ورود به ایران و همراهی با ناخدای کشتی انقلاب

‏ ‏

□ ورود به ایران و همراهی با ناخدای کشتی انقلاب:

 

‏سرانجام در روز 12 بهمن سال 1357 هجری شمسی‏‎ ‎‏خورشید انقلاب اسلامی از مغرب عالم طلوع کرد، و پرشکوه‏‎ ‎‏ ترین مراسم استقبال تاریخ شکل گرفت. امام خمینی در‏‎ ‎‏شرایطی تصمیم به بازگشت به وطن گرفته بود که همه جا خبر‏‎ ‎‏از بستن فرودگاه، انفجار هواپیما و کودتای خونین نظامیان‏‎ ‎‏بود. دوستان، نگران جان امام بودند و توصیه به تعویق سفر تا‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 124

‏ ‏

125

‏ ‏‏تأمین شرایط داشتند؛ دشمنان انقلاب نیز که حضور امام در‏‎ ‎‏ایران را بمنزله پایان حتمی کار خویش می‌دیدند به هر شیوه‏‎ ‎‏و وسیله‌ای متوسل شدند تا رهبر کبیر انقلاب از این سفر‏‎ ‎‏سرنوشت‌ساز منصرف شود، بدان امید که در این فاصله راهی‏‎ ‎‏برای خاموش کردن شعله‌های قیام در داخل کشور و یا‏‎ ‎‏خاموش کردن صدای رهبری آن در خارج بیابند. اما غافل از‏‎ ‎‏آنکه موسایِ انقلاب تصمیم خویش را گرفته است و عزم آن‏‎ ‎‏کرده تا کار فرعون زمانه را در سرزمینی که قلوب مردمانش‏‎ ‎‏آکنده از عشق به امیر مؤمنان و سالار شهیدان(ع) است‏‎ ‎‏یکسره کند و روند تقسیم‌بندی ظالمانۀ سیاست جهانی را به‏‎ ‎‏نفع دین‌باوران و  خداخواهان تغییر دهد. و در این تصمیمِ‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 125
‏شگفت و ماجرای شگفتی‌آفرین نیز، همچون تصمیم هجرت‏‎ ‎‏به پاریس، احمد مشاور امام، یار امام، همراه امام و فدایی‏‎ ‎‏امام است. او همچون گذشته تمهید مقدمات این سفر،  تغییر‏‎ ‎‏هواپیمای حامل امام، انتخاب همراهان و کنترلها و مراقبتهای‏‎ ‎‏لازم را هوشمندانه هدایت کرده است تا ناخدای کشتی‏‎ ‎‏انقلاب در طوفان صدها حادثه‌ای که هر لحظه امکان وقوع‏‎ ‎‏آن می‌رفت به سلامت در ساحلی که میلیونها نفوسِ انقلابی‏‎ ‎‏به انتظار ایستاده‌اند، رحل اقامت گزیند.‏

‏قامت افراشتۀ مردی که عزت و استقلال امت اسلامی را‏‎ ‎‏در دستهای مهربان خویش به ارمغان آورده است، بر پلکان‏‎ ‎‏هواپیما که ظاهر شد اشک شوق از دیدۀ منتظران فرو غلطید،‏‎ ‎‏14 سال دوران سخت انتظار به پایان رسیده بود. دوشادوش‏‎ ‎‏خمینی کبیر سیمای مهربان احمد نیز چون ماه در کنار‏‎ ‎‏خورشید، فروزان و آشکار بود. او سالهای سال است که‏‎ ‎‏گوهر حقیقت را در وجود خمینی یافته؛ با خمینی زیسته؛‏‎ ‎‏دوران سخت تنهایی را با عشق خمینی و در راه او مبارزه‏‎ ‎‏کرده؛ و اکنون با خمینی آمده است تا در غرس نهال حکومت‏‎ ‎‏اسلام، این آرزوی دیرین شیعه، مشارکت کند. او آمده است‏‎ ‎‏تا در لحظه لحظۀ رویش این شجرۀ طیبه‌ای که انشاءالله‏‎ ‎‏شکوفه‌هایش عطرافشان مقدم مهدی موعود(عج) خواهد‏‎ ‎‏شد، باغبان پیر انقلاب را همراهی کند. این همراهی و‏‎ ‎‏شایستگی بر فرزند راستین خمینی گوارا باد.‏


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 126
‏چه سعادتی بالاتر از آنکه همراه نفس مطمئنه‌ای چون‏‎ ‎‏امام بودن، مشاور امین او گشتن، محرم اسرار و رازهای دل‏‎ ‎‏دریائی‌ای چون خمینی شدن و سر بر آستان خمینی از تولد‏‎ ‎‏تا رحلت نهادن! بدون تردید این لیاقتها نتیجه دعای آن عارف‏‎ ‎‏کامل، حضرت امام خمینی است که فرمود: «خداوندا احمد‏‎ ‎‏را نزد خود محمود فرما».‏

‏□‏

‏برای آنکه در این زندگینامه از مکتب تربیتی امام، که‏‎ ‎‏احمد خود دستپرورده آن است بهره گیریم در همینجا به‏‎ ‎‏خاطره‌ای از زبان یادگار امام از لحظه ورود ایشان در 12‏‎ ‎‏بهمن اشاره می‌کنم، که چند روز مانده به رحلتشان در‏‎ ‎‏مجلسی بازگو فرمودند. ایشان می‌فرمود:‏

