یادگار امام در زندان قزل قلعه (بازگشت از سفر دوم)

□ یادگار امام در زندان قزل قلعه (بازگشت از سفر دوم)

34

‏احمد پس از بازگشت از عراق، تلاش خستگی‌ناپذیر‏‎ ‎‏خود را در تحصیل علوم دینی و دیدار از خانواده‌های‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 34
‏زندانیان و تبعیدیان و انتقال پیامها و سفارشهای امام به‏‎ ‎‏منسوبین و مبارزین و نمایندگان شرعی امام در ایران و تنظیم‏‎ ‎‏امور بیت امام در قم، ادامه می‌دهد. در پایان همین سال‏‎ ‎‏(45) دوباره عازم عراق می‌شود و این‌بار مخفیانه از طریق‏‎ ‎‏خرمشهر به آن سوی مرز می‌رود و پس از یک هفته مخفی‏‎ ‎‏کاری و طی طریق، خود را به نجف اشرف که قبله‌گاه‏‎ ‎‏مبارزین گردیده بود می‌رساند.‏

‏در همین سفر است که او رسماً به سلک روحانیت‏‎ ‎‏درمی‌آید و «عمامه» را که نشانی است بر مسئولیت‌پذیری و‏‎ ‎‏تقدس راهِ انتخاب شده، بدست مبارک امام خمینی بر سر‏‎ ‎‏می‌نهد. در این سفر نیز او ضمن فراگیری سفارشها و‏‎ ‎‏وصایای مبارزاتی حضرت امام، از فرصت استفاده کرده و از‏‎ ‎‏محضر درس پدر و برادر بزرگوار و دیگر اساتید حوزه نجف‏‎ ‎‏بهره می‌گیرد.‏

35‏حضرت حجت‏‎ ‎‏الاسلام والمسلمین احمد‏‎ ‎‏خمینی اینک لیاقت آنرا‏‎ ‎‏یافته است تا رابط رهبری‏‎ ‎‏انقلاب با مبارزین‏‎ ‎‏مسلمان در کانون قیام‏‎ ‎‏یعنی ایران اسلامی باشد‏‎ ‎‏و از اینرو پس از چندی با‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 35
36-1‏ره‌توشه‌هایی گرانبها و پیامهای مبارزاتی امام به ایران رهسپار‏‎ ‎‏می‌شود. این بار نیز به هنگام عبور از مرز در روز هشتم تیر‏‎ ‎‏ماه سال 1346 دستگیر می‌شود. بخشنامه‌ها و آموزشهای‏‎ ‎‏قبلی ساواک سبب می‌شوند تا او را در سازمان امنیت‏‎ ‎‏قصر شیرین شناسایی و مراتب را به مرکز، به صورت تلگراف‏‎ ‎‏رمزی به شرح ذیل گزارش نمایند:‏

‏ ‏

‏ ‏

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 36
‏خیلی خیلی فوری‏

‏1 – به: کل سوم 316‏

‏2 – از: کرمانشاه‏

‏3 – تاریخ گزارش: 8 / 4 / 46‏

‏«برابر اعلام ساواک قصر شیرین با توجه به شماره‏‎ ‎‏39016 / 316 – 27 / 5 / 45 آن اداره کل روز جاری احمد‏‎ ‎‏مصطفوی همراه عده‌ای سوقی بساواک مذکور تحویل و در‏‎ ‎‏بازجوئی خود را فرزند آیت‌الله خمینی معرفی می‌نماید ضمن اینکه‏‎ ‎‏همراه وی مدارکی موجود نیست و اکنون بطور موقت در ساواک‏‎ ‎‏قصر شیرین بسر می‌برد خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به‏‎ ‎‏ترخیص نامبرده نظریه ابلاغ تا اقدام گردد.»‏

‏«افشائی»‏

37‏«بعرض تیمسار ریاست ساواک رسید مقرر فرمودند به مرکز‏‎ ‎‏منتقل گردد.»‏

‏9 / 4‏

‏احمد را از قصر‏‎ ‎‏شیرین به تهران منتقل و در‏‎ ‎‏زندان مخوف قزل قلعه‏‎ ‎‏محبوس می‌نمایند. رسید‏‎ ‎‏تحویل او به زندان بقرار‏‎ ‎‏زیر در پرونده منعکس‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 37
‏است:‏

