سخنرانی

سخنرانی در جمع مسئولان نظام در عید سعید فطر (مصادیق و مراتب شکرگزاری)

سخنرانی

‏زمان:‏‎ ‎‏صبح 19 خرداد 1365 / 1 شوال 1406‏

‏مکان: تهران، حسینیه جماران‏

‏موضوع: مصادیق و مراتب شکرگزاری‏

‏مناسبت: عید سعید فطر‏

‏حضار: خامنه ای، سید علی (رئیس جمهور) ـ موسوی، میرحسین (نخست وزیر) ـ‏‎ ‎‏هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) ـ موسوی اردبیلی، سید عبدالکریم (رئیس دیوانعالی‏‎ ‎‏کشور) ـ سفرا و کارداران کشورهای اسلامی مقیم ایران ـ اقشار مختلف مردم‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

تلاش برای اصلاح درون و باطن

‏     ‏‏امیدوارم که این عید سعید برای همۀ مسلمین عید به معنای واقعی باشد و برای ملت‏‎ ‎‏ایران برکات عید از جانب خدای تبارک و تعالی نازل شود. عید واقعی آن وقتی است که‏‎ ‎‏انسان رضای خدا را به دست بیاورد، درون خود را اصلاح کند. اموری که مربوط به این‏‎ ‎‏عالم است گذراست، زودگذر هم هست و پیروزیها و شکستها و خوشیها و ناخوشیهای‏‎ ‎‏این دنیا بیش از چند روزی و مقدار اندکی پایدار نیست. آنچه که برای ما و شما می ماند،‏‎ ‎‏آن چیزی است که در درون خودمان تحصیل کرده باشیم، باور بکنیم که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی حاضر است، باور بکنیم که همه چیز به دست اوست و ما چیزی نیستیم، باور کنیم‏‎ ‎‏که ما قاصر هستیم برای شکرگزاری نعمتهای خدا.‏

‏     این ماه مبارک رمضان با آن همه برکاتی که دارد، ما نمی توانیم از عهدۀ شکر یکی اش‏‎ ‎‏برآییم، ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی‏‎ ‎‏پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد، متأسف باشیم و‏‎ ‎‏کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که‏‎ ‎‏هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که‏‎ ‎‏باطن خودمان را اصلاح کنیم.‏