‏«وقتیکه هواپیما در فرودگاه به زمین نشست حضرت آیة‏‎ ‎‏الله پسندیده (برادر بزرگ امام خمینی) وارد هواپیما شد و پس‏‎ ‎‏از سالها دوری با امام خمینی دیدار کرد و لحظاتی در کنار او‏‎ ‎‏به گفتگو نشست. لحظه رفتن که فرا رسید حضرت امام‏‎ ‎‏فرمودند آقا [: آیةالله پسندیده] باید جلو بروند و من پشت سر‏‎ ‎‏ایشان می‌روم عرض کردم: مردم چهارده سال است که انتظار‏‎ ‎‏این لحظه را می‌کشند، خبرنگاران و عکاسان داخلی و‏‎ ‎‏خارجی منتظرند تا این لحظه تاریخی را به تصویر بکشند. هر‏‎ ‎‏چه اصرار کردم فایده‌ای نداشت، سرانجام راهی به ذهنم‏‎ ‎‏رسید. به عموی بزرگوارم پیشنهاد دادم که ایشان با جمعی از‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 127
‏همراهان امام که از پاریس آمده بودند از هواپیما پیاده شوند و‏‎ ‎‏ به جمعیت حاضر در سالن استقبال بپیوندند و بعداً امام پیاده‏‎ ‎‏شوند. به همین ترتیب عمل شد و بالاخره امام حاضر نشد‏‎ ‎‏یکی از آداب معاشرت اسلامی را نادیده بگیرد و از برادر بزرگ‏‎ ‎‏خویش جلو بیفتد ولو آنکه در چنین شرایطی استثنایی که‏‎ ‎‏میلیونها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشد.»!‏

‏ ‏

128

‏ ‏

‏ ‏‏امام خمینی به همراه فرزند عزیزش بعد از دیداری کوتاه با‏‎ ‎‏نمایندگان اقشار انقلابی در سالن فرودگاه، بوسیلۀ اتومبیلی‏‎ ‎‏که از قبل توسط کمیته استقبال فراهم شده بود عازم میدان‏‎ ‎‏آزادی و خیابانها و جادۀ منتهی به بهشت زهرا شد که امواج‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 128
‏بیکران جمعیت میلیونی در کیلومترها از این مسیرِ طولانی،‏‎ ‎‏گل و گلاب بدست منتظر قدوم رهبر خویش بودند. در‏‎ ‎‏بهشت زهرا تلاشهای بی‌وقفۀ احمد برای جلوگیری از فشار و‏‎ ‎‏تراکم جمعیت که مبادا باعث آسیب و رنجش خاطر امام‏‎ ‎‏شود، منجر به بیهوش شدن وی برای مدتی گردید و بهمین‏‎ ‎‏سبب نیز سخنرانی تاریخی امام خمینی در بهشت زهرا از‏‎ ‎‏جمله موارد استثنایی است که چهرۀ دلارای احمد را در کنار‏‎ ‎‏امام نمی‌بینیم.‏

‏ ‏

129

‏ ‏

‏ ‏‏پس از پایان سخنرانی، به علت احساسات غیر قابل‏‎ ‎‏کنترل جمعیت، سوار شدن امام به هلیکوپتر که در چند متری‏‎ ‎‏جایگاه مستقر شده بود ممکن نگردید. و سرانجام بعد از نیم‏‎ ‎‏ساعت تلاش همراهان امام، ایشان به همراه فرزند عزیزشان و‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 129
‏همچنین حجةالاسلام والمسلمین ناطق نوری بوسیله یک‏‎ ‎‏آمبولانس به منطقه‌ای در مجاورت بهشت زهرا منتقل شده و‏‎ ‎‏از آنجا با هلیکوپتر بسوی مدرسه رفاه رهسپار شدند اما به‏‎ ‎‏علت ازدحام جمعیت و عدم اطلاع و اطمینان از امنیت کافی‏‎ ‎‏برای فرود، با درایت فرزند امام و پیشنهاد ایشان، هلیکوپتر‏‎ ‎‏تغییر مسیر داده و در محوطه بیمارستانِ امام خمینی (هزار‏‎ ‎‏تختخوابی) فرود آمد. کارکنان و بیماران بمحض اطلاع از‏‎ ‎‏حضور امام خمینی سراسیمه برای ابراز احساسات و دیدار با‏‎ ‎‏رهبر به محوطه آمدند. پس از این دیدار تاریخی و کوتاه،‏‎ ‎‏حضرت امام به همراه یادگار گرانقدرش با یک اتومبیل به‏‎ ‎‏محلی دیگر رفته و از آنجا با اتومبیل آقای ناطق نوری به منزل‏‎ ‎‏یکی از بستگان امام در خیابان شریعتی رهسپار شدند. و‏‎ ‎‏شامگاه آنروز (12 بهمن) به مدرسه رفاه تشریف برده و از این‏‎ ‎‏پس، در آنجا امور انقلاب را در دهۀ فجر انقلاب اسلامی و‏‎ ‎‏در حالیکه هنوز دولت دست‌نشاندۀ بختیار چشم امید به‏‎ ‎‏طرح کودتای ژنرالهای شاه با حمایت آمریکا داشت، هدایت‏‎ ‎‏کرد.‏

‏اعترافات تکان دهنده ژنرال هایزر که در روز 12 بهمن در‏‎ ‎‏ستاد مشترک ارتشِ شاه کنترل عملیات شکست خوردۀ پس‏‎ ‎‏ماندگان رژیم را بر عهده داشت، پرده از ماجرایی شگفت و‏‎ ‎‏معجزه‌آسا در مورد بازگشت امام از بهشت زهرا بر‏‎ ‎‏می‌دارد. «هایزر» در خاطراتش» ابتدا احتمالات پس از ورود‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 130
‏امام و طرحهای مقابلۀ آمریکا و ارتش شاه با آنرا چنین توضیح‏‎ ‎‏می‌دهد:‏

