حکم

حکم به آقای سید احمد خمینی (تنظیم وتدوین آثار امام خمینی)

حکم

‏زمان: 17 شهریور 1367 / 26 محرّم 1409‏

‏مکان: تهران، جماران‏

‏موضوع: مأموریت تنظیم و تدوین آثار امام خمینی‏

‏مخاطب: خمینی، سیداحمد‏

‏ [‏‏بسم الله الرحمن الرحیم. پدر عزیز و مراد بزرگوارم، پس از عرض سلام:‏

‏     1ـ یکی از مسائل بسیار مهم که بعد از جنابعالی ـ خدا آن روز را نیاورد ـ موجب موضعگیریهای‏‎ ‎‏مختلف فرزندان انقلاب و افراد گوناگون و محققین و احیاناً اختلاف آنها می گردد، برداشتهای گوناگون‏‎ ‎‏سیاسی و غیرسیاسی آنان از یک متن است، و از این بسیار گسترده تر، از اختلاف بین متون منتشر شدۀ‏‎ ‎‏حضرتعالی با آنچه به عنوان اسناد سیاسی و غیره از صدا و فیلم و متنهای دستنویس جنابعالی که منتشر‏‎ ‎‏نشده و در اختیار ماست سرچشمه می گیرد. شما بهتر از هرکس می دانید که به علل گوناگون گاهی خود‏‎ ‎‏شخصاً و گاهی اینجانب و یا مسئولین و حتی بعض افراد معمولی پیشنهاد حذف یک قسمت و یا‏‎ ‎‏قسمتهایی از سخنرانیها، یا حذف و تغییر و اضافۀ جمله و یا جملاتی بسیار در اعلامیه ها خدمتتان عرضه‏‎ ‎‏شده است که حضرتعالی گاهی قبول نمی فرمایید و گاهی هم پس از دقت، دستور حذف و یا تغییر و‏‎ ‎‏اضافه را بدان صورت که مایل باشید صادر می فرمایید که انجام می گیرد، حال اگر روزی تصمیم بر این‏‎ ‎‏گردد ـ که حتماً می گردد ـ متن سخنرانیها و یا اعلامیه ها و چیزهایی از این قبیل که با صدا و خط‏‎ ‎‏حضرتعالی است منتشر گردد مسلماً متن دستخط و یا متن اصلی صدا و فیلم به عنوان سند خدشه ناپذیر‏‎ ‎‏اصل قرار می گیرد و آنچه از زیاد و کم بدان صورتی که گذشت ولو بسیار هم مهم باشد یا کنار گذاشته‏‎ ‎‏می شود و یا تحت الشعاع خط و یا متن اصلی سخنرانی قرار می گیرد و این از مسائلی است که باید جدی‏‎ ‎‏برای آن فکری کرد.‏

‏     2ـ یکی دیگر از مسائلی که خوب است حضرتعالی برای آن فکری کنید این است که آنچه از‏‎ ‎‏حضرتعالی منتشر شده است در جراید و صدا و سیما و حتی در بولتنها، به یک صورت نیست، گاهی‏‎ ‎‏دیده شده در روزنامه ای و یا مجله ای به علل مختلف، چه سیاسی و چه غیرسیاسی و یا سهواً، جمله و یا‏

صحیفه امامجلد 21صفحه 125
‏جملاتی از لابلای اعلامیه ها و یا سخنرانیها در روزنامه ای آورده شده و در روزنامۀ دیگر نیامده است،‏‎ ‎‏کدام را باید اصل قرارداد، آن متنی که این جمله را دارد و یا متنی که فاقد آن جمله است؟ بدیهی است‏‎ ‎‏این تردید در جایی است که دسترسی به صدا و خط حضرتعالی نیست و این هم بسیار است چرا که‏‎ ‎‏خیلی وقتها است که صحبتهای جنابعالی را من و یا یکی دیگر از دوستان می نویسیم و بعد از تصویب‏‎ ‎‏شما به مطبوعات و غیره می دهیم، چه کسی باید تشخیص دهد آن جمله از حضرتعالی است یا نه؟‏‎ ‎‏روشن است که گاهی تغییر و یا حذف و یا اضافه کلمه ای به طور کلی معنای جمله را تغییر می دهد.‏

‏     3ـ مسئله دیگر این است که تکلیف نامه ها و نوشته ها و پیامها و فیلم و نوارها و اشعارتان که بطور‏‎ ‎‏کلی منتشر نشده است و در بایگانی دفتر موجود است را هم روشن بفرمایید.‏

‏     4ـ پرونده های حضرتعالی در ساواک است (که الآن در اختیار وزارت اطلاعات می باشد) و یک‏‎ ‎‏نسخه از آن را اینجانب در اختیار دارد، لازم است به اطلاع حضرتعالی برسانم که تنها پرونده های‏‎ ‎‏جنابعالی در سازمان امنیت شاه در تهران 48 جلد است که تقریباً هر جلد حدود پانصد صفحه می باشد‏‎ ‎‏که انتشار آن بدون شک پرده از مسائل بسیاری برمی دارد و طبیعی است که یکی از گرانقدرترین اسناد‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی است.‏

‏     5ـ کتابها و نوشته هایی که صرفاً علمی و یا اخلاقی است از ارزشمندترین کتبی است که می تواند‏‎ ‎‏زیربنای انقلاب فقهی، اخلاقی، فلسفی، عرفانی و اصولی باشد.‏

‏     6ـ بهره برداری و تحقیق و تحلیل و نیز انتشار اسناد و نامه ها و بولتنهایی که قبل و بعد از انقلاب به‏‎ ‎‏عنوان حضرتعالی و یا دفتر ارسال گردیده و هم اکنون نیز در اختیار دفتر می باشد.‏

‏     دو ـ سه نمونه از مواردی که باعث نوشتن این نامه شد به عنوان ضمیمه و استشهاد تقدیم می گردد.‏‎ ‎‏خدا یار و نگهدارتان باد.‏

‏فرزند شما: احمد خمینی‏‏]‏

‏بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏فرزند عزیزم، احمد ـ حفظه الله تعالی و ایّده‏

‏     از آنجا که شما را بحمدالله تعالی در مسائل سیاسی و اجتماعی صاحبنظر می دانم و در‏

صحیفه امامجلد 21صفحه 126
‏تمامی فراز و نشیبها در کنار من بوده ای و هستی و با صداقت و کیاست امور سیاسی و‏‎ ‎‏اجتماعی اینجانب را متصدی هستی، لهذا شما را برای تنظیم و تدوین کلیۀ مسائل مربوط‏‎ ‎‏به خود ـ که بسا در رسانه های گروهی اختلافات و اشتباهاتی رخ داده است ـ انتخاب‏‎ ‎‏می نمایم. و از خداوند متعال، که حاضر و ناظر است، توفیقات شما را خواستارم. امید‏‎ ‎‏است با صرف وقت و دقت نظر این امر را به پایان برسانی. والسلام علیکم.‏

‏پنجشنبه 17 شهریور 67 / 26 محرّم الحرام 1409‏

‏روح الله الموسوی الخمینی‏

‎ ‎

صحیفه امامجلد 21صفحه 127