صحیفه امامجلد 20صفحه 53
شکرگزاری از فداکاری ملت در شناخت مقام آنان

‏     ‏‏بحمدالله کشور ما، کشور شما، کشوری است که امروز باید بگوییم نمونه است. آنچه‏‎ ‎‏که می خواستم عرض کنم این است که این اقبال مردم بر امور معنوی و بر امور ظاهری،‏‎ ‎‏خصوصاً، این جوانهای ما در جبهه ها و این روز قدس که امسال من هر چه نگاه کردم به‏‎ ‎‏نظرم عظیمتر از سال قبل بود، و نمی تواند انسان قدر این نعمت را و شکر این نعمت را به‏‎ ‎‏اندازۀ کافی بجا بیاورد، اینها برای ما تکلیف درست می کند، تکلیف ما را زیاد می کند،‏‎ ‎‏تکلیف قوۀ مقننه را دو چندان می کند، تکلیف قوۀ مجریه را همین طور، قضائیه را همین‏‎ ‎‏طور، تکلیف برای روحانیت عظیم الشأن زیاد می شود. ما نمی توانیم از عهدۀ شکر این‏‎ ‎‏نعمت برآییم، لکن باید حتی الامکان شکرگزاری کنیم. شکرگزاری به این نیست که ما‏‎ ‎‏بگوییم «الحمدلله »، آن هم یک شکر است، شکر گزاری به این است که ما مقام این ملت‏‎ ‎‏را بشناسیم و این جبهه و پشت جبهه را همیشه در نظر داشته باشیم که حجت را بر ما اینها‏‎ ‎‏تمام کرده اند. خدا می داند که من هر وقت نظرم به این جوانهایی که عازم جبهه هستند و با‏‎ ‎‏شور و شعف دارند به جبهه ها می روند، وقتی من آنها را نگاه می کنم، از خودم خجالت‏‎ ‎‏می کشم، ما کی هستیم، ما چی هستیم؟ ما قریب هشتاد و چند سال در این دنیاـ خودم را‏‎ ‎‏می گویم ـ بودم و به قدر این چند روزی که اینها مشغول خدمت هستند، ما خدمت‏‎ ‎‏نکردیم، ما خودمان را نساختیم. از من گذشت، لکن شما توجه کنید که خود را بسازید.‏‎ ‎‏توجه کنید که دنیا را به چیزی نگیرید، توجه کنید که همه رفتنی هستیم و باید به خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی نزدیک بشویم تا آن جا ما را راه بدهند. شما ادعیۀ ائمۀ اطهار را ملاحظه‏‎ ‎‏کنید، ادعیه شلاقه هایی است که بر فرق ماها زده می شود. اینهایی که به واقعیت و به عقیده‏‎ ‎‏ما معصوم از هر خطا هستند، ببینید که در ادعیه ها چه جور عجز و ناله می کنند، برای اینکه‏‎ ‎‏مطلب بزرگ است. مقام بشر هر چه باشد، مقام خاتم النبیین بالاترین مقام، لکن وقتی که‏‎ ‎‏این مقام را با مقام الوهیت ملاحظه بکنیم که خود آنها می بینند، هیچ است در مقابل همه‏‎ ‎‏چیز. آنی که آنها فهمیدند از عظمت خدا، آن ها را وادار کرده است آن طور راز و نیاز‏‎ ‎‏کنند و اعتراف به تقصیر. شما در ادعیۀ امیرالمؤمنین، خود رسول خدا، حضرت سجاد ـ‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 54
‏سلام الله علیه ـ سایر ائمه، ملاحظه کنید چه جملاتی هست و ما چطور بعیدیم از این‏‎ ‎‏معانی، چه معارفی در این ادعیه هست که ما محرومیم از آن معارف، چه سوزی در قلب‏‎ ‎‏این خاصان خدا بوده است که برای فراق خدا می سوختند و آتش جهنم را می گفتند اگر‏‎ ‎‏صبر کنیم، صبر در فراق را چه کنیم؟ اینها برای ما مثل یک افسانه است، لکن واقعیت‏‎ ‎‏است، واقعیتی که آنها فهمیده اند و ما نفهمیدیم. ما الآن تکلیف زیاد داریم. ما مواجه‏‎ ‎‏هستیم با یک ملتی که همه چیز خودش را در طبق اخلاص گذاشته است و برای اسلام‏‎ ‎‏دارد صرف می کند؛ جوانها را می دهد، جوانها جان خودشان را می دهند، زنها جوانهای‏‎ ‎‏عزیز خودشان را می دهند و با آن شور و شعف، آنها به میدان می روند و مردم با آن شور‏‎ ‎‏و شعف در جبهه و خارج جبهه دارند فداکاری می کنند. تکلیف ما با اینها چی هست؟ ما‏‎ ‎‏چه جواب بدهیم از این همه جهاتی که اینها عرضه می دارند؟ ما چی داریم که در جواب‏‎ ‎‏آنها بدهیم؟ مع ذلک، باید آن مقداری را که توان هست انجام بدهیم. شکر این نعمت به‏‎ ‎‏این است که ما مردم را شریک بزرگ بدانیم در این حکومت. حکومت نیست، باید همه‏‎ ‎‏خدمتگزار باشیم برای این ملت، برای این جوانها و برای این پیرها و زنها و مردها.‏