‏ ‏

131‏«اگر اوضاع به خوبی‏‎ ‎‏در صلح و آرامش برگزار‏‎ ‎‏می‌شد و هیچ قیامی رخ‏‎ ‎‏نمی‌داد، رفراندومی‏‎ ‎‏صورت نمی‌گرفت،‏‎ ‎‏مطلبی در زمینه اعلام‏‎ ‎‏دولت جدید و امثال آن‏‎ ‎‏نمی‌شد و اقدامی در‏‎ ‎‏جهت سرنگونی دولت [بختیار] انجام نمی‌گرفت هیچ اقدام‏‎ ‎‏ویژه‌ای لازم نبود. اما اگر گروههای مذهبی یا عوامل ثالث‏‎ ‎‏دست به خشونت می‌زدند، باید طبق توافق ما! درجا با آن‏‎ ‎‏مقابله می‌شد و مقابله به طور جدی و قاطع صورت‏‎ ‎‏می‌گرفت. احتمال بعدی این بود که آیةالله خواستار انحلال‏‎ ‎‏دولت و جایگزینی آن بوسیله دولت موقت خودش می‌شد.‏‎ ‎‏این هم طبق تصمیم ما می‌بایست درجا و قاطعانه رد می‌شد.‏‎ ‎‏آنچه مسلّم بود، تلاش موفقیت‌آمیز یا غیر موفقیت‌آمیز برای‏‎ ‎‏کشتن آیةالله به هرج و مرج کامل منجر می‌شد و یا شاید هم‏‎ ‎‏سراسر کشور در یک جنگ داخلی فرو می‌رفت، در چنین‏‎ ‎‏صورتی ارتش باید در سطح بالا فوراً وارد قضیه می‌شد. ما‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 131
‏مهمات، حمل و نقل، تانک و هر چیز مورد نیاز دیگر غیر از‏‎ ‎‏سوخت در اختیار داشتیم... ما همه ابزار یک جنگ مقدس را‏‎ ‎‏در دست داشتیم!!»‏‎[1]‎

‏ ‏

‏خوانندگان محترم توجه دارند که منظور «هایزر» از‏‎ ‎‏«برخورد قاطع و درجا» در صورت اعلام دولت موقت از سوی‏‎ ‎‏امام و فرمان وی به ادامۀ قیام، همان کودتای همه جانبه‌ای‏‎ ‎‏بود که این ژنرال آمریکایی در بخشهای دیگر کتابش ابعاد آنرا‏‎ ‎‏تا حدودی برملا ساخته و در آن با وقاحت از کشتن 40 تا‏‎ ‎‏50 هزار نفر ظرف یکی دو ساعت از عملیات سریع‏‎ ‎‏کودتاگران، با این توجیه که این کشتار سبب جلوگیری از‏‎ ‎‏کشتارهای بیشتر!! خواهد شد، سخن می‌گوید. به هر حال،‏‎ ‎‏طرحها از قبل تدارک شده بود و چنانکه «هایزر» در ادامه‏‎ ‎‏می‌نویسد گروه عملیاتی وی بدقت سخنان امام در بهشت‏‎ ‎‏زهرا را از رادیو گوش می‌داده‌اند تا ببینند کدامیک از‏‎ ‎‏طرحهای مقابله باید اجرا شود. امام خمینی با صراحت در‏‎ ‎‏سخنرانی خود فرمودند که دولت موقت را بزودی تعیین کرده و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی را برقرار خواهد نمود؛ هایزر در همین رابطه‏‎ ‎‏می‌نویسد:‏

‏ ‏

‏«بدون درنگ گفت که دولت کنونی غیرقانونی است و او‏‎ ‎‏دولت منتخب خود را به جای آن خواهد گمارد که یک دولت‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 132
‏واقعاً اسلامی خواهد بود. اولین مزۀ دارویی تلخ در کام ما‏‎ ‎‏نشست.»‏‎[2]‎

‏ ‏

‏معلوم بود که با اتخاذ چنان مواضعی روشن و سازش‏‎ ‎‏ناپذیر از سوی امام خمینی کدامیک از طرحهای پیش‌بینی‏‎ ‎‏شدۀ آمریکا می‌بایست اجرا شود. آنان دل به امیدهای واهی‏‎ ‎‏تیمسار ربیعی (فرماندۀ معدوم نیروی هوایی شاه) داشتند که‏‎ ‎‏نسبت به وفاداری نیروهای تحت امرش به شاه اطمینان داده‏‎ ‎‏بود غافل از آنکه دیرزمانی است که بخش عظیمی از پرسنل‏‎ ‎‏ارتش و بویژه پرسنل نیروی هوایی و همافران به نهضت امام‏‎ ‎‏پیوسته‌اند و چنانکه چند روز بعد – نوزدهم بهمن – شاهد‏‎ ‎‏بودیم، جمع کثیری از درجه‌داران و همافران نیروی هوایی در‏‎ ‎‏حضور امام رژه رفته و با ایشان بیعت کردند. به هر حال، تغییر‏‎ ‎‏مسیر هلی‌کوپتر و فرود پیش‌بینی نشدۀ آن در بیمارستانِ امام‏‎ ‎‏خمینی تمام نقشه‌های سرفرماندهی نیروهای نظامی ناتو در‏‎ ‎‏اروپا را بر هم ریخت. «هایزر» می‌نویسد:‏