‏ ‏

‏«غیرنظامی یکنفر بنام احمد شهرت مصطفوی بوسیلۀ مأمورین‏‎ ‎‏اداره کل سوم تحویل زندان قزل قلعه گردید مأمور زندان: استوار یکم‏‎ ‎‏تیموری»‏

‏ ‏

‏10 / 4 / 46‏

‏ ‏

‏رئیس کل ادارۀ سوم ساواک در تهران از طرف سپهبد‏‎ ‎‏نصیری رئیس کل ساواکِ مطلق العنان شاه در تاریخ‏‎ ‎‏1 / 4 / 46 طی نامه‌ای به دادرسی نیروهای مسلح‏‎ ‎‏شاهنشاهی!! دستور صدور قرار تأمین را صادر می‌نماید (که‏‎ ‎‏این نامه و آنهم به دادرسی نیروهای مسلح در مورد یک‏‎ ‎‏روحانی! خود نشانه‌ای از وضعیت استقلال قوا و حاکمیت‏‎ ‎‏ساواک است) در این نامه می‌خوانیم:‏

‏ ‏

‏از: ساواک‏

‏به: تیمسار ریاست اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی‏‎ ‎‏(دادستانی)‏

‏درباره: سید احمد مصطفوی فرزند روح‌الله‏

‏«بدینوسیله شش برگ اوراق تحقیقاتی نامبرده که به اتهام‏‎ ‎‏اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور دستگیر گردیده به پیوست ایفاد‏‎ ‎‏می‌گردد.‏


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 38
‏خواهشمند است دستور فرمائید ضمن صدور قرار تأمین‏‎ ‎‏مقتضی پرونده مقدماتی را جهت تکمیل تحقیقات به این سازمان‏‎ ‎‏اعاده فرمایند.»‏

«رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور، سپهبد نصیری»

3911 / 4 / 46

‏ ‏

‏متعاقب دستوالعمل فوق در تاریخ 12 / 4 / 46 قرار‏‎ ‎‏بازداشت موقت احمد صادر و به زندان قزل قلعه ابلاغ‏‎ ‎‏می‌شود.‏

‏ ‏

‏از: شعبه 3 بازرسی دادستانی ارتش‏

‏به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت‏

‏«درباره: غیرنظامی سید احمد فرزند روح‌الله شهرت‏‎ ‎‏مصطفوی به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور در تاریخ‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 39
‏12 / 4 / 46 قرار بازداشت موقت صادر گردیده است»‏

‏با تقدیم عین پرونده مقرر فرمایند قرار صادره را برؤیت متهم‏‎ ‎‏رسانیده و پرونده را پس از تکمیل اعاده دهند.»‏

«رئیس شعبه(3) بازپرسی دادستانی ارتش – سرهنگ ستاد سرفراز»

‏«گیرندگان:‏

‏1 – ریاست زندان قزل قلعه جهت اطلاع و بازداشت متهم ‏

‏2 – دایره آمار و بازرسی قوانین»‏

‏احمد در جلسات متعدد و مفصل بازجویی از گفتن‏‎ ‎‏هرگونه مطلبی که ساواک را در مورد اقامت وی در ایران‏‎ ‎‏حساس نماید خودداری می‌کند. پاسخهای او در همان حدی‏‎ ‎‏است که در ضمن بازجویی مطمئن می‌شود که بازجو از آن‏‎ ‎‏اطلاع دارد و یا مدرکی در اختیار دارد، در مواردی که بازجو از‏‎ ‎

40

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 40
‏مسافرتها و تماسها و مصاحبتهای او سئوال می‌کند او زیرکانه‏‎ ‎‏به عادی‌سازی مطلب پرداخته و اسامی افراد را به صورت‏‎ ‎‏مبهم و بدون مشخصاتِ قابل شناسایی بیان می‌دارد که‏‎ ‎‏سئوالات زیر نمونه‌ای از آن است:‏

