیم. میزان، این است و ما باید این را در نظر بگیریم. در هیچ پیروزی به مقدار خارج از‏‎ ‎‏متعارف که مربوط به خدا نباشد، غرور و خوشحالی پیدا نکنیم و در هیچ شکستی‏‎ ‎‏سرشکستگی نداریم، برای این که، ما نمی خواستیم خودمان یک چیزی بشویم که‏‎ ‎‏سرشکستگی پیدا کنیم، ما می خواستیم اطاعت امر خدا را بکنیم. خدا فرموده است:‏‎ ‎‏بروید دست ظالم را قطع کنید. ما می رویم، آن قدری که قدرت داریم، دست ظالم را،‏‎ ‎‏بتوانیم قطع می کنیم؛ نتوانستیم، کار خودمان را انجام داده ایم. به ما فرموده است که‏‎ ‎‏«قاتلوهم»، یا خداوند تعزیرشان می کند به دست شما. ما مقاتله می کنیم، اطاعت است؛‏

صحیفه امامجلد 19صفحه 203
‏یعنی سربسته و دربسته در اختیار او باید باشیم، اطاعت بکنیم، دنبال هرچی می رویم‏‎ ‎‏اطاعت بکنیم. اگر موعظه می کنیم برای اطاعت خدا باشد و اگر موعظه می شنویم هم‏‎ ‎‏برای اطاعت خدا باشد. اگر جنگ می کنیم برای خدا باشد، اطاعت خدا باشد و اگر صلح‏‎ ‎‏می کنیم، اطاعت خدا. هر جا فرموده آن کار را بکنید، آن کار را می کنیم. هرجا فرموده‏‎ ‎‏این کار را بکنید، این کار را می کنیم. اگر این طور شدیم که از خودمان یک چیزی را مایه‏‎ ‎‏نگذاشتیم، هر چه هست از اوست، چیزی هم نداریم که مایه بگذاریم، خیال می کنیم‏‎ ‎‏چیزی داریم، هر چی هست از اوست. هرچی ما خیال می کنیم داریم، نه! از اوست پیش‏‎ ‎‏ما، امانت است. این امانت هم یک وقتی رد می شود به خودش. اگر هم داشته باشیم به‏‎ ‎‏خیال خودمان، از ما نیست، اشتباه می کنیم. همۀ عذاب هایی که در آن عالم هست برای‏‎ ‎‏نفهمی آدم است. خیال می کند خودش چیزی است، چون خیال می کند خودش چیزی‏‎ ‎‏است، می خواهد به همه تفوق پیدا کند. چون برای خودش هست، می خواهد همه چیز را‏‎ ‎‏برای خودش تحصیل بکند، و این است که انسان را به شقاوت می رساند. و سعید این‏‎ ‎‏است که هم چیز را برای «او» بخواهد و برای او خواستن، یعنی برای بندگان خدا، برای‏‎ ‎‏احکام خدا. ما اگر چنانچه در این جنگی که برمان تحمیل شده است، دفاع می کنیم و دفاع‏‎ ‎‏کردیم و بیرون کردیم این اشخاص جنگجوی مفسد را، برای این است که خدا فرموده‏‎ ‎‏است: دفاع باید بکنید. دفاع هست، ما دفاع می کنیم. اگر هم فرموده بود که نه، بروید‏‎ ‎‏جنگ بکنید، می رفتیم جنگ می کردیم. حالا چون فرموده دفاع است، ما دفاع می کنیم.‏‎ ‎‏مادامی که آنها مشغول این کارهای مفسده جویی هستند، ما هم باید دفاع کنیم؛ یعنی، ما‏‎ ‎‏اطاعت امر خدا می کنیم، هر کس هم هر چی می خواهد بگوید. اگر برای خدا شد، از‏‎ ‎‏حرف های مردم هیچ ناراحت نمی شویم؛ حرف را همه می زنند، حرف زده می شود.‏‎ ‎‏شما بایستید شب و روز را اطاعت خدا بکنید، برایتان یک چیزی می گویند، بروید برای‏‎ ‎‏جنگ و همه کار بکنید برای خدا، برایتان یک چیزی می گویند. مأمون نیستید از زبان‏‎ ‎‏مردم، همان طوری که پیغمبر اکرم مأمون نبود، برای او آن همه می گفتند، برای‏‎ ‎‏امیرالمؤمنین هم آن همه می گفتند. لکن آنها برای این که، کارشان برای خدا بود از این که‏
صحیفه امامجلد 19صفحه 204
‏بگویند فرض کنید که؛ «مگر امیرالمؤمنین نماز هم می خواند؟ مگر علی نماز هم‏‎ ‎‏می خواند که تو مسجد کشتندش؟» او از این ناراحت نمی شود. اگر ناراحت بشود، برای‏‎ ‎‏این که چرا یک آدمی این طور است، نه چرا برای من می گوید. انبیا، ناراحت اگر‏‎ ‎‏می شدند برای این بود که چرا باید بندگان ـ این مردمی که آمدند در این جا و بنده‏‎ ‎‏هستند ـ خودشان را مستقل بدانند و برای خودشان کار بکند و فساد بکنند، برای این‏‎ ‎‏دلسوزی می کردند. و احتمال من می دهم که ‏ما اوُذِیَ نبیٌ مِثْلَ ما اُوذیتْ‎[3]‎‏ هم، این معنا باشد.‏‎ ‎‏من احتمال می دهم که آن معرفتی که رسول خدا داشت، دیگران نداشتند، مقاماتشان هر‏‎ ‎‏چه بود، به اندازۀ ایشان نبود. و هر چه مقامات بیشتر است راجع به معصیت هایی که در‏‎ ‎‏عالم می شود، بیشتر اذیت می شود. اگر بشنود که در آن سر دنیا یک کسی یک کسی را‏‎ ‎‏اذیت کرده این ناراحت بشود، نه از باب این که شهر خودم است، نه از باب این که‏‎ ‎‏مملکت خودم است، اقربای خودم است، از باب این که یک مظلوم در دنیا واقع شده.‏‎ ‎‏ولهذا می بینید که حضرت امیر آن طور می فرماید که وقتی که آن چیز را از پای یک ذمّی‏‎ ‎‏بیرون آوردند، می فرماید مرگ برای انسان چطور است‏‎[4]‎‏. از «ظلم، بما انَّهُ ظلْمٌ»‏‎[5]‎‏ بدش‏‎ ‎‏می آید، نه از ظلمِ به خودم، از خوبی به آن طوری که خوب است خوشش می آید. هر‏‎ ‎‏کس هم به هر کس خوبی کند، از باب این که خوبی است خوشش می آید. هرکس هم به‏‎ ‎‏هرکس ظلم کند، از باب این که ظلم است ناراحت می شود. این معنی، این است که یک‏‎ ‎‏انسانی بداند که چی هست و کجا هست و کجا می رود. همۀ این بساط برچیده می شود،‏‎ ‎‏لکن صحف ما برچیده نمی شود، هست، آن طرف است. پرده را الآن هم اگر بردارند، ما‏‎ ‎‏خودمان می بینیم که چه کردیم، چی هست، دیگران هم می بینند، اگر ستاریت خدا نباشد.‏