‏ ‏‏«هلی‌کوپتر عازم محل اقامت [امام] خمینی شد. اما‏‎ ‎‏ناگهان [امام] خمینی دستور داد که هلی‌کوپتر به سمت‏‎ ‎‏بیمارستان (هزار تختخوابی) تهران برود. خلبان، مسئله را با بی‏‎ ‎‏سیم اطلاع داد. اما زمانی خبر به ما رسید که آنها به بیمارستان‏‎ ‎‏رسیده بودند... کوشیدیم از طریق تلفن و یا بی‌سیم با خلبان‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 133
‏تماس برقرار کنیم،  اما موفق نشدیم. ربیعی از کوره در رفته‏‎ ‎‏بود زیرا هلی‌کوپتر، هلی‌کوپتر او بود و خلبانان، خلبانان‏‎ ‎‏[تحت فرمان] او. ربیعی خود را مسئول عدم اجرای موفقیت‏‎ ‎‏آمیز مأموریت می‌دانست. خبر رسید که هلی‌کوپتر نزدیک‏‎ ‎‏شده و آیت‌الله و مشاورش سوار آن شده و رفته‌اند. ظاهراً‏‎ ‎‏ترتیب کار از قبل داده شده بود. برنامه‌ریزی و اقدامات امنیتی‏‎ ‎‏ باید به خوبی صورت گرفته باشد، زیرا در اطراف محل، هیچ‏‎ ‎‏فردی دیده نشده بود، فقط یک اتومبیل و یک راننده در آنجا‏‎ ‎‏حضور داشتند. گروه تقریباً دچار وحشت شده بود و ما اصلاً‏‎ ‎‏نمی‌دانستیم که بعداً چه خواهد شد... تحقیقات را شروع‏‎ ‎‏کردیم که ببینیم آیا او دوستان قدیمی دارد که پیش آنها برود و‏‎ ‎‏آیا مخفیگاهی دارد. اما نتوانستیم اطلاعی بدست آوریم. مرغ‏‎ ‎‏از  قفس پریده بود!! مردم حالا در حال متفرق شدن بودند و‏‎ ‎‏هنوز همه چیز آرام بود. درست تا هنگام تغییر برنامه از سوی‏‎ ‎‏[امام] خمینی همه چیز طبق برنامه پیش‌ رفته بود، اما گروه در‏‎ ‎‏نگرانی عمیق بسر می‌برد. اینک مطمئن بودند که عمر‏‎ ‎‏سلطنت شاه واقعاً به سر آمده است... ایرانیان [منظور:‏‎ ‎‏ژنرالهای عضو گروه کودتای هایزر است] مشوّش شده بودند‏‎ ‎‏و حرفهای خودشان را هم قبول نداشتند. دلواپس بودم که‏‎ ‎‏بدانم «اریک فون ماربود ‏‎[3]‎‏» برای مقابله با چنین بن‌بستی‏‎ ‎‏چه طرحی در ذهن دارد.»‏‎[4]‎


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 134
‏اعترافهای بعدی ژنرال هایزر و حوادثی که پس از 12‏‎ ‎‏بهمن اتفاق افتاد نشان داد که نه برای این «بن‌بست» آمریکا‏‎ ‎‏که بواسطۀ یک ماجرای شگفت و تصمیمهای زیرکانۀ فرزند‏‎ ‎‏دلاور خمینی اتفاق افتاد و نه دیگر بن‌بستهای آمریکا در‏‎ ‎‏مقابله با انقلاب اسلامی راه حلی جز آنکه کاخ سفید‏‎ ‎‏شکست را پذیرا شده و دستور دهد تا مستشارانش از ایران‏‎ ‎‏فرار کنند، وجود ندارد.‏

‏ضمناً منظور ژنرال هایزر از «مشاوری» که همراه امام از‏‎ ‎‏هلی‌کوپتر در بیمارستان پیاده شده و به وسیلۀ اتومبیل به‏‎ ‎‏نقطه‌ای نامعلوم روانه می‌شوند و داغ ناکامی عملیاتِ موفق را‏‎ ‎‏بر دل ژنرالهای مغرور آمریکایی و فرماندهان ارتش شاه‏‎ ‎‏می‌گذارند، همان چهرۀ آشنای انقلاب، حضرت‏‎ ‎‏حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی است. و‏‎ ‎‏این نخستین بار نیست که صاحبان دستگاههای عریض  و‏‎ ‎‏طویل جاسوسی و اطلاعاتی و نظامی در برابر اقدامات‏‎ ‎‏غافلگیر کننده و برنامه‌های بسیار دقیق و سریع، و غیر قابل‏‎ ‎‏کشف، و تصمیمهای شگفت و غیر قابل پیش‌بینی حضرت‏‎ ‎‏روح‌الله که چند مورد سرنوشت‌سازِ آن با مشارکت و مشورتِ‏‎ ‎‏مستقیمِ فرزند برومندش: «احمد»، اتخاذ شده است، اعتراف‏‎ ‎‏به عجز و ناتوانی می‌کنند. پیش از این، در ماجرای هجرت‏‎ ‎‏امام به پاریس و فعالیتهای گستردۀ رهبری انقلاب در‏‎ ‎‏نوفل لوشاتو، علیرغم تهدیدها و اولتیماتمهای مکرّر دولت‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 135
‏فرانسه، و در ماجرای بازگشت امام خمینی به میهن، و زمان و‏‎ ‎‏نحوۀ انجام این سفر تاریخی نیز، دشمنان انقلاب عجز خود‏‎ ‎‏را آزموده بودند. و گذشته از اینها، احمد چهارده سال تمام با‏‎ ‎‏همین شیوه‌ها ساواکِ پرادعای شاه را سردرگم ساخته بود که‏‎ ‎‏اسناد متعددی از آن را در قسمت نخست همین مقاله عیناً‏‎ ‎‏نقل کردیم و در اینجا، که در پیگیری زندگینامۀ سیاسی‏‎ ‎‏یادگار امام به آخرین فصل از دوران مبارزۀ وی با رژیم شاه در‏‎ ‎‏بهمن سال 1357 رسیده‌ایم، یکی دیگر از اسناد ساواک را که‏‎ ‎‏خود گویای نکته‌های بسیاری در همین رابطه می‌باشد نقل‏‎ ‎‏می‌کنیم. این سند، گزارش استراق سمعِ منبع نفوذی ساواک‏‎ ‎‏در عراق از سخنان یادگار امام با یکی از دوستانش در نجف‏‎ ‎‏اشرف می‌باشد. یادآور می‌شویم که در قسمت نخست این‏‎ ‎‏مقاله، ماجرای چهارمین سفر فرزند امام به عراق را در سال‏‎ ‎‏56 توضیح دادیم و به این نکته اشاره کردیم که یکی از‏‎ ‎‏انگیزه‌های این سفر، دستگیری چند تن از همرزمان روحانی و‏‎ ‎‏غیرروحانی ایشان و امکان لو رفتن برخی از ارتباطهای‏‎ ‎‏مخفیانۀ گروههای مستقل اسلامی با آن مبارز خستگی‌ناپذیر‏‎ ‎‏بوده است که سند ذیل به آن نیز  اشاره دارد. ضمناً سند خیلی‏‎ ‎‏محرمانۀ ساواک با تاریخ موهوم و لغو شاهنشاهی نوشته شده‏‎ ‎‏است و منظور از «37»، سال 1357 می‌باشد. جالب آنکه‏‎ ‎‏در قسمت اظهار نظر مسئولین بلندپایۀ ساواک در ذیل اصل‏‎ ‎‏سند، واژۀ «منحط» با املای غلط «منحت»! نوشته شده که‏‎ ‎
کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 136
‏خود بیانگر سطح معلومات کارگزاران سازمان امنیت شاه‏‎ ‎‏است! متن سند به قرار زیر است:‏