‏ ‏

«س: در عراق چند روز اقامت داشتید. محل اقامت سرکار کجا بود به کدامیک از شهرها مسافرت نمودید و در هر شهری چند روز اقامت داشتید. افرادی که با سرکار تماس گرفتند چه کسانی بودند؟»

‏ج: در عراق قریب به صد روز اقامت داشتم محل اقامت‏‎ ‎‏بنده در نجف منزل خودمان. به شهرهای کربلا، سامراء،‏‎ ‎‏کاظمین برای زیارت. در کربلا مدت زیادی بودم و در‏‎ ‎‏سامراء سه روز و در کاظمین سه روز دو مرتبه به کاظمین‏‎ ‎‏مسافرت کردم و یک مرتبه به سامراء و به کربلا تعداد مسافرتم‏‎ ‎‏معلوم نیست چون زیاد بوده من با کسی تماس نگرفته‌ام چون‏‎ ‎‏در آنجا غریب بودم ولی در آنجا مشغول به درس بودم و‏‎ ‎‏ناچاراً با چند نفر هم‌صحبت بودم آقا یوسف و آقا حیات و‏‎ ‎‏شیخ عباسعلی بود، از اینکه فامیل اینها را ذکر نکردم برای‏‎ ‎‏اینکه نمی‌دانم چون در آخوندی مرسوم نیست.»!‏

مصطفوی

 

«س ـ بار اول از چه طریق و به چه مدت مسافرت 


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 41
نمودید جریان مسافرت قبلی خود را نیز مشروحاً مرقوم فرمائید.»

‏«ج ـ بار اول از طریق آبادان و باز ما این بار در مدرسه‏‎ ‎‏قائمیه رفته و از آنجا به وسیله عبدالجاسم مرا بردند که‏‎ ‎‏می‌گفتند از زیردستان محمد سلطان است و محمد سلطان‏‎ ‎‏را من ندیدم ولی می‌گویند او رئیس بقیه است و در آبادان‏‎ ‎‏مغازه دارد نمی‌دانم چه مغازه‌ای و مدت مسافرت مثل این‏‎ ‎‏مرتبه بود یعنی نزدیک‌های عید رفتم و بعد هم برای این موقع‏‎ ‎‏برگشتم آن مرتبه از طریق آب با کشتی مرا با صد نفر دیگر‏‎ ‎‏بردند ولی من تنها بودم یعنی کسی حاضر نیست با من‏‎ ‎‏مسافرت کند چون من پسر حضرت آیت‌الله هستم و مردم‏‎ ‎‏می‌ترسند. یک هفته توی راه بودیم و بعداً در چند فرسخی‏‎ ‎‏نجف پیاده شده سوار ماشین شده و به نجف رسیدیم ساعت‏‎ ‎‏تقریباً هشت صبح رسیدم. چون کسالت پیدا کردم، چه آن‏‎ ‎‏دفعه، چه این دفعه، از این جهت دکتر گفت باید بری ایران‏‎ ‎‏یک جای خنک آخر نجف درجه حرارتش گاهی به 52‏‎ ‎

42

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 42
‏می‌رسد و واقعاً مشکل بود برای من مریض و الان هم من‏‎ ‎‏کسالت دارم. مقصودم از آبادان اینست که از آبادان به عراق‏‎ ‎‏رفتم و این مرتبه از خرمشهر. ‏

مصطفوی

 

س – بالاخره تصریح ننمودید از ایران به عراق نامه نوشته‌اید یا خیر و ظرف این مدت هم بدان اشاره شد با چه کسانی مکاتبه داشته‌اید؟

‏ج – من از ایران به عراق نامه‌ای ننوشته‌ام به غیر از نامه‏‎ ‎‏برای مادرم با هیچ کس مکاتبه‌ نداشته‌ام چون کسی را در‏‎ ‎‏عراق ندارم که نامه براش بفرستم.‏

مصطفوی

 

س – اسامی دوستان خود را در عراق مرقوم فرمائید.

