فصل اول: کلیات

حاکمیت قانون

‏حاکمیت قانون ‏

‏ ‏

‏حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست.‏

‏قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامى حکومت تام دارد. همه افراد از رسول اکرم (ص) گرفته تا خلفاى آن حضرت و سایر افراد، تا ابد تابع قانون هستند؛ همان قانونى که از طرف خداى تبارک و تعالى نازل شده و در لسان قرآن و نبى اکرم (ص) بیان شده است. اگر رسول اکرم (ص) خلافت را عهده دار شد، به امر خدا بود. خداى تبارک و تعالى آن حضرت را خلیفه قرار داده است:‏‏ «خلیفة الله فی الأرض».‏‏ نه اینکه به رأى خود حکومتى تشکیل دهد و بخواهد رئیس مسلمین شود. همچنین بعد از اینکه احتمال مى رفت اختلافاتى در امت پدید آید- چون تازه به اسلام ایمان آورده و جدیدالعهد بودند- خداى تعالى از راه وحى رسول اکرم (ص) را الزام کرد که فوراً همان جا، وسط بیابان، امر خلافت را ابلاغ کند. پس رسول اکرم (ص) به حکم قانون و به تبعیت از قانون، حضرت امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت تعیین کرد؛ نه به این خاطر که دامادش بود، یا خدماتى کرده بود؛ بلکه چون ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 37


‏ ‏

‏مأمور و تابع حکم خدا و مجرى فرمان خدا بود.‏

‏بارى، حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه حکمفرمایى دارد. آنجا هم که اختیارات محدودى به رسول اکرم (ص) و ولات داده شده، از طرف خداوند است.‏

‏حضرت رسول اکرم (ص) هر وقت مطلبى را بیان یا حکمى را ابلاغ کرده اند، به پیروى از قانون الهى بوده است: قانونى که همه بدون استثنا بایستى از آن پیروى و تبعیت کنند. حکم الهى براى رئیس و مرئوس متبع است. یگانه حکم و قانونى که براى مردم متبع و لازم الاجراست، همان حکم و قانون خداست. تبعیت از رسول اکرم (ص) هم به حکم خداست که مى فرماید:‏‏ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ ‏‏ (از پیامبر پیروى کنید). پیروى از متصدیان حکومت یا «اولواالامر» نیز به حکم الهى است، آنجا که مى فرماید:‏‏ أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ.‏‎[1]‎‏ رأى اشخاص، حتى رأى رسول اکرم (ص)، در حکومت و قانون الهى هیچ گونه دخالتى ندارد؛ همه تابع اراده الهى هستند.‏‏ 1‏

‏***‏

‏اسلام به قانون نظر «آلى» دارد، یعنى، آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعه مى داند، وسیله اصلاح اعتقادى و اخلاقى و تهذیب انسان مى داند. قانون براى اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعى عادلانه به منظور پرورش انسان مهذب است.‏‏ 2‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 38


‏ ‏

‏در جمهورى اسلامى، زمامداران مردم نمى توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزى کنند و یا در زندگى روزانه امتیازى براى خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامى را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتى پاسدار آن باشند. دقیقاً باید به آراى عمومى در همه جا، احترام بگذارند. هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم، نباید بپذیرند. مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتى که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامى این شئون حد و مرز آن را تعیین کرده است.‏‏ 3‏

‏11/ 8/ 57‏

‏ ‏

‏***‏

‏ما مى خواهیم یک حکومتى داشته باشیم که این حکومت، قانون را ملاحظه بکند؛ حکومت قانونى باشد. آن حکومتى که تمام قوانین بشرى را، تمام قوانین عالَمى را زیر پا بگذارد و هر جورى دلش بخواهد با یک ملتى عمل بکند، ما با او مخالفت داریم. ما مى خواهیم یک حکومتى باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ؛ قانون فقط حکومت بکند ...‏

‏آن هم قانون عدل، آن هم قانون صحیح، آن هم قانونى که براى رشد بشر است؛ براى صلاح بشر است.‏‏ 4‏

‏17/ 8/ 57‏

‏ ‏

‏***‏

‏ما موظفیم حالا که جمهورى اسلامى رژیم رسمى ما شده است، همه بر طبق جمهورى اسلامى عمل کنیم. جمهورى اسلامى یعنى ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 39


