بخش دوم: علل و زمینه های انقلاب اسلامی

جدا کردن روحانیت از ملت

جدا کردن روحانیت از ملت

‏مقصد این بود، که اسلام را ببرند. و راه اینکه اسلام را از بین ببرند‏‎ ‎‏این بود که روحانیت را از بین ببرند. اینها مى دانستند که تا‏‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 210


‏ ‏

‏روحانیون هستند، اینها حفظ مى کنند اسلام را. نقشه بردن اسلام؛‏‎ ‎‏و راهش بردن روحانیت و جدا کردن ملت از روحانیون. ولهذا با‏‎ ‎‏تبلیغات دامنه دارى مشغول شدند ـ و حالا هم مشغول اند ـ که‏‎ ‎‏روحانیون را از ملت جدا کنند. وقتى ملت از روحانیین جدا بشود و‏‎ ‎‏اینها پشتوانه نداشته باشند براى تبلیغات خودشان، آنها به مقاصد‏‎ ‎‏خودشان مى رسند. خود ملت به تنهایى نمى تواند کارى بکند. تا‏‎ ‎‏اتّکال به اسلام نداشته باشد، نمى تواند کارى انجام بدهد. اتّکال به‏‎ ‎‏اسلام وقتى مى شود که کسانى که به اسلام دعوت مى کنند، تمام‏‎ ‎‏مقصدشان دعوت به اسلام است، آنها در کار باشند تا مردم را‏‎ ‎‏دعوت کنند و بسیج کنند. سابق، اینها به طورِ علمى همچو مطلبى‏‎ ‎‏را ادراک کرده بودند که اسلام وضعش جورى است که اگر قوّه پیدا‏‎ ‎‏بکند نمى گذارد ما به منافعمان برسیم؛ و روحانیون هم آنها هستند‏‎ ‎‏که اسلام را حفظش مى کنند، نگه مى دارند... این نهضت مطلب را‏‎ ‎‏عینى کرد؛ یعنى دیدند این را که یک ملتى با راهنمایى علماى‏‎ ‎‏بلاد، و ایمانى که در خودشان بود یک همچو امپراتورىِ غلط‏‎ ‎‏شیطانى بزرگ را از بین بردند، در صورتى که همۀ قدرتها دنبال او‏‎ ‎‏بودند.(147)‏

*  *  *

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 211