‏ج – همانطور که ذکر کردم آقا حیات، آقا یوسف، آقا شیخ‏‎ ‎‏عبدالعلی و آقا فرقانی هم آشنایم بود. البته تمام اینها آشنا‏‎ ‎‏بودند چون من دوست در عراق ندارم.‏

مصطفوی

 

س – شما از بیان حقایق خودداری می‌فرمائید و‎ ‎تا حد مقدور کتمان حقیقت می‌نمائید با اینکه در‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 43

44

‏ ‏

‏ ‏ابتدای بازجویی تذکر داده شد به سئوالات جواب‎ ‎کامل داده و آنچه اتفاق افتاده است تشریح نمائید‎ ‎مع الوصف به توصیه مزبور عمل ننمودید. علیهذا‎ ‎بیان نمائید شیخ نصرالله خلخالی کیست و چند بار‎ ‎برای وی نامه نوشتید و چه مطالبی را برای او ذکر‎ ‎نموده‌اید. مبنای آشنایی و روابط خود را نیز با وی‎ ‎مشروحاً بنویسید.

‏ج – کسی که کاره‌ای نبوده و نیست! کسی که تاکنون هیچ‏‎ ‎‏سابقه‌ای نداشته چگونه شما می‌خواهید او را با سئوال گیج‏‎ ‎‏کنید. بنده به تمام سئوالهای جنابعالی پاسخ صحیح دادم و‏‎ ‎‏راجع به شیخ نصرالله خلخالی نمی‌دانم چگونه باید بنویسم.‏‎ ‎‏مرد هفتاد ساله آیا دوست من است! مردی که از پدر من‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 44
‏بزرگتر است آیا رفیق من می‌تواند باشد! چون احتمال این‏‎ ‎‏معنی که پست نامه برای پدر من نمی‌برد و نامه ممکن است‏‎ ‎‏نرسد از این جهت من نامه‌هایم را به ایشان می‌نویسم تا‏‎ ‎‏ایشان به مادرم نامه‌ها را رد کند من هیچگونه حقایقی را‏‎ ‎‏مخفی نکردم.‏

مصطفوی

 

س – شما چند مرتبه به همدان مسافرت کرده‌اید تاریخ مسافرت و ایام اقامت و مذاکرات انجام شده در آنجا با اشخاص را به ترتیب توضیح دهید.

45‏ج – من دو‏‎ ‎‏مرتبه به همدان‏‎ ‎‏مسافرت کردم‏‎ ‎‏برای دیدار از‏‎ ‎‏خواهرم، فاصله‏‎ ‎‏بین دو سفر تقریباً‏‎ ‎‏یک ماه شد و‏‎ ‎‏تاریخش را یادم‏‎ ‎‏نیست فقط قریب یکسال پیش می‌شود و مدت دو سه روز‏‎ ‎‏آنجا بودم و مذاکراتی با هیچکس نداشته‌ام چون اهل مذاکره‏‎ ‎‏نیستم.‏

مصطفوی


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 45
س – شما در نامه‌های ارسالی به مادر خود در مورد شایعات مربوط به پدر خود چه مطالبی ذکر کرده‌‌اید.

‏ج – من نامه‌هایی که به مادرم می‌نوشتم چیزی ذکر‏‎ ‎‏نمی‌کردم مثلاً ممکن است نوشته باشم به پدر بگوئید که‏‎ ‎‏اصحاب بیرونی همگی خوب و سلام می‌رسانند و الا از این‏‎ ‎‏چیزها دیگر تجاوز نمی‌کرده.‏

مصطفوی

 

46

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 46
س – شما در نامه‌های خود در مورد اخبار رادیو پیک ایران به چه مطالبی اشاره کرده‌اید.