‏ ‏

‏رژیم به خواست مردم، و احکام، احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، 99 رأى دادند؛ و الآن رژیم رسمى ما جمهورى اسلامى است. مانده است اینکه احکام، احکام اسلامى بشود. مجردِ بودنِ رژیم اسلامى، این، مقصد نیست.‏

‏مقصد این است که در حکومت اسلامى اسلام حکومت کند، قانون حکومت کند، اشخاص به رأى خودشان به فکر خودشان حکومت نکنند. رأى ندهند کسانى که خودشان را خیال مى کنند صاحب رأى هستند، خودشان را متفکر مى دانند، خودشان را روشنفکر مى دانند؛ اینها رأى ندهند؛ براى اینکه آراى مردم در مقابل حکم خدا رأى نیست؛ ضلالت است. ما مى خواهیم که احکام اسلام در همه جا جریان پیدا بکند و احکام خداى تبارک و تعالى حکومت کند. در اسلام حکومت حکومت قانون است.‏

‏حتى حکومت رسول الله، حکومت امیرالمؤمنین- سلام الله علیه- حکومت قانون است. یعنى قانون آنها را سرِ کار آورده است.‏

‏أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ‏‏ حکم خداست. آنها به حکم قانون، واجب الاطاعه هستند. پس حکم مال قانون است؛ قانون حکومت مى کند در مملکت اسلامى؛ غیر قانون هیچ حکومتى ندارد.‏

‏اگر رئیس جمهور در مملکت اسلامى وجود پیدا بکند، باز قانون آن را رئیس جمهور مى کند با رأى عموم؛ که در رأى عموم رأى فقیه هم هست. و یا نصب فقیه، که همان نصبِ الله است، قانون است که حکمفرماست در همه جا. هیچ جا در حکومت اسلامى نمى بینید که یک خودسرى باشد، یک اعمال رأى باشد.‏

‏حتى رسول اکرم- صلى الله علیه و آله- رأیى نداشتند. رأى، رأى قرآن بوده است، وحى بوده است. هر چه مى فرموده است از‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 40


‏ ‏

‏وحى سرچشمه مى گرفته است:‏‏ وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى * عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوى ‏‎[2]‎‏ و همینطور حکومتهایى که حکومت اسلامى هستند آنها تابع قانونند، رأى آنها قانون است. حکومت، حکومت الله است، حکومت قانون است.‏

‏ما جمهورى اسلامى لفظى نخواستیم؛ اینکه ما دائماً راجع به این معنا سفارش مى کنیم که باید حالا که رژیم، رژیم اسلامى شده است محتوا محتواى اسلامى باشد، براى این است که یک مملکتى مدعى است من مسْلم هستم، افرادش ادعا مى کنند که ما مسْلم هستیم لکن در بسیارى جاها دیده مى شود که پایبند احکام اسلام نیستند. بسیارى از اشخاص ادعاى اسلام مى کنند، همان ادعاست؛ دیگر در عمل وقتى که مشاهده بکنید مى بینید که خبرى از اسلام نیست. ما که مى گوییم حکومت همان طور که اسلامى است، محتوایش هم اسلامى باشد، یعنى هرجا که شما بروید، در هر وزارتخانه که شما بروید، در هر اداره که شما بروید، در هر کوچه و برزن که شما بروید، در هر بازار که شما بروید، در هر مدرسه و دانشگاه که شما بروید، آنجا اسلام را ببینید؛ احکام اسلام را ببینید. این براى این است که ما حکومت اسلامى خواستیم. ما جمهورى اسلامىِ لفظى نخواستیم. ما خواستیم که حکومت الله در مملکتمان- و ان شاءالله در سایر ممالک هم- اجرا بشود.‏

‏آزادى در حدود قانون است بنابراین، این توهّم که خوب حالا جمهورى اسلامى شده است و حالا هر کسى خودش هر کارى مى خواهد بکند، آزادى شده است و آزاد هر کارى بخواهد بکند،‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 41


‏ ‏

‏اینها نیست. آزادى در حدود قانون است. یعنى آن مقدارى که خداى تبارک و تعالى به ما آزادى داده است در آن مقدار آزاد هستیم. آزاد نیستیم که فساد بکنیم، آزاد نیستیم که کارهاى خلاف عفت بکنیم. هیچ انسانى آزاد نیست که کار خلاف عفت بکند.‏