‏ ‏

137‏«خیلی محرمانه ‏

‏ناهید عراق ‏

‏23 / 3 / 37 ‏

‏دربارۀ سید احمد‏‎ ‎‏خمینی‏

‏نامبردۀ بالا اخیراً به‏‎ ‎‏طور خصوصی اظهار می‌‏‎ ‎‏داشت چندی پیش یکی‏‎ ‎‏از کارمندان امنیتی ایران‏‎ ‎‏با اظهار تأسف گفته است ما دیر متوجه شدیم که سید احمد‏‎ ‎‏خمینی دارای فعالیت شدید در قم بوده و حیف شد که از دست‏‎ ‎‏ما جان سالم بدر برد. سید احمد ضمن ابراز ناراحتی از فاش‏‎ ‎‏شدن روابط وی با گروههای چریکی، از اینکه توانسته است قبل‏‎ ‎‏از گرفتار شدن، از ایران خارج شود اظهار خرسندی‏‎ ‎‏می‌نمود.‏

‏نظریه یکشنبه: امکان صحت خبر وجود دارد. عناصر منحط‏‎ ‎‏کلیه فعل و انفعالات موجود در ایران بویژه مسائلی که مستقیماً با‏‎ ‎‏خمینی و دارودسته‌اش ارتباط پیدا می‌کند را در اسرع وقت به‏‎ ‎‏اطلاع خمینی و پسرش احمد می‌رسانند.»‏


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 137
‏قلب تپندۀ انقلاب اسلامی در ساعت 10 بعد از ظهر 12‏‎ ‎‏بهمن 1357 در مدرسۀ علوی و رفاه تهران مستقر گردید. این‏‎ ‎‏مکان تا اسفند همان سال که امام خمینی به همراه فرزند و‏‎ ‎‏مشاور امینش احمد عازم قم گردید، محل هدایت و‏‎ ‎‏فرماندهی امور انقلاب در پرماجراترین روزهای آن بود. در‏‎ ‎‏همین مکانِ بسیار ساده و مردمی بود که تصمیمهای اساسی‏‎ ‎‏مربوط به ادامۀ انقلاب و چگونگی از کار انداختن ماشین‏‎ ‎‏جنگی رژیم شاه و خنثی کردن توطئۀ کودتای آمریکا گرفته‏‎ ‎‏شد. چند روز پس از استقرار امام در همین محل بود که با‏‎ ‎‏وجودِ دولت دست‌نشاندۀ بختیار و اعلامیه‌های رسمی کاخ‏‎ ‎‏سفید و دولتهای اروپایی در حمایت از وی، امام خمینی‏‎ ‎‏دولت موقت انقلاب را تشکیل داد و فرمان راه ندادن وزرای‏‎ ‎

138‏غیر قانونی شاه به‏‎ ‎‏وزارتخانه‌ها و انحلال‏‎ ‎‏مجلسین فرمایشی شاه را‏‎ ‎‏صادر کرد، و کمیته‌های‏‎ ‎‏انقلاب را تشکیل داد و در‏‎ ‎‏همین محل بود که روزانه‏‎ ‎‏دهها هزار تن از مشتاقانِ‏‎ ‎‏دیدار با امام از سراسر‏‎ ‎‏کشور به حضور رهبر‏‎ ‎‏محبوب خود می‌شتافتند. و در همین محل بود که اولین شبکه‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 138
‏تلویزیونی سیمای انقلاب، در حالی که ارتش شاه رادیو تلویزیون‏‎ ‎‏را در محاصرۀ خویش داشت، راه‌اندازی شد. و از همین مکانِ‏‎ ‎‏خاطره‌انگیز در تاریخ انقلاب بود که در روز 21 بهمن،‏‎ ‎

139

‎ ‎

‏حضرت امام خمینی با فتوایی کوتاه، فرمان شکستن حکومت‏‎ ‎‏نظامی و حضور مردم در خیابانها را صادر کرد. و ظرف چند‏‎ ‎‏ساعت پس از این فتوا بود که اساس نظام عفن و کهن‏‎ ‎‏شاهنشاهی از ایرانِ اسلامی برچیده شد و ژنرالهای آمریکایی‏‎ ‎‏و مستشاران نظامیِ بزرگترین قدرت هسته‌ای جهان در‏‎ ‎‏حسرت کودتا ماندند و با خفّت و زبونی از مهلکه گریختند.‏