‏ج – به هیچ مطالبی، اصلاً من کاری به این کارها ندارم و‏‎ ‎‏اگر هم نوشته باشم مطالب خیلی ساده بوده.‏

‏□‏

‏در بازجویی‌ها هیچ چیز دستگیر ساواک نمی‌شود و از‏‎ ‎‏همینجاست که مسئولین دوایر مختلف ساواک برای پوشاندن‏‎ ‎‏ضعفهای خود دچار تناقض در تحلیلها و گزارشها می‌شوند.‏‎ ‎‏چنانکه در قسمتی از گزارش بازجویی می‌نویسند:‏

‏ ‏

‏«موضوع  اتهام:‏

‏اقدام بر ضد امنیت داخلی کشور‏

‏گردش کار:‏

‏طبق محتویات پرونده و مدارک موجود، نامبرده ضمن‏‎ ‎‏مسافرتهای غیر مجاز به عراق و تماس با روحانیون افراطی و‏‎ ‎‏مخالف دولت، اخبار و شایعات ناصحیحی را در اختیار متعصبین‏‎ ‎‏مذهبی و طرفداران آیت‌الله خمینی قرار داده و بدینوسیله افکار و‏‎ ‎‏عقاید آنان را علیه دولت تحریک می‌نموده.»‏

‏ ‏

‏و در قسمتی دیگر می‌نویسند:‏

‏ ‏

‏«نظریه: در تحقیقات معموله شواهد و مدارکی بدست نیامده‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 47
‏است که دال بر داشتن فعالیت مضره نامبرده فوق باشد.»‏

48‏و از سوی دیگر رژیم شاه بعد از تبعید امام خمینی و بعد‏‎ ‎‏از واقعۀ ترور حسنعلی منصور (نخست‌وزیر شاه و امضاء‏‎ ‎‏کنندۀ لایحه ننگین کاپیتولاسیون) بوسیله هیأتهای مؤتلفه و‏‎ ‎‏دستگیری عاملین آن، در تبلیغات داخلی و خارجی خود تمام‏‎ ‎‏سعی‌اش بر آن است که وضعیت رژیم را با ثبات جلوه داده و‏‎ ‎‏اعلام دارد که هیچگونه صدای اعتراض و مخالفتی وجود‏‎ ‎‏نداشته و قیام 15 خرداد پایان یافته و اثری از آن و رهبری آن‏‎ ‎

‏ ‏

‏نیست. از اینرو بازداشتِ فرزند برومند امام که مخفیانه‏‎ ‎‏صورت گرفته اما بتدریج خبر آن منتشر شده است را به‏‎ ‎‏صلاح خویش نمی‌داند، ضمن آنکه ساواک به وی متذکر‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 48
‏شده است که می‌تواند تقاضای گذرنامه کرده و برای همیشه‏‎ ‎‏و بی سروصدا از ایران خارج شود و در نجف اقامت گزیند.‏‎ ‎‏ساواک بر این باور است که کنترلها و مراقبتها و مزاحمتهای‏‎ ‎‏دائمی و قطع ارتباطهای وی باعث خواهد شد تا او به‏‎ ‎‏درخواست خود ایران را ترک نماید، غافل از آنکه احمد با‏‎ ‎‏دستی پر از نجف برگشته است تا در کانون خطر بماند، و‏‎ ‎‏با بهره‌گیری از تیزهوشی و زیرکیهای خدادادی و تجربه‌هایی‏‎ ‎‏که کسب کرده است برای احیاء نام و یاد امام در حوزه، و‏‎ ‎‏تحکیم و تعمیم رابطه رهبری قیام با مبارزین داخل کشور‏‎ ‎‏تلاش کند و داغ فراموش شدن نام امام و حماسه 15 خرداد را‏‎ ‎‏بر دل کارگزاران ساواک بگذارد. نمونه‌ای از تحلیلهای ساواک‏‎ ‎‏ را در نظریه رهبر عملیات یکی از بخشهای ساواک بدین شرح‏‎ ‎‏می‌خوانیم:‏