‏هیچ انسانى آزاد نیست که ایذا کند برادر خودش را. آزادى در حدود قانون است. آن مقدارى است که خداى تبارک و تعالى به مردم آزادى داده است. و این مقدار آزادى که خداى تبارک و تعالى به مردم داده است بیش از آن آزادیهایى است که دیگران داده اند. آنها آزادى غیر منطقى داده اند، و اینجا آزادى منطقى است. آنهایى که آنها داده اند آزادى نیست؛ آزادى باید منطقى باشد، روى قانون باشد. بنابراین ما آن چیزى را که مى خواهیم، حکومت الله را مى خواهیم؛ حکومت خدا را مى خواهیم. ما مى خواهیم قرآن حکومت کند بر ما. ما مى خواهیم قوانین اسلام بر ما حکومت کند. ما هیچ حکومتى را جز حکومت الله نمى توانیم بپذیریم؛ و هیچ دستگاهى را که برخلاف قوانین اسلام باشد نمى توانیم بپذیریم. و هیچ رأیى را که برخلاف رأى اسلام باشد و رأى شخصى باشد. رأى گروهى باشد، رأى حزبى باشد، ما نمى توانیم بپذیریم. ما آن را مى توانیم بپذیریم که قانونِ اسلام حکمفرمایى کند. ما تابع اسلام هستیم؛ ما تابع قانون اسلام هستیم. و جوانهاى ما خونشان را براى اسلام داده اند. جوانهاى ما آنقدر جدیت کردند، مى گفتند ما اسلام را مى خواهیم، ما احکام اسلام را مى خواهیم.‏

‏الآن وظیفه ما این است که هر کداممان، در هر جا که هستیم و در حدى که هستیم، ما جدیت کنیم که قوانین اسلام را از خودمان شروع کنیم. اگر چنانچه ما خودمان خودمان را اصلاح نکنیم و‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 42


‏ ‏

‏قوانین اسلام را در خودمان اجرا نکنیم، نمى توانیم یک حکومت اسلامى تشکیل بدهیم. اگر آن کسى که در رأس حکومت است، مثلِ مثلًا رئیس جمهور یا نخست وزیر، اگر خودش اصلاح نکند خودش را و اگر خودش تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمى تواند حکومت اسلامى باشد و حاکم اسلام باشد. و هر یک از آن قدرتها، صاحب قدرتها کسانى که در رأس قدرتها واقع شده اند، مثلِ مثلًا رئیس ستاد، مثل رئیس کل ژاندارمرى، مثل سایر رؤسا، تا قوانین اسلام را در وجود خودشان اجرا نکنند، اینها نمى توانند ریاست اسلامى داشته باشند. اسلام نمى پذیرد یک رئیسى را که بر خلاف قوانین اسلام عمل بکند. لشکر اسلام نمى پذیرد یک کسى را که در رأس باشد و عمل به اسلام نکند. نمى پذیرد یک اداره اى را که احکام اسلام در آن جارى نباشد.‏‏ 5‏

‏4/ 4/ 58‏

‏ ‏

‏***‏

‏ما عدالت اسلامى را مى خواهیم در این مملکت برقرار کنیم.‏

‏اسلامى که راضى نمى شود حتى به یک زن یهودى که در پناه اسلام است تعدّى بشود. اسلامى که حضرت امیر- سلام الله علیه- مى فرماید براى ما چنانچه بمیریم ملامتى نیست، که لشکر مخالف آمده است و فلان زن یهودیّه اى که معاهد بوده است خلخال را از پایش درآورده است. ما یک همچو اسلامى که عدالت باشد در آن، اسلامى که در آن ظلم هیچ نباشد، اسلامى که آن شخص اوّلش با آن فرد آخر همه در سواء در مقابل قانون باشند، در اسلام آن چیزى که حکومت مى کند یک چیز است، و آن قانون ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 43


‏ ‏

‏الهى. پیغمبر اکرم هم به همان عمل مى کرده است؛ خلفاى او هم به همان عمل مى کردند؛ حالا هم ما موظّفیم که به همان عمل کنیم.‏

‏قانون حکومت مى کند. شخص هیچ حکومتى ندارد. آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام.‏