مشارکت دادن مردم در تمام امور

‏     ‏‏مردم را در همۀ امور شرکت بدهیم. دولت به تنهایی نمی تواند که این بار بزرگی که‏‎ ‎‏الآن به دوش این ملت هست بردارد. همان طوری که ملاحظه می کنید چنانچه این شور و‏‎ ‎‏شعف ملت و جوانهای عزیز نبود، هیچ دولتی نمی توانست مقابله کند با این قدرتهایی که‏‎ ‎‏همۀ قدرتشان را، قوه شان را پهلوی هم گذاشتند و به ما حمله کردند. بدون اینکه این ملت‏‎ ‎‏همراهی کند ما نمی توانستیم کاری بکنیم. هر چی داریم از اینهاست و هر چی هست مال‏‎ ‎‏اینهاست، دولت عامل اینهاست، قوۀ قضائیه عامل اینهاست، قوۀ اجراییه عامل اینهاست.‏‎ ‎‏قوۀ مقننه عامل اینهاست؛ ادای تکلیف باید بکنند، شرکت بدهند مردم را در همۀ امور.‏‎ ‎‏همان طوری که با شرکت مردم در این جنگ، شما بحمدالله پیروز شدید و پیروزتر هم‏‎ ‎‏خواهید شد، با شرکت اینها شما می توانید اداره کنید این کشور را. مردم را در امور شرکت‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 55
‏بدهید، در تجارت شرکت بدهید، در همۀ امور شرکت بدهید. مردم را در فرهنگ‏‎ ‎‏شرکت بدهید، مدارسی که مردم می خواهند درست کنند کارشکنی نکنید برایشان، البته‏‎ ‎‏نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است، لکن کارشکنی نکنید.‏

لزوم حفظ جمهوری اسلامی با اتحاد و برادری

‏     ‏‏بین خودتان برادر باشید، حفظ کنید این برادری را، با حفظ برادری شما به اینجا‏‎ ‎‏رسیدید و با حفظ برادری باید جلو بروید. اگر خدای نخواسته خللی حاصل بشود در این‏‎ ‎‏برادری، چه در خود تهران، چه در خارج تهران، هر جا باشد، چه بین روحانیون، چه بین‏‎ ‎‏مردم، چه بین جناحهایی که هستند، اگر ـ خدای نخواسته ـ یک وقت یک خللی واقع‏‎ ‎‏بشود شکست همراه اوست. شما فکر این را بکنید که حافظ اسلامید، نه حافظ خود. شما‏‎ ‎‏باید حفظ اسلام را بکنید، آن هم نه در زمان خود، همان طوری که انبیاء عظام دنبال این‏‎ ‎‏بودند که بعد از خودشان تا آخر حافظ باشند، تکلیف است برای همۀ ما که ما این‏‎ ‎‏جمهوری که به اینجا رسیده است تا آخر حفظ کنیم. تا آخر حفظ کردن این است که هر‏‎ ‎‏روز محکم کنیم برادری خودمان را، سر اغراض جزئیه که زود می گذرد، لطمه ای خدای‏‎ ‎‏نخواسته به اسلام وارد نکنیم، لطمه ای به جمهوری اسلام وارد نکنیم. اشکال اگر هست‏‎ ‎‏به من و دیگران، اشکال را باید گفت، لکن نباید تضعیف کرد دولت را، نباید تضعیف‏‎ ‎‏کرد قوۀ مقننه را، قوۀ قضاییه را، روحانیت را، اینها جرم است، اینها گناه نابخشودنی است.‏‎ ‎‏شما توجه باید بکنید، ملت ما توجه بکنند که یک ملتِ با هم، هیچ قوه ای بر آنها غلبه‏‎ ‎‏نخواهد کرد. هیچ قوه ای نمی تواند بر یک ملتی که همراه هم هستند و با هم هستند، هیچ‏‎ ‎‏قدرتی نمی تواند با او مقابله کند و لهذا، شیاطین در پی این هستند که از این راه پیش بروند‏‎ ‎‏که بین جناحها اختلافی ایجاد کنند، اعتنا نکنید به این شیاطین، در شهرها اعتنا نکنند‏‎ ‎‏آقایان به شیاطینی که می خواهند اختلاف ایجاد کنند.‏