49‏«منبع: 1051 ‏

‏ تاریخ وقوع:‏‎ ‎‏ 30 / 5 / 46 ‏

‏تاریخ گزارش:‏‎ ‎‏2 / 6 / 46 – خیلی‏‎ ‎‏محرمانه ‏

‏نظریه رهبر عملیات:‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 49
‏سید احمد خمینی که سابقاً دانش‌آموز بوده و اخیراً به لباس‏‎ ‎‏روحانیت درآمده و روی این اصل و با توجه به موقعیت پدرش‏‎ ‎‏وجهه‌ای در حوزه علمیه قم کسب نموده و عزیمت وی به ایران و‏‎ ‎‏قم باعث نزدیکی و علاقه‌مندی بیشتر طلاب به مشار الیه می‌گردد‏‎ ‎‏و امکان دارد نامبرده در قم به اتفاق طرفداران پدرش دست به یک‏‎ ‎‏سلسله فعالیتهای خلاف بزند و اصلح است اعمال و رفتارش‏‎ ‎‏دقیقاً تحت کنترل قرار گرفته و چنانچه وی به نجف عزیمت و در‏‎ ‎‏آنجا اقامت نماید به صلاح خواهد بود.»‏

‏ ‏

‏بخش 316 ساواک با دلایل و توهماتی که قبلاً اشاره‏‎ ‎‏کردیم نظریه ذیل را به رئیس کل ساواک پیشنهاد می‌نماید:‏

50‏«از: بخش 316‏‎ ‎‏تاریخ: 19 / 4 / 46‏‎ ‎‏گزارش – خیلی‏‎ ‎‏محرمانه ‏

‏دربارۀ: سید احمد‏‎ ‎‏شهرت مصطفوی‏‎ ‎‏فرزند آیت‌الله خمینی‏‎ ‎‏محترماً بطوریکه‏‎ ‎‏استحضار دارند نامبرده‏‎ ‎‏بالا در تاریخ 8 / 4 / 46‏‎ ‎

‏ ‏

‏ ‏


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 50
‏همراه با عده‌ای سوقی وسیله مأمورین عراق تحویل ساواک قصر‏‎ ‎‏شیرین گردیده و در اجرای اوامر تیمسار ریاست ساواک به مرکز‏‎ ‎‏اعزام و با صدور قرار از طرف بازپرس نظامی بازداشت شده‏‎ ‎‏است. مشارالیه در تحقیقات معموله اظهار داشته دو مرتبه به نحو‏‎ ‎‏غیر مجاز به عراق مسافرت کرده و علت مسافرتهای خود را دیدار‏‎ ‎‏پدرش (آیت‌الله خمینی) و زیارت عتبات بیان نموده است در‏‎ ‎‏بازرسی معموله مدارکی از او بدست نیامده و برابر اعلام نمایندگی‏‎ ‎‏ساواک در عراق یاد شده در حدود هشت ماه قبل بطور غیر مجاز از‏‎ ‎‏مرز خرمشهر به عراق مسافرت ...‏

‏ ‏

‏نظریه:‏

‏با توجه به اینکه از شخص مزبور سوابق مضره‌ای موجود‏‎ ‎‏نمی‌باشد در صورت تصویب نسبت به تبدیل قرار تأمین و آزادی‏‎ ‎‏وی اقدام گردد موکول به رأی عالی است. ضمناً آیت‌الله حکیم‏‎ ‎‏ضمن ارسال نامه‌ای برای آیت‌الله عبدالله تهرانی (چهلستونی)‏‎ ‎‏خواستار آزادی فرزند آیت‌الله خمینی شده است.»‏

‏در ذیل همین سند دستور رئیس ساواک چنین منعکس‏‎ ‎‏شده است:‏

‏خبر برای روزنامه‌ها تهیه شود که سید احمد فرزند خمینی که‏‎ ‎‏در نجف ساکن است بوسیله مأمورین عراقی در تاریخ ... به‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 51
‏مأمورین مرزی ایران تحویل شد ضمناً تحقیقاتی که انجام شده‏‎ ‎‏نامبرده دو مرتبه بدون در دست داشتن گذرنامه بطور قاچاق‏‎ ‎‏تاکنون از مرز ایران عبور کرده و در نتیجه به وسیله مأمورین عراقی‏‎ ‎‏به اتفاق ... نفر که بطور قاچاق عبور کرده بودند تحویل شده‌اند. ‏