‏در اسلام قانون است، همه تابع قانونند و قانون هم قانون خداست. قانونى است که از روى عدالت الهى پیدا شده است.‏

‏قانونى است که قرآن است؛ قرآن کریم است، و سنت رسول اکرم است. همه تابع او هستیم و همه باید روى آن میزان عمل بکنیم.‏

‏فرقى مابین اشخاص نیست در قانون اسلام. فرقى مابین گروهها نیست. با اینکه پیغمبر اکرم عرب بوده است و با عرب صحبت مى فرموده است، مى فرماید که هیچ عربى بر عجم شرافت ندارد؛ و هیچ عجمى هم بر عرب شرافت ندارد. شرافت به تقواست.‏

‏شرافت به این است که تبعیت از اسلام، هرکس بیشتر تبعیت از اسلام کرد، بیشتر شرافت دارد و هرکس کمتر، شرافتش کم است، ولو اینکه بسته به رسول اکرم باشد. ... در اسلام یک قانون است و آن قانون الهى. حکمفرما یک چیز است، و آن «حکم خدا»، همه اجراى آن حکم را مى کنند. پیغمبر مجرى احکام خداست. امام مجرى احکام خداست. دولت اسلامى مجرى احکام خداست.‏‏ 6‏

‏14/ 6/ 58‏

‏ ‏

‏***‏

‏در اسلام قانون حکومت مى کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابعِ قانون الهى، نمى توانست تخلف بکند. خداى تبارک و تعالى ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 44


‏ ‏

‏مى فرماید که اگر چنانچه یک چیزى برخلاف آن چیزى که من مى گویم تو بگویى، من ترا اخذ مى کنم و وَتینَت را قطع مى کنم!‏‏ 7‏

‏30/ 7/ 58‏

‏ ‏

‏***‏

‏خیال مى کنند انقلاب کردیم یعنى مى خواهیم هرج و مرج باشد.‏

‏انقلاب که هرج و مرج نیست. البته لازمه هر انقلابى یک مفاسدى هست. اما آنهایى که متعهد هستند و علاقه مند هستند به این انقلاب و اعتقادشان این است که ما منقلب کردیم یک رژیم ظالم را به یک رژیم عادل، باید همه قشرها روى موازین عدل اسلامى رفتار کنند. و هر کسى خودش سرخود نباشد که هر چه دلش بخواهد بکند.‏

‏حالا من به عده اى که حالا آمده بودند و از رؤساى پاسدارها بودند، اینجا بودند، به آنها گفتم که بروند در تهران و با آن آقایانى که آنجا هستند یک جلسه اى قرار بدهند، و مشورتى بکنند، و یک راهى درست کنند که همه جا روى یک موازین عقلایى و موازین اسلامى عمل بشود. و چنانچه این طور عمل بشود، من امیدوارم که ان شاءالله پیروز بشویم و ... همه کارهامان اصلاح بشود.‏‏ 8‏

‏26/ 8/ 58‏

‏ ‏

‏***‏

‏مصادره اموال متجاوزین از طرف افراد غیرمسئول و یا محاکم غیر صالحه شدیداً محکوم است. تمام مصادرات باید از روى موازین شرعیه با حکم دادستان و یا قضات دادگاهها باشد و‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 45


‏ ‏

‏هیچ کس حق دخالت در اینگونه امور را ندارد. متخلفین باید شدیداً مؤاخذه شوند.‏

‏زمینها باید روى موازین شرعیه توزیع گردد و بعد از اثبات این موضوع، محاکم صالحه حق اخذ دارند. هیچ کسى حق تجاوز به زمین و یا مسکن و یا باغ کسى را ندارد و اصولًا اشخاص غیر مسئول حق دخالت در اینگونه امور را ندارند، ولى اطلاعات خود را درباره زمین و مسکن و باغ طاغوتیانى که به ناحق اموال مردم را غصب نموده اند به مسئولین امور برسانند، و اگر کسى برخلاف موازین اسلامى و قانونى اقدامى بنماید شدیداً قابل تعقیب است.‏‏ 9‏