‏رهبران رژیم اشغالگر قدس و سران کفر در کاخ سفید، از‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن رسماً به عنوان زلزله‌ای‏‎ ‎‏که ارکانِ هستیِ غرب و اسرائیل را به لرزه درآورده است یاد‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 139
‏کرده‌اند. بعد از پیروزی انقلاب بود که بی‌سابقه‌ترین‏‎ ‎‏فراخوان، از چپ‌ترین رژیم‌ها گرفته تا دولت‌های اروپایی و‏‎ ‎‏دست‌نشاندگان آمریکا در کشورهای دیگر، برای رویارویی‏‎ ‎‏با پدیده‌ای نوظهور – و ناشناخته از دید آنان – علیه انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی متحد شدند. امواج فتنه‌ها بالا گرفت. طوفانهای‏‎ ‎‏سهمگین توطئه و نفاق از هر سو زبانه کشید. بیرقهای سرخ و‏‎ ‎‏سیاهِ وابستگی و تفرقه‌افکنی توسط گروهکهای ملحد و منافق‏‎ ‎‏در گوشه و کنار کشور افراشته شد و سر نخ همۀ توطئه‌ها به‏‎ ‎‏سفارت آمریکا در تهران می‌رسید. برخی از سران و اعضای‏‎ ‎‏دولت موقت انقلاب برخلاف میثاق اولیه‌اشان با امام به جای‏‎ ‎‏برخورد امامگونه و انقلابی با شرایط و مقتضیاتِ پس از‏‎ ‎‏پیروزی، راه مماشات و سازش و ضعف در پیش گرفتند و از‏‎ ‎‏انحلال کمیته‌های انقلاب و دادگاههای انقلاب و نهادهایی‏‎ ‎140

‏ ‏

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 140
‏که برای صیانت از انقلاب تشکیل شده بود – و چند روزی از‏‎ ‎‏تأسیسشان نمی‌گذشت – سخن می‌گفتند. فرمان امام در‏‎ ‎‏بسیج ملت برای سازندگی و ترمیم خرابیهای به ارث رسیده از‏‎ ‎‏57 سال خیانت دودمان ننگین پهلوی، شور و شوقِ کار و‏‎ ‎‏تلاش را در همه جای کشور برپا ساخته بود اما ضعفهای‏‎ ‎‏دولت موقت، طمعِ عوامل ستون پنجم و گروهکهای‏‎ ‎‏ضد انقلاب را که در کردستان و گنبد و مناطق دیگر نغمه‏‎ ‎‏های فتنه‌انگیزی را ساز کرده بودند، تشدید می‌نمود. اما هیچ‏‎ ‎‏ یک از این مشکلات و بحرانهای داخلی، و آنهمه هیاهوی‏‎ ‎‏تبلیغاتی و اتحاد دشمنان خارجی قادر نبودند اندک تأثیری در‏‎ ‎‏ایمان استوار کشتیبانِ انقلاب اسلامی بگذارند. او اینک عزم‏‎ ‎‏خویش را بر استقرار هرچه سریعتر ارکان نظام جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و تشکیل حکومت الهی جزم کرده است.‏

‏بدین ترتیب این ایام، مدرسۀ رفاه و علوی کانون خنثی‏‎ ‎‏سازی توطئه‌ها و مرکز هدایت امت اسلام در مواجهه با‏‎ ‎‏دشمنان داخلی و خارجی انقلاب گردیده است. تنظیم امور‏‎ ‎‏این کانون، همچون دفتر و بیت امام در نوفل لوشاتو و‏‎ ‎‏همچون کانون قیام در قم در طول سالهای پس از تبعیدِ‏‎ ‎‏رهبری، بر عهدۀ عالمی کاردان و سیاستمداری زیرک بنام‏‎ ‎‏«احمد» است که در انجام رسالتِ همراهی با امام و انقلاب‏‎ ‎‏لحظه‌ای آرام و قرار ندارد. او به عنوان یک صاحبنظرِ موردِ‏‎ ‎‏اعتماد امام ضمن شرکت در جلساتِ تصمیم‌گیریهای مهم‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 141

142

‏انقلاب، و انتقال پیام‌های حضرت امام، و انعکاس لحظه به‏‎ ‎‏لحظۀ رخدادهای انقلاب به ایشان، همچون گذشته یک آن از‏‎ ‎‏حفاظت جان امام و مراقبت و سلامتی ایشان غافل نبود.‏‎ ‎‏تپش قلب امام، طنین بالندگی انقلاب بود و «احمد» این‏‎ ‎‏لیاقت و افتخار را نصیب برده بود تا لطف و ارادۀ حق تعالیٰ‏‎ ‎‏را در حفظ این قلب نورانی وسیله باشد. اگر اسناد و کتابهای‏‎ ‎‏مربوط به کودتاهای نافرجام علیه نظام اسلامی و رهبری آن و‏‎ ‎‏طرحهای ترور و سوء قصد نسبت به جان امام مرور شوند و‏‎ ‎‏اگر روزی تمامی اسناد و مدارک این گونه تلاشهای عوامل‏‎ ‎‏بیگانه منتشر شوند، نقش برجستۀ احمد در ناکام ساختن‏‎ ‎‏دشمنان آشکارتر خواهد شد. در اینجا به نقل یک مورد از آن،‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 142
‏از زبان یادگار امام بسنده می‌کنیم: آن عزیز می‌فرمود:‏