‏21 / 5 ‏

‏ ‏

52‏در مورد ترخیص سید احمد مجدداً مراتب به عرض رسید‏‎ ‎‏موافقت فرمودند از آزادی وی بهره‌برداری کامل از کسانی که‏‎ ‎‏توصیه برای آزادی او را نموده‌اند، بنمائید.»‏

‏ ‏

‏ ‏

‏روزنامه‌های کیهان و اطلاعات مورخ 23 / 5 / 46 عیناً‏‎ ‎‏نظریه رئیس ساواک را به عنوان خبر مطبوعاتی!! چاپ‏‎ ‎‏می‌کنند سرانجام یادگار امام خمینی در تاریخ 24 / 5 / 46‏‎ ‎‏از زندان قزل قلعه آزاد و چند روز بعد راهی قم می‌شود که‏‎ ‎‏تلگراف خیلی محرمانه رئیس ساواک مرکز به ساواک قم‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 52
‏گویای هراس رژیم از حضور آن عزیز در حوزه علمیه است:‏

‏ ‏

‏«از: ادارۀ کل سوم (316) – خیلی محرمانه‏

‏به: ریاست ساواک قم‏

53‏درباره: احمد مصطفوی خمینی فرزند روح‌الله نامبرده بالا در‏‎ ‎‏هفته گذشته از عراق به قم مراجعت و پس از ورود به قم...‏‎ ‎‏استنباط می‌شود که مشارالیه جهت انجام مأموریتهایی به ایران‏‎ ‎‏آمده... دستور فرمائید اعمال و رفتار مشارالیه را دقیقاً تحت کنترل‏‎ ‎‏قرار داده و هدف از آمدن وی به ایران روشن گردد...»‏

‏ ‏‏ ‏

‏با آنکه احمد در ضمن بازجوئیهایش، صراحتاً در مورد‏‎ ‎‏نامه‌هایی که او با پوششِ نام مرحوم شیخ نصرالله خلخالی به‏‎ ‎‏نجف فرستاده است مورد استنطاق قرار می‌گیرد و یقین دارد‏‎ ‎‏که ساواک نامۀ مخفی او را از پست گرفته و در پرونده موجود‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 53
‏است، با چنین اطلاعی و اطمینان از اینکه هر گونه مکاتبه‏‎ ‎‏پستی او را ساواک، به خصوص پس از آزادی او کنترل خواهد‏‎ ‎‏کرد، اما بلافاصله پس از آزادی، نامه‌ای صراحتاً به امام‏‎ ‎‏خمینی بوسیله پست به آدرس «نجف اشرف حضرت آیت‌الله‏‎ ‎‏خمینی» ارسال می‌کند. و همین شگردها و زیرکیهای فرزند‏‎ ‎‏«روح‌الله» است که در طول دوران طولانی که نقشی محوری‏‎ ‎‏در امور نهضت و ارتباط مبارزین با امام و تکثیر و  انتشار‏‎ ‎‏صدها سخنرانی و اعلامیه امام را بر عهده داشته است،‏‎ ‎‏تشکیلات گسترده ساواک را به بازی می‌گیرد و آنها را در‏‎ ‎‏مقابل شیوه‌های پیچیده منحصر به فرد خود درمانده می‌سازد‏‎ ‎‏که این درماندگی در سراسر اسناد و پرونده‌های مبارزات او‏‎ ‎‏در ساواک مشهود است. وی با ارسال این نامه اولاً خبر‏‎ ‎‏بازداشت، آزادی و سلامتی خود را به امام می‌‌رساند و بطور‏‎ ‎‏ضمنی و غیر مستقیم بدون آنکه مدرکی را بدست ساواک دهد‏‎ ‎‏به پدر بزرگوارش این حقیقت را تلویحاً می‌رساند که در‏‎ ‎‏بازجوئیها چیزی اتفاق نیفتاده و رابطه‌ای لو نرفته است. وی‏‎ ‎‏در این نامه تعمداً چندین بار تأکید می‌کند که در زندان به او‏‎ ‎‏خوش گذشته! و حتی مایل بوده که بیشتر در آنجا بماند این‏‎ ‎‏تأکید و تعمد برای آنست تا وقتیکه مسئولین ساواک در مورد‏‎ ‎‏این نامه دست به تحلیل می‌زنند به یکی از این دو نتیجه‏‎ ‎‏گمراه کننده برسند: او را فردی غیرطبیعی بدانند که زندان را‏‎ ‎‏استراحتگاه می‌داند! (جالب آنکه این پیش‌بینی به وقوع‏‎ ‎
کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 54
‏پیوسته و بعضی از تحلیلگران احمق ساواک در تحلیل‏‎ ‎‏بازجوئیها و درباره نامه‌های وی اظهار نظرهایی از این قبیل‏‎ ‎‏کرده‌اند!!) و یا آنکه در تحلیل دیگر خود به این نتیجه برسند‏‎ ‎‏که او مایل است دستگیر شود و برای مدتی طولانی در زندان‏‎ ‎‏بماند تا از این طریق، همانند سالهای 42 و 43 شعله‌های‏‎ ‎‏قیام دوباره افروخته شود. چنانکه با انتشار تدریجی خبر‏‎ ‎‏دستگیری فرزند امام در همان ایام نیز صدای اعتراض و‏‎ ‎‏ارسال نامه‌های اعتراض‌آمیز علما بالا گرفت. ضمن آنکه‏‎ ‎‏احمد قلب امام خمینی را طپش هستی و حیات خود و‏‎ ‎‏انقلاب می‌داند و از بیم آنکه مبادا اخبار مربوط به دستگیری‏‎ ‎‏و زندانی شدن وی باعث ملال آن قلب مبارک شوند، از طریق‏‎ ‎‏این نامه رفع نگرانی می‌کند. و از همه اینها گذشته برای‏‎ ‎‏تربیت یافته مکتب امام خمینی، آنجا که رضای حق حاصل‏‎ ‎‏باشد و عمل به تکلیف شود چه زندان باشد و چه خارج آن،‏‎ ‎‏خشنود است و چنانکه در سندهای بعدی خواهیم خواند او‏‎ ‎‏در برابر دلسوزی یکی از دوستانش در مورد مزاحمتهای‏‎ ‎‏دائمی ساواک می‌گوید: «اینها نمک آش مبارزه است و من‏‎ ‎‏راهی را می‌روم که پدر و برادر من رفته‌اند.»‏