‏1/ 1/ 59‏

‏ ‏

‏***‏

‏ممکن است در بین شما پاسداران عزیز در سرتاسر کشور، افرادى خیانتکار نفوذ کرده باشند و با کشیدن بعضى از جوانان پاکدل متعهد، به انحراف از قبیل سرپیچى از احکام دادگاههاى انقلاب و عدم رعایت انضباط و مقررات و اقدام به مصادره اموال و بازداشت اشخاص بدون مجوز قانونى، شما را در بین ملت به غیر از آنچه هستید جلوه دهند و زحمات طاقتفرساى شما عزیزان را در پیشگاه ملت هدر دهند. و باید بدانید اشخاصى که دعوت به هرج و مرج مى کنند، دشمنان شما و انقلاب اسلامى هستند، و در صورتى که به چنین اشخاصى برخوردید، به دادگاهها معرفى نمایید تا با موازین اسلامى و قانونى آنان را مجازات کنند.‏‏ 10‏

‏26/ 3/ 59‏

‏ ‏

‏***‏

‏ ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 46


‏ ‏

‏یکى از مسائل مهم هم این است که گاهى در بین همین پاسداران انقلاب، که من اینها را بسیار دوست دارم و بسیار به آنها محبت دارم و من از آنها متشکرم، و ملت ایران اصل هر چه دارد از این سنخ جمعیت دارد، گاهى اینها در بینشان اشخاصى نفوذ مى کنند، یک کارهایى انجام مى دهند که موجب هتک حرمت سپاه پاسداران است؛ مثلًا، مى روند خودشان یک چند نفرى، حالا تشخیص دادند که آنجا فلان آدم، بد آدمى است، مى روند مى گیرندش، مى روند- فرض کنید- باغش را مى گیرند، مى روند زمینش را مى گیرند، اینطور کارها اسباب این مى شود که مشوش کند امور را. این برخلاف نظام اسلام است، برخلاف نظام- عرض مى کنم- جمهورى اسلامى است. اینطور چیزها باید جداً جلویش گرفته بشود که پاسدار بدون امر دادستان کل، بدون امر عدلیه نتواند دخالت بکند در امور، نرود دخالت بکند در امور. اینطور نباشد که حالا ببیند یک قدرتى دارد هر کارى دلش مى خواهد بکند. این معنى هرج و مرج و طاغوتى معنایش همین است که بى نظم و بى انضباط یک کارى را انجام بدهد. این هم یکى از مهماتى است که شما باید در سپاه پاسداران با جدیت و همراهى با ایشان که در آنجا هستند، و سایر اشخاصى که در آنجا هستند و با شما همکارى مى کنند، جداً از این مسأله در سرتاسر ایران جلوگیرى بکنید؛ یعنى، اگر یک پاسدارى یا پاسدارانى رفتند در یک جایى و بدون در دست داشتن حکم- مثلًا- دادگاهها بروند خودشان خودسر، زمینى بگیرند، باغى بگیرند، مالى تصرف کنند، اشخاصى را- عرض بکنم- بازداشت بکنند، این باید ازشان بازخواست بشود و خواسته بشوند آنها و تأدیب بشوند آنها.‏‏ 11‏

‏28/ 4/ 59‏

‏ ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 47


‏ ‏

‏این یک وظیفه شرعى- الهى است که من دارم به همه مى گویم، نه مخصوص شما، براى همه است این؛ براى پاسدارها هست، براى پاسبانها هست، براى ارتش هست، براى ژاندارمرى هست، براى مجلس هست، براى دولت هست، براى رئیس جمهور هست. این یک مسأله شرعى است، همه مکلفند شرعاً به اینکه کار را انجام بدهند. و آن چیزى که من مى گویم این است که لازم است این و باید بشود، هر کدام به وظایف قانونى شان باید عمل بکنند. قانون براى همه وظیفه معیّن کرده؛ اگر یکى دست از قانون بردارد و بخواهد دخالت دیگرى بکند، بر خلاف شرع عمل کرده. باید هر کس همان کارى، آقاى رئیس جمهور همان کارى که برایش معیّن کرده است قانون، همان کار مهمى که براى او قرار داده، آن کار را خوب انجام بدهد. مجلس آن وظایفى را که قانون برایش معیّن کرده همان را درست بکند، دیگر مجلس دخالت نکند در اجرا، و قوه مجریه در قوه مقننه و هر دو در قوه قضاییه. قواى قضایى سر جاى خودشان کار قضایى شان را انجام بدهند و این کار مهمى است. قواى مقننه باید کار تقنینشان را انجام بدهند و این کار مهمى است. دولت مجرى است باید کار خودش را انجام بدهد و آن هم کار مهمى است. ارتش باید کار خودش را انجام بدهد به آن حدودى که موظف است و این کار مهم است.‏‏ 12‏

