بخش دوم: علل و زمینه های انقلاب اسلامی

باور، اساس توانایی است

اعتماد به نفس و نفى خودباختگى

باور، اساس توانایى است

‏شما در این مدتى که انقلاب کردید و قیام کردید خودتان باورتان‏‎ ‎‏آمد و به دولتهاى مستضعف و ملتهاى مستضعف هم‏‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 228


‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏باوراندید که مى شود در مقابل امریکاى جهانخوار و شوروى‏‎ ‎‏جهانخوار ایستادگى کرد. شما دو سال است که قیام مردانه کردید‏‎[1]‎‎ ‎‏و در مقابل آنها ایستادید و همۀ آنها را دستشان را از کشور خودتان‏‎ ‎‏قطع کردید و دیدید که یک مطلبى است امکان دارد و شما‏‎ ‎‏خودتان مى توانید در عین حالى که قدرت نظامیتان مثل آنها نیست‏‎ ‎‏و قدرت صنعتیتان مثل آنها نیست، لکن مى توانید ایستادگى کنید.‏‎ ‎‏و یک ملت وقتى که یک مطلب را باور کرد که مى تواند انجام‏‎ ‎‏بدهد، انجام خواهد داد. اساس، باور این دو مطلب است؛ باور‏‎ ‎‏ضعف و سستى و ناتوانى و باور قدرت و قوه و توانایى. اگر ملت‏‎ ‎‏این باور را داشته باشد که ما مى توانیم در مقابل قدرتهاى بزرگ‏‎ ‎‏بایستیم، این باور اسباب این مى شود که توانایى پیدا مى کنند و در‏‎ ‎‏مقابل قدرتهاى بزرگ ایستادگى مى کنند.‏

‏     این پیروزى که شما به دست آوردید، براى اینکه باورتان آمده‏‎ ‎‏بود که مى توانید؛ باورتان آمده بود که امریکا نمى تواند به شما‏‎ ‎‏تحمیل بکند. این باور اسباب این شد که آن کار بزرگ معجزه آسا را‏‎ ‎‏شماها انجام دادید و چنانچه شما ملاحظه مى کنید که در این دو‏‎ ‎‏سال در کشور ما صنعتهاى زیادى که آنها انجام مى دادند، خودشان‏‎ ‎‏انجام مى دهند و باورتان باشد که خود ما هم مى توانیم، صنعتى‏‎ ‎‏داشته باشیم و مى توانیم ابتکارى داشته باشیم. همین باورِ توانایى،‏‎ ‎‏شما را توانا مى کند. اساس این باور است که آنها از ما گرفته بودند.‏‎ ‎‏آنهاما را از همه چیز تهى کرده بودند، به طورى که افکار ما،‏‎ ‎‏باورهاى ما، همه وابستگى داشت.‏

‏     اگر افکار یکى ملتى وابستگى به قدرت بزرگى داشته باشد،‏‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 229


‏تمام چیزهاى آن ملت، وابستگى پیدا مى کند. عمده این است که‏‎ ‎‏افکار شما آزاد بشود، افکار شما از وابستگى به قدرتهاى بزرگ‏‎ ‎‏آزاد بشود. اگر افکار شما آزاد شد و باورتان آمد که ما مى توانیم که‏‎ ‎‏صنعتمند و صنعتکار باشیم، خواهید بود. اگر افکارتان و باورتان‏‎ ‎‏این باشد که ما مى توانیم مستقل باشیم و وابسته به غیر نباشیم،‏‎ ‎‏خواهید توانست. اگر کشاورزان ما باورشان این باشد که ما‏‎ ‎‏مى توانیم در کشاورزى به جایى برسیم که صادر کنیم و وابسته به‏‎ ‎‏غیر نباشیم، بلکه دیگران به ما محتاج باشند، مى توانند. اگر‏‎ ‎‏شماهایى که در صنعت هستید و پرسنل صنعتى ‏‏[‏‏هستید‏‏]‏‏ در‏‎ ‎‏ارتش این باور را داشته باشید و به تجربه این باور را امروز دارید‏‎ ‎‏که مى توانید صنّاع باشید و مى توانید کارهاى ابتکارى بکنید،‏‎ ‎‏خواهید توانست. ‏

‏     آنطورى که به من اطلاع دادند، در این پرسنل صنعت، کارهاى‏‎ ‎‏بسیار مثبت انجام گرفته است و من امیدوارم که از این به بعد‏‎ ‎‏کارهاى بالاتر از شما انجام بگیرد، به طورى که دست ما به طرف‏‎ ‎‏غرب و شرق دراز نباشد و خود ما بتوانیم کارهاى خودمان را‏‎ ‎‏انجام بدهیم. خود ما بتوانیم که کشور خودمان را به استقلال تامّ‏‎ ‎‏تمام، بدون وابستگى در هیچ امرى از امور به غیر، بتوانیم اداره‏‎ ‎‏بکنیم. باورمان بیاید که ما هم مثل سایر موجودات عالم مى توانیم‏‎ ‎‏کارهایى انجام بدهیم. با این باور ان شاءاللّه ، به پیش برویم.(160)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 230

  • )) با توجّه به زمان سخنرانى، اشاره است به دو سالى که از پیروزى انقلاب مى گذشت و ملت ایران در مقابل همۀ توطئه هاى دشمنان براى شکست انقلاب مقاومت کرده بودند.