وظیفۀ روحانیت در ایجاد اتحاد و حضور در صحنه ها

‏     ‏‏قوی باشید و پشت هم باشید، دولت و ملت با هم باشد، ملت پشتیبان دولت در امور‏

صحیفه امامجلد 20صفحه 56
‏باشد، دولت خدمتگزار ملت باشد در امور. شرکت بدهند مردم را در همۀ امور.‏‎ ‎‏دانشگاهها باید مردم درش دخالت داشته باشند. مردم خودشان به طور آزاد باید‏‎ ‎‏دانشگاه داشته باشند، منتها دولت نظارت باید بکند. نظارت دولت حتمی است، لکن این‏‎ ‎‏طور نباشد که خیال کنید که خود دولت می تواند همۀ کارها را انجام بدهد، می بینید که‏‎ ‎‏نمی تواند، اعتراف دارند همه بر این، دولت اعتراف دارد، همه اعتراف دارند بر اینکه‏‎ ‎‏بدون ملت ما نمی توانیم. این ملت را از دست ندهید، نگهش دارید. روحانیون‏‎ ‎‏مکلف اند، خودشان هم می دانند مکلف اند که حفظ اسلام را بکنند، حفظ اسلام به‏‎ ‎‏حفظ وحدت است و باید بکنند واین واجب است بر همه که حفظ کنند وحدت را، مردم‏‎ ‎‏را نگه دارند. اگر در یک شهری از شهرها بنا بود یک اختلافی واقع بشود، بدانند که‏‎ ‎‏دست شیطان در کار است، باید این را از بین ببرند و نگذارند یک وقت ـ خدای نخواسته‏‎ ‎‏ـ ولو در یک شهری، در یک روستایی اختلاف واقع بشود. برادران روحانی قویاً، با هم‏‎ ‎‏باشند و کناره گیری نکنند، همه در میدان باشند، با هم باشند. ما می خواهیم حفظ اسلام را‏‎ ‎‏بکنیم، با کناره گیری نمی شود حفظ کرد. خیال نکنید که با کناره گیری تکلیف از شما‏‎ ‎‏سلب می شود، تکلیف دو چندان است. باید در صحنه باشید، بیایید، همۀ روحانیت بیاید،‏‎ ‎‏کنار رفتن، از مکاید ابلیس است که نمی گذارد که همه با هم باشند. قدرت را روی هم‏‎ ‎‏بگذارید؛ ارتش، سپاه، بسیج و گروههای مردمی همه با هم باشید. اگر باشید با هم، خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی نصرت می کند شما را. نصرت خدا این است که همه با هم برای رضای‏‎ ‎‏خدا باشید. همه با هم برای این باشید که اسلام را تقویت کنید و اسلام را به جاهای دیگر‏‎ ‎‏هم برسانید و این نصرت خداست و خداوند وعده کرده است که اگر نصرت کنید، من هم‏‎ ‎‏نصرت می کنم‏‎[1]‎‏؛ و می بینید که دارد نصرت می کند. می بینید که یک روزی بود که همۀ‏‎ ‎‏اوضاع به هم ریخته شده بود و همه جا خراب بود و حالا بحمدالله ، همه چیز صحیح است‏‎ ‎‏و خوب است و همۀ جهات تمام است و جبهه های ما قوی و داخل و خارج همه درست،‏
صحیفه امامجلد 20صفحه 57
‏همه جهات درست است و لیکن باید مردم توجه کنند به اینکه آنها پشتیبان هیأت حاکمه‏‎ ‎‏باشند و هیأت حاکمه خدمتگزار آنها.‏

‏     خداوند همۀ ما را از شرّ شیطان نگه دارد. و خداوند همۀ ما را قدرت این بدهد که با‏‎ ‎‏خودمان جنگ کنیم و با باطن خودمان ستیزه کنیم و اصلاح کنیم خودمان را. ‏

‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 20صفحه 58

  • ـ سورۀ محمدص، آیۀ 7 : «ان تنصروا اللّه ینصرکم».