‏3/ 5/ 59‏

‏ ‏

‏***‏

‏من امیدوارم ... مملکت ما در سال آینده و در این سال، در همین سالى که هستیم، مملکتى باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجرى قانون باشند؛ و کسى در حدود‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 48


‏ ‏

‏غیرقانونى عمل نکند، و همه در حدود خودشان عمل کنند.‏‏ 13‏

‏1/ 1/ 60‏

‏ ‏

‏***‏

‏باید حدود معلوم بشود. آقاى رئیس جمهور حدودش در قانون اساسى چه هست، یک قدم آن ور بگذارد من با او مخالفت مى کنم. اگر همه مردم هم موافق باشند، من مخالفت مى کنم. آقاى نخست وزیر حدودش چه قدر است، از آن حدود نباید خارج بشود. یک قدم کنار برود با او هم مخالفت مى کنم. مجلس حدودش چه قدر است، روى حدود خودش عمل کند. شوراى نگهبان حدودش چه قدر است؛ قوه قضاییه حدودش چى است؛ قوه اجرائیه. قانون معین شده است. نمى شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط مى کنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد.‏‎[3]‎‏ نباید از مردم پذیرفت، از کسى پذیرفت، که ما شوراى نگهبان را قبول نداریم. نمى توانى قبول نداشته باشى.‏

‏مردم رأى دادند به اینها، مردم شانزده میلیون تقریباً یا یک قدرى بیشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى که به قانون اساسى رأى دادند منتظرند که قانون اساسى اجرا بشود؛ نه هر کس از هر جا صبح بلند مى شود بگوید من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئیس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأى شما باشد.‏

‏باید بپذیرید، براى اینکه میزان اکثریت است؛ و تشخیص شوراى نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست،‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 49


‏ ‏

‏میزان است که همه ما باید بپذیریم. ... در مقام تدبیر امور یک مملکت و در مقام اداره یک مملکت، باید همه شماها و همه کسانى که دست اندر کار هستند و همه ملت بپذیرند آن چیزى را که، قانون اساسى پذیرفته است. بپذیرند آن چیزى را که مجلس به آن رأى مى دهد و شوراى نگهبان آن را موافق قانون و موافق شرع مى داند. باید بپذیرند اینها را. اگر مى خواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. نگویید هى قانون، و خودتان خلاف قانون بکنید! بپذیرید قانون را. همه تان روى مرز قانون عمل بکنید. اگر همه روى مرز قانون عمل بکنند، اختلاف دیگر پیش نمى آید.‏‏ 14‏

‏6/ 3/ 60‏

‏ ‏

‏***‏

‏در کشورى که قانون حکومت نکند، خصوصاً، قانونى که قانون اسلام است، این کشور را نمى توانیم اسلامى حساب کنیم. کسانى که با قانون مخالفت مى کنند اینها با اسلام مخالفت مى کنند. کسانى که با مصوبات مجلس بعد از اینکه شوراى نگهبان نظر خودش را داد باز مخالفت مى کنند، اینها دانسته یا ندانسته با اسلام مخالفت مى کنند. اگر همه اشخاصى که در کشورمان هستند و همه گروههایى که در کشور هستند و همه نهادهایى که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشمریم، هیچ اختلافى پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانون شکنیها پیش مى آید. اگر قانون حکومت کند در یک کشورى [اختلافى دیگر نخواهد بود]. چنانچه از صدر عالم تاکنون تمام انبیا براى برقرار کردن قانون آمده اند و اسلام براى برقرارى قانون آمده است و پیغمبر اسلام و ائمه اسلام و خلفاى اسلام تمام براى قانون ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 50


‏ ‏

‏ ‏

‏خاضع بوده اند و تسلیم قانون بوده اند. ما هم باید تبعیت از پیغمبر اسلام بکنیم و از ائمه هدى بکنیم و به قانون هم عمل کنیم و هم خاضع باشیم در مقابل قانون. قانون براى همه است. البته چنانچه به قانون بخواهند عمل کنند و یک دزدى را به جاى خودش بنشانند، آن دزد صدایش در مى آید، لکن باید به آن دزدى که مقابل قانون مى خواهد عرض اندام کند، توجه داد که این قانون است. اگر پسر رسول اکرم، دختر رسول اکرم، هم- خداى نکرده- دزدى کند، رسول اکرم دست او را مى برد، قانون است. قانون براى نفع ملت است، براى نفع جامعه است، براى نفع بعضى اشخاص و بعضى گروهها نیست. قانون توجه به تمام جامعه کرده است.‏

