بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

نفى اتکا به خارج، عامل توسعه ‏

‏نفى اتکا به خارج، عامل توسعه ‏

‏وقتى که یک ملتى دید که خارج همه چیزش را دارد اداره مى کند و دیگر احتیاجى ندارد، این به فکر نمى افتد که خودش احتیاجش را رفع کند.‏

‏آن روزى که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم براى کشاورزیمان، جدیت نکنیم، براى صنعت نفتمان، جدیت نکنیم براى کارخانه هاى خودمان، از بین خواهیم رفت و کسى نیست که به ما بدهد، وقتى این احساس پیدا شد در یک ملتى که من خودم باید هر چیز مى خواهم تهیه کنم، دیگران