‏قسمتی از نامه یادگار امام پس از آزادی از زندان به قرار‏‎ ‎‏زیر است:‏

بسمه تعالیٰ

‏دست پدر بزرگوارم را از دور می‌بوسم. امیدوارم به‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 55
56‏سلامت بوده باشید...... مرا در سازمان قصر شیرین گرفته‏‎ ‎‏و بعد از دو روز به کرمانشاه و بعد از نصف روز به سازمان‏‎ ‎‏تهران و از آنجا به قزل قلعه. نمی‌دانم آب و هواخوری چند‏‎ ‎‏روز طول کشید ولی بقدری خوش گذشت که در عرض عمرم‏‎ ‎‏اینقدر خوشی نکرده بودم. و عقیدۀ داداش که می‌گفتند زندان‏‎ ‎‏خیلی خوب جائیست تأیید کردم. از قول من خدمت ایشان‏‎ ‎‏لابد سلام می‌رسانید. دو روز است تهران هستم و قصد دارم‏‎ ‎‏فردا یعنی جمعه 28 مرداد قم مشرف شوم. انشاءالله باز‏‎ ‎‏خدمتتان می‌رسم و دست مبارکتان را می‌بوسم.... برعکس‏‎ ‎‏قزل قلعه هوای تهران گرم است. به سازمان نفرین می‌کنم که‏‎ ‎‏چرا مرا به هوای گرم آورد با اینکه بارها متذکر شده بودم که‏‎ ‎‏اینجا خیلی به من خوش می‌گذرد مرا تا آخر تابستان نگه‏‎ ‎‏دارید! ولی اینکار را نکردند و از هوای خنک آنجا محروممان‏‎ ‎


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 56
‏کردند، انشاءالله هوای آنجا تا بحال خیلی خنک شده باشد.‏

‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 57