‏قانون براى تهذیب تمام جامعه است. البته دزدها از قانون بدشان مى آید و دیکتاتورها هم از قانون بدشان مى آید و کسانى که مخالفتها مى خواهند بکنند از قانون بدشان مى آید، لکن قانونى که مال همه ملت است و براى تهذیب همه ملت است و براى آرامش خاطر همه ملت است و براى مصالح همه ملت است، باید محترم شمرده بشود. نباید چنانچه یک قانونى بر خلاف نظر من بود، من بیایم بیرون و هیاهو کنم که من این قانون را قبول ندارم، این قانون خوب قانونى نیست. قانون خوب است، شماها باید خودتان را تطبیق بدهید با قانون، نه قانون [خودش را] با شما تطبیق بدهد. اگر قانون بنا باشد که خودش را تطبیق بدهد با یک گروه، تطبیق بدهد با یک جمعیت، تطبیق بدهد با یک شخص، این قانون نیست.‏

‏قانون در رأس واقع شده است و همه افراد هر کشورى باید خودشان را با آن تطبیق بدهند. اگر قانون بر خلاف خودشان هم حکمى کرد، باید خودشان را در مقابل قانون تسلیم کنند، آن وقت است که کشور، کشور قانون مى شود.‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 51


‏ ‏

‏اگر یک جایى عمل به قانون شد و یک گروهى در خیابانها بر ضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند، این همان معناى دیکتاتورى است که مکرر گفته ام که قدم به قدم پیش مى رود، این همان دیکتاتورى است که به هیتلر مبدل مى شود انسان، این همان دیکتاتورى است که به استالین انسان را مبدل مى کند. اگر قانون در یک کشورى عمل نشود، کسانى که مى خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانى هستند که به صورت اسلامى پیش آمده اند یا به صورت آزادى و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعاى این را مى کنند که ما طرفدار قوانین هستیم، اینها باهم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روى قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون بر خلاف رأى من هم بود من خاضعم، اگر بر وفاق هم بود من خاضعم، دیگر دعوایى پیش نمى آید؛ هیاهو پیش نمى آید. اگر بنا باشد که یک جایى دادستان بخواهد روى قوانین عمل بکند، ما بخواهیم بگوییم که خیر، ما دادستان را قبول نداریم، این معناى دیکتاتورى است. دیکتاتورى همان است که نه به مجلس سر فرود مى آورد، نه به قوانین مجلس و نه به شوراى نگهبان و نه به تأیید شوراى نگهبان و نه به قوه قضائیه و نه به دادستانى و نه به شوراهاى دادستانى و همین طور به همه ارگانها. قانون معنایش این است که [همه ] چیزها [را] به حسب قانون اسلامى، به حسب قانون کشورى که منطبق با قوانین اسلام است، همه را، وظیفه شان را قانون معین کرده. بعد از آنکه قانون وظیفه را معین کرد، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتورى است.‏‎[4]‎‏ 15‏

‏18/ 3/ 60‏

‏ ‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 52


‏ ‏

‏آقایانى که در مجلس شوراى اسلامى هستند و مهمترین مقام را دارا هستند و چه شوراى قضایى و قوه قضاییه که از اهمیت بسیار برخوردار است و هم دولت که مجرى قوانین است، قوانین اسلام است، امروز مسئول هستیم؛ یعنى، از من طلبه تا شما آقایان و تا دولت و قوه قضاییه و قضات محترم و دادستانهاى محترم همه جا و ائمه جماعات و جمعات و مراجع عظام اسلام و طلاب علوم دینیه و متفکرانى که متعهد به اسلام هستند، همه در این وقت مسئولیت بزرگى به عهده داریم؛ یعنى، خداى تبارک و تعالى الآن از ما عذر را کم مى پذیرد یا نمى پذیرد. الآن ما نمى توانیم بگوییم که حال انقلاب است و در حال انقلاب کارى از دستمان برنمى آید و نمى توانیم بگوییم که جنگ آنطور در ایران است که دست همه را بسته است و نمى توانیم بگوییم که این گروهکها آنطور فعالیت دارند که اذهان ما را به خودشان متوجه کرده اند. اینها مسائلى است که یا حل شده است یا نزدیک به حل است. از این جهت، الآن هم مجلس باید قدمهاى بلندترى بردارد و لوایحى که عرضه مى شود یا خودش قوانینى مى خواهد بگذراند، هر چه بیشتر سرعت بدهد و اسلامى بودنش صد در صد باشد. اگر یک قانون، یک پیشنهاد، یک لایحه در آن یک نکته غیراسلامى باشد، این در نظر اسلام و خداى تبارک و تعالى مردود است.‏