‏ ‏

‏«بلافاصله بعد از آنکه ضد انقلاب و منافقین علناً‏‎ ‎‏رودرروی نظام اسلامی ایستادند و خط ترور در برنامۀ  کار‏‎ ‎‏آنها قرار گرفت، به مسئولین حفاظت جماران اعلام کردم که‏‎ ‎‏هیچ کس، حتی مقامات و مسئولین حق ندارند هنگام ملاقات‏‎ ‎‏با امام، ساک و یا وسیله‌ای به همراه داشته باشند. چند روز‏‎ ‎‏بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی، اعضای هیئت دولت‏‎ ‎‏و شورای امنیت ملی به حضور امام رسیدند. از دفتر حفاظتِ‏‎ ‎‏سه راه بیت (در جماران) تماس گرفتند و گفتند: کشمیری‏‎ ‎‏دبیر شورای امنیت ملی که همراه شهید باهنر و رجایی  آمده‏‎ ‎‏است، با خود کیفی به همراه دارد و می‌گوید محتویِ وسائل و‏‎ ‎‏صورتجلسات شورای امنیت است و حتماً باید در جلسه‏‎ ‎‏باشد. گفتم بگویید نمی‌شود و باید کیف را تحویل دهد.‏‎ ‎‏چند بار دیگر تماس گرفتند فایده‌ای نبخشید. شهید رجایی‏‎ ‎‏شخصاً به وساطت آمد نزد من، و از اینکه او را می‌شناسد و‏‎ ‎‏وی به حدی مورد اعتماد اعضای شوراست که حتی گاهی‏‎ ‎‏نماز جماعت را به او اقتدا می‌کنند سخن گفت. گفتم همۀ‏‎ ‎‏اینها درست اما ما نمی‌توانیم تصمیمهایی را که به خاطر‏‎ ‎‏مصالح امام و بعد از بحثهای کارشناسی گرفته‌ایم لغو کنیم.‏‎ ‎‏ایشان از اینکه من این قدر سماجت می‌کنم قدری دلگیر‏‎ ‎‏شدند. در همین فاصله اطلاع دادند که دبیر شورای امنیت‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 143
‏(کشمیری) به حالت قهر کیف خود را برداشته و رفته و گفته‏‎ ‎‏است در جلسه شرکت نمی‌کنم! یکی دو روز بعد از این بود‏‎ ‎‏که همان منافق نفوذی – یعنی کشمیری – که تا آن حد نفاق و‏‎ ‎‏دورویی از خود نشان داده و اعتماد مسئولین را جلب کرده بود‏‎ ‎‏با گذاردن همین کیف – که بعداً مشخص شد حاوی مواد‏‎ ‎‏منفجره و بمب ساعتی بوده و از ترس اینکه مبادا اصرار و‏‎ ‎‏سماجتش در جماران باعث لو رفتن وی شود، منطقه را ترک‏‎ ‎‏کرده بود – در محل تشکیل جلسۀ شورای امنیت در نخست‏‎ ‎‏وزیری، محبوبترین چهره‌های انقلاب یعنی شهدای عزیز:‏‎ ‎‏رجایی و باهنر را از ملت ایران گرفت و خود فراری شد.»‏

‏گفتنی است که آن مناطق – کشمیری – پس از فرار اعتراف‏‎ ‎‏کرده بود که او ابتدا مأموریت داشت تا مواد منفجره را در‏‎ ‎‏جلسۀ دیدار مسئولان با امام کار بگذارد اما پس از ناکامی در‏‎ ‎‏این مأموریت، مواد منفجره را به نخست‌وزیری برده است.‏‎ ‎‏ماجرای فوق تنها یک نمونه از دقتها و قاطعیتهای فرزند روح‏‎ ‎‏الله است که دشمنان انقلاب را ناکام گذاشت. در تمام دوران‏‎ ‎‏یازده سالۀ رهبری امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب، همین‏‎ ‎‏مدیریت دقیق حفاظتی او بود که داغ موفقیت دیگر طرحهای‏‎ ‎‏ترور را بر دل مزدوران آمریکا و دشمنان امام گذارد. با آنکه‏‎ ‎‏تروریستهای کوردل طی سالیانی چند در پهنه‌های مختلف،‏‎ ‎‏ضربه‌های سنگینی بر مردم مظلوم ایران وارد ساختند امّا‏‎ ‎‏تمامی راهها در جماران به روی آنها بسته ماند. و البته این‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 144
‏خود لطف الهی و اثر دعای شبانه‌روزی ملت ایران بود، اما‏‎ ‎‏چنانکه قبلاً اشاره کردیم لطف و امداد الهی را مجرا و‏‎ ‎‏وسیله‌ای می‌بایست، و این افتخار نصیب احمد شده بود.‏

‏ ‏

145

‏حجت‌‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی در‏‎ ‎‏تاریخ 10 اسفند 1357 همراه با حضرت امام خمینی(رض)‏‎ ‎‏عازم قم گردید و او بلافاصله وسایل و زمینه‌های لازم را برای‏‎ ‎‏هدایت  امور انقلاب و تنظیم امور بیت و دفتر امام و تأمین‏‎ ‎‏شرایط برای ارتباطهای گستردۀ امام با مردم و مسئولین که‏‎ ‎‏روزانه در نوبتهای متوالی به دیدار امام در قم می‌شتافتند،‏‎ ‎‏فراهم نمود. او نخستین کسی بود که با عشق و اعتقادی‏‎ ‎‏وصف‌ناپذیر، فرامین و رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب را به‏‎ ‎‏مراکز ذیربط منتقل می‌کرد و در پیگیریِ انجام آنها لحظه‌ای‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 145
‏آرامش نداشت. او خود در به ثمر رساندن این انقلابِ‏‎ ‎‏شکوهمند سالها مبارزه کرده بود و اکنون به عنوان صاحب‏‎ ‎‏نظری کارآزموده، در بسیاری از زمینه‌های انقلاب مورد‏‎ ‎‏مشورت حضرت امام و ارگانها و مقامات مسئول کشور بود.‏‎ ‎‏بجز در مواردی که از سوی امام مأموریت می‌یافت، لحظه‌ای‏‎ ‎‏از امام جدا نمی‌شد. معنای زندگیش را با بودن در کنار‏‎ ‎‏خورشیدِ هدایتِ امام می‌دید و هیچ مقام و موقعیتی را به این‏‎ ‎‏افتخار ترجیح نمی‌داد. نوع مدیریت احمد برای کسانی که از‏‎ ‎‏نزدیک با وی کار کرده و آشنا بوده‌اند واقعاً نمونه و الگو بود.‏‎ ‎‏او با انتخاب افراد مطمئن و آزموده، دفتر و بیت حضرت امام‏‎ ‎‏را با کمترین نیرو و صرف کمترین هزینه، چنان کارآمد ساخته‏‎ ‎‏بود که تمامی نیازهای اطلاعاتی و ارتباطی رهبرِ بزرگترین‏‎ ‎‏انقلابِ معاصر را همین تشکیلات کوچک تأمین می‌کرد. از‏‎ ‎‏بروکراسی و  آفات نظام اداری در آن خبری نبود. بررسی حجم‏‎ ‎‏انبوه کارهای روزانه دفتر، از مطالعه صدها نامه ارسالی مردم‏‎ ‎‏گرفته تا تنظیم دیدارهای مکرر و متوالی اقشار جامعه با امام و‏‎ ‎‏تنظیم ملاقاتهای مسئولین و انتقال لحظه به لحظۀ پیامهای‏‎ ‎‏امام و انعکاس اخبار و رویدادهای ایران و جهان به رهبر‏‎ ‎‏انقلاب و تنظیم امور مالی و وجوهات شرعی و مسائلی از‏‎ ‎‏این قبیل، با وجود حساسیتها و مسائل امنیتی و حفاظتی و‏‎ ‎‏مراقبتهای پزشکی و... مقایسه این حجم از کارها با تعداد‏‎ ‎‏نیروهای دفتر امام (حدود 20 نفر) و فضا و امکانات بسیار‏‎ ‎
کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 146
‏محدود و مختصر آن، خود نمونه‌ای است از مدیریتی که ویژه‏‎ ‎‏رهبران الهی و شخصیتی همچون امام خمینی است و احمد‏‎ ‎‏در مکتب چنان پدری تربیت یافته بود. حقیقتاً در رشته‏‎ ‎‏مدیریت بحرانها باید اصول و منش و رفتارهای امام خمینی‏‎ ‎‏که جلوه‌های بسیاری از آنرا در مدیریت یادگار عزیزش‏‎ ‎