معصیت خداوند در کارشکنی و ضربه به وحدت

‏     ‏‏ما دنبال این باشیم که اطاعت خدا بکنیم. خدا فرموده است که شماها باید با هم باشید،‏

صحیفه امامجلد 19صفحه 205
‏اتحاد داشته باشید، وحدت. اگر کسی یک کلمه بگوید که به این وحدت صدمه بزند، این‏‎ ‎‏معصیت کار که هست هیچ، خائن که هست هیچ، معصیت یک معصیتی است که ممکن‏‎ ‎‏است که یک کشوری را به هم بزند. اگر کارشکنی برای این وحدت بشود، این وحدتی‏‎ ‎‏که الآن در بین ملت ما موجود است، بین دولت و ملت ما موجود است، اگر یک نفر‏‎ ‎‏خدشه بکند بر این، بخواهد به هم بزند این وحدت را، این معصیت خدا را کرده است و‏‎ ‎‏در حضور خدا، معصیت خدا را کرده است و علاوه بر این جنایت بر جمهوری اسلام‏‎ ‎‏کرده. اگر این معنا در ذهن انسان باشد که خدا فرموده است که با هم باشید، تنازع با هم‏‎ ‎‏نداشته باشید، خدا فرموده است که وحدت داشته باشید، و ما برای خدا وحدت‏‎ ‎‏می خواهیم داشته باشیم، این وحدت را کسی نمی تواند به هم بزند، این وحدت الهی‏‎ ‎‏است، این «یدالله » است. «یدالله » فوق همه «أیدی‏‎[6]‎‏» است، این را کسی نمی تواند به هم‏‎ ‎‏بزند. اما اگر برای خودم هی می خواهم بکشم، اگر هم می گویم وحدت پیدا کنید که‏‎ ‎‏خودم به نوایی برسم، این مال شیطان است، هیچ اثری ندارد، یعنی اثر سوء دارد‏‎ ‎‏برای انسان. ‏