‏باید ما همه کوشش کنیم به اینکه همانطور که جمهورى اسلامى را با کوشش این مردم و جمعیتهاى میلیونى اسلامى، این جمهورى اسلامى را به پیروزى رساندند و همه ما مرهون زحمات و فداکاریهاى آنها هستیم و خداوند همه را سلامت بدارد و به همه شهداى ما رحمت و سعادت نصیب کند. ما همه مرهون آنها هستیم و ما آن مقصدى را که آنها داشتند موظفیم که دنبال کنیم.‏

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 53


‏ ‏

‏مقصد آنها در شعارهاى آنها از اول انقلاب تا حالا و ان شاءالله، بعدها هم شعارها محفوظ است، منعکس است. آنها استقلال مى خواهند، آزادى مى خواهند و جمهورى اسلامى مى خواهند؛ جمهورى اى که باید اساسش بر احکام اسلام باشد و جمهورى اى باشد که رسول خدا- صلى الله علیه وآله و سلم- و امام زمان- روحى له الفداء- بپذیرد. اگر یک خدشه در احکام اسلام واقع بشود نه پیغمبر مى پذیرد و نه امامان ما. کوشش باید بکنیم به اینکه در عین حالى که باید سریع قدمهاى بلند را برداریم در عین حال، تمام قدمها باید اسلامى باشد و رو به اسلام باشد. و نمى توانید اگر یک مطلبى را در مجلس بگذرانید و- خداى نخواسته- متخلف باشد از اسلام، نمى توانید شما عذر براى خودتان پیدا بکنید و اگر یک قدم، قضات محترم و شوراى قضایى- خداى نخواسته- برخلاف آنچه مقرر است بردارد آن هم معذور نیست و مؤاخذ است. و اگر ائمه جمعه و ائمه جماعت و کسانى که در این جمهورى اسلامى از روحانیین مشغول یک کارى هست، اگر- خداى نخواسته- یک قدمى، یک کلامى برخلاف مصالح اسلام بردارد، معاقب است. همه معاقب هستیم و همه مسئول هستیم؛‏

‏کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسئُولْ.‏‎[5]‎

‏ما باید کوشش کنیم که رو به اسلام برویم و اسلام را هر چه زودتر، قوانین اسلام را، قوانین قضایى اسلام را، قوانین سیاسى اسلام را هر چه زودتر بطور شایسته در این کشور پیاده کنیم.‏‏ 16‏

‏11/ 3/ 61‏

‎ ‎

‎ ‎

‏***‏

‎ ‎

کتابانتخابات در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 54

  • ( 1). بخشى از آیه 59 سوره نساء.
  • ( 1).« و هرگز به هواى نفس سخن نمى گوید. سخن او هیچ غیر وحى خدا نیست. او را جبرئیل( همان فرشته بسیارتوانا به وحى) علم آموخته است»؛( نجم/ 3- 5).
  • ( 1). سخنان امام ناظر بر حوادث سال 59 و قانون شکنیهاى رئیس جمهور وقت( بنى صدر) مى باشد.
  • ( 1) این قسمت و فرازهاى پیش از آن در رابطه با وقایع سال 59 و 60، از جمله حادثه 14 اسفند 59 و پیامدهاى آن و کارشکنیها و قانون شکنیهاى رئیس جمهور وقت( بنى صدر) مى باشد که نهایتاً به عزل وى منجر شد.
  • ( 1).« همه شما نگهبان و همه شما مسئول هستید»؛ بحارالانوار؛ ج 75، ص 38.