147


کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 147
‏مشاهده می‌کنیم مورد بازشناسی و حتی تدریس واقع شوند تا‏‎ ‎‏مشخص گردد که چه تفاوتهایی اساسی و ماهوی بین نظام‏‎ ‎‏مدیریت الهی که منبعث از عشق و ایمان و انگیزه‌های‏‎ ‎‏معنوی است با نظامهای مرسوم و متداول در میان است.‏

‏دوران یکسالۀ اقامت امام خمینی در قم در فاصله اسفند‏‎ ‎‏57 تا بهمن 1358 که آن حضرت بر اثر عارضه قلبی عازم‏‎ ‎‏بیمارستان قلب تهران (شهید رجائی) گردید، دوران دشوار‏‎ ‎‏تحولات اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی ایران بود. در‏‎ ‎‏همین مقطع، رفراندوم بیسابقۀ جمهوری اسلامی و انتخابات‏‎ ‎‏خبرگان قانون اساسی و انتخابات نخستین دورۀ مجلس‏‎ ‎‏شورای اسلامی برگزار گردید و ارکان نظام اسلامی در همین‏‎ ‎‏دوران شکل گرفت و این همه در حالی اتفاق  افتاد که صف‌‏‎ ‎‏بندی گسترده در جبهه دولتهای خارجی علیه انقلاب آغاز‏‎ ‎‏شده بود و در داخل کشور نیز عوامل گروهکها از هر آشوب و‏‎ ‎‏فتنه‌ای حتی آتش زدن خرمنهای  گندم روستائیان نیز دریغ‏‎ ‎‏نداشتند، روزنامه‌ها هنوز جولانگاه اصحاب چپ و راست‏‎ ‎‏بودند. نه هیچیک از آنچه که برشمردیم و نه غائله حزب خلق‏‎ ‎‏مسلمان و غائله‌هائی از آن قبیل نتوانستند در اراده ملت‏‎ ‎‏ایران که گوش بفرمان امامشان در جبهه سازندگی به تلاش‏‎ ‎‏برخاسته بودند تأثیر بگذارد. و احمد را در دفاع از انقلاب امام‏‎ ‎‏و رو در رو شدن با غائله‌ها و بخصوص مواجهه با کینه‌توزیها‏‎ ‎‏و دسیسه‌های روحانی‌نمایان مخالف امام و انقلاب، سهمی‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 148
‏بسزا بود. البته ما در مقام تدوین زندگینامه یادگار امام هستیم‏‎ ‎‏وگرنه باید در تمامی ایستادگیها و افتخارات ملت ایران از‏‎ ‎‏نقش برجستۀ سرداران و بزرگانی همچون علامه شهید مرتضی‏‎ ‎‏مطهری، شهید مظلوم دکتر بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی‏‎ ‎‏و شخصیتهائی همچون حضرت آیةالله خامنه‌ای، آقای‏‎ ‎‏هاشمی رفسنجانی و مسئولین و سران حزب جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، آقای کروبی و آقای مهندس میرحسین موسوی و‏‎ ‎‏دیگر چهره‌های درخشان روحانی و غیرروحانی از یاران امام‏‎ ‎‏که در تمام مدت قبل و بعد از پیروزی انقلاب در میدانهای‏‎ ‎

149

‏ ‏‏دفاع از آرمانهای امام خمینی نقش‌آفرین بوده و هریک به‏‎ ‎‏ تناسب موقعیت و رسالت خویش در پیشگیری از سیل‏‎ ‎‏توطئه‌ها، و تحکیم رهبری امام و حاکمیت حزب‌الله بر ارکان‏‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 149
‏کشور فداکاری کرده‌اند و بسیاری از آنان در همین مسیر جان‏‎ ‎‏خویش را قربانی داده‌اند، یاد کنیم.‏

‎ ‎

کتابمهاجر قبیله ایمان نگاهی به زندگی نامه یادگار امام حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینیصفحه 150

  • . مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، ترجمۀ رشیدی، انتشارات اطلاعات، 1365، ص 254.
  • . همان، ص 267.
  • . اریک فون ماربود یکی از مستشاران نظامی آمریکا در نیروی دریایی ارتش شاه بود که به عنوان متخصص جنگهای روانی و مسئول کمیتۀ تبلیغات گروه کودتاچیانِ تحت سرپرستی ژنرال هایزر انتخاب گردیده بود، اما خداوند داغ  آرزوی انجام نیافتۀ کودتا را بر دل آنان نهاد.
  • . مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، ص 269.