‏     ما باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم. ملت و دولت مان خیال نکند که او دولت‏‎ ‎‏است و آن ملت. همه مال یک کاروان هستیم که رو به آن عالم می رویم و باید اطاعت‏‎ ‎‏خدا بکنیم و با هم باید باشیم. اگر این طور باشد، پیروزی هیچ اشکال ندارد، که نصیبتان‏‎ ‎‏می شود و این پیروزی ای است که خدا می دهد، این نصرتی است که خدا می دهد، او را‏‎ ‎‏ما با جان و دل قبول می کنیم چون هدیۀ خداست. و اگر خدای نخواسته، این طور نباشد و‏‎ ‎‏ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزی را از خودمان بدانیم،‏‎ ‎‏این پیروزی نیست، این شکست است، حالا شما خیال می کنید پیروزی است اما اگر پرده‏‎ ‎‏برداشته بشود، می بینید یک شکست بزرگ است. باید با هم باشید. برای اطاعت خدا که‏‎ ‎‏فرموده است که باید با هم باشید، وحدت باید داشته باشید، اختلاف نباید داشته باشید. ما‏

صحیفه امامجلد 19صفحه 206
‏باید وحدت داشته باشیم، یعنی حفظ کنیم وحدت را. وحدت هست، لکن ادامه‏‎ ‎‏می خواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است که به حرف کسانی که خدای‏‎ ‎‏نخواسته می خواهند تفرقه بیندازند، به حرف آنها گوش ندهیم اصلش. البته در هر جایی‏‎ ‎‏هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند، لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را‏‎ ‎‏می خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران، این دیگر گوشش به حرف این کسی که‏‎ ‎‏فساد می خواهد بکند، بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی‏‎ ‎‏هست در این جهت. در جهت معنویت و الهیت وقتی که یک سستی باشد، آن وقت آن‏‎ ‎‏چیزهایی که گفته می شود، در انسان تأثیر می کند. تأثیرش هم کم کم زیاد می شود، یک‏‎ ‎‏وقتی انسان هم می شود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا،‏‎ ‎‏از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه می کنیم،‏اِنالله ِ وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون‎[7]‎‎ ‎‏ما از اوییم، به او برمی گردیم، او فرستاده، برمی گردیم، اگر ما این را تحکیم کنیم در‏‎ ‎‏قلبمان که ما از او هستیم، و هر چه او گفته است باید بکنیم. گفته است که با هم باید باشید‏‎ ‎‏که اگر با هم باشید کسی نمی تواند شما را چه بکند، ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت‏‎ ‎‏خدا. ‏

اسلام خواهی ملت ایران منشأ دشمنی ها

‏     ‏‏این نصرت خداست، این نصرتی است که تخلف ندارد از نصرت هایی که خدا‏‎ ‎‏می کند، ما او را نصرت می کنیم، ما بندۀ ضعیف، نصرت بندگان خدا را برای او می کنیم و‏‎ ‎‏او به واسطۀ عنایات زیادش این را نصرت خودش حساب کرده است، با این که غنی از‏‎ ‎‏همه عالم است. نصرت ضعفا را، نصرت مظلومین را نصرت خودش حساب کرده است و‏‎ ‎‏گفته است: ‏اِنْ تَنْصُروا الله ‏ و الاّ نصرت خدا یعنی چه؟ ما کی هستیم که نصرت خدا را بکنیم؟‏‎ ‎‏عالم کی هست؟ همه موجودات عالم هیچند. نصرتی که ما بکنیم از دین خدا، نصرتی که‏‎ ‎‏بکنیم از بندگان خدا، خدا به عنایت خودش این را نصرت خودش حساب کرده،‏

صحیفه امامجلد 19صفحه 207
‏فرموده اند: ‏ان تنصروا الله ‏، ما می دانیم که خدا محتاج به نصرت ما نیست، لکن نصرت‏‎ ‎‏بندگان خدا را می کنیم، نصرت دین خدا را می کنیم و خدا به عنایت خودش قبول کرده‏‎ ‎‏است که این نصرت من است. و ما شک نداریم که خدا ـ غنی مطلق ـ که گفته است که‏‎ ‎‏نصرت من را بکنید و نصرتتان می کنیم، اگر ما ضعفا، نصرت او را کردیم، او نصرت ما را‏‎ ‎‏می کند؛ این مسئلۀ عقلی است. او فرموده است که باید با هم باشید، اگر ما دنبال این معنا‏‎ ‎‏باشیم که اطاعت این امر خدا را بکنیم، هر کس هر حرفی بزند به گوش ما فرو نمی رود،‏‎ ‎‏هر شایعه ای درست بکنند، شایعه ها همه خنثی می شود، هر دروغپردازی که بکنند ـ‏‎ ‎‏تبلیغاتی که در خارج دارد می شود و در هرجا ـ همه اش خنثی خواهد شد، برای این که،‏‎ ‎‏ما این پایه را محکم کردیم که ما برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست‏‎ ‎‏که خودمان به جایی برسیم یک کاری بکنیم. خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او‏‎ ‎‏وحدت داریم و این وحدت که برای خداست، هر کیدی در مقابلش خنثی است. برای‏‎ ‎‏این که این کید، کید با خداست، این دشمنی، دشمنی با خداست. وقتی ما برای خدا این‏‎ ‎‏کار را کردیم، کسی اگر مخالفت کند، مخالفت با خدا کرده است. چون ما برای او‏‎ ‎‏می کنیم، آنها هم برای این که ما برای خدا می کنیم دارند ‏‏[‏‏دشمنی‏‏]‏‏ می کنند. الآن‏‎ ‎‏دشمنی ها برای این است که ما برای اسلام داریم کار می کنیم، و الاّ ما چیزی نیستیم که.‏‎ ‎‏آنها می بینند که اسلام اگر چنانچه دامنه اش توسعه پیدا بکند، دامنۀ نفاق برچیده می شود،‏‎ ‎‏دامنۀ کفر برچیده می شود، همۀ این چیزها از بین می رود، قدرت ها فلج می شوند. اینها‏‎ ‎‏دیدند که یک موج کوچکی در این جا پیدا شده، لکن الآن در شرق و غرب از آن حرف‏‎ ‎‏است، صحبت است، اینها از این صحبت می ترسند. الآن ایران در همه جا مطرح است،‏‎ ‎‏آنها از این مطرح شدن می ترسند. ایران هم برای خودش، برای این بیست میلیون نیست،‏‎ ‎‏برای این چهل میلیون، پنجاه میلیون نیست، پیشتر هم بودیم. ایران برای این است که‏‎ ‎‏مردم یک تحول الهی پیدا کرده اند، و این تحول الهی اسباب این شد که با هم شدند و‏‎ ‎‏قدرت بزرگی را ـ مثل قدرت شیطانی رژیم سابق ـ در هم شکستند، و مقابل همۀ قدرت‏‎ ‎‏ها هم ایستاده اند؛ مردانه ایستاده اند، مشتشان را هم محکم نگه داشته اند، می گویند ما نه‏
صحیفه امامجلد 19صفحه 208
‏شرق را می خواهیم، نه غرب را می خواهیم. اگر شرق با ما بسازد و نخواهد به ما آن‏‎ ‎‏طمطراق شرقیت خودش را نشان بدهد، ما اهل جنگ نیستیم، اگر غرب هم همین طور‏‎ ‎‏باشد ما نیستیم. هر یک از اینها بخواهند تعدی بکنند ما تا آخر نفرمان می ایستیم مقابلش.‏

نصرت الهی 

‏     ‏‏اگر چنانچه این معنا در قلب ما واقع شده باشد که نصرت کشور اسلامی، نصرت‏‎ ‎‏خداست و نصرت بندگان خدا، نصرت خداست، نصرت مظلومان، نصرت خداست،‏‎ ‎‏این معنا اگر در قلب ما محکم بشود، از هیچ چیز نباید بترسیم. و ان شاءالله نمی ترسیم و‏‎ ‎‏هیچ کس هم به ما نمی تواند که غلبه کند و در همه جا هم پیروز هستیم. در همۀ جبهه ها؛‏‎ ‎‏در جبهه های جنگ، در جبهه های صلح، در جبهه های ـ عرض می کنم که ـ بیمارستان،‏‎ ‎‏در همه جا پیروز هستیم. و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما توفیق بدهد که ما‏‎ ‎‏بتوانیم به این مقصدی که مقصد انبیاست برسیم. و ما ان شاءالله با هم باشیم و این قافله را با‏‎ ‎‏هم به منزل برسانیم و این امانت را به صاحب امانت رد کنیم. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 19صفحه 209

  • ـ سورۀ محمدص، آیۀ 7: «اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری کرده و قدمهایتان را استوار می کند».
  • ـ سورۀ بقره، آیۀ 193: «وَ قاتِلوُهُمْ حَتی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدّینُ للّه ِِ» با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و همۀ دین، از آنِ خدا باشد.
  • ـ «هیچ پیامبری آنچنان که من آزار دیدم، آزار ندید.» مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 247.
  • ـ نهج البلاغه، خطبه 27.
  • ـ ظلم از آن جهت که ظلم است.
  • ـ جمع ید: دست.
  • - سورۀ بقره، آیۀ 156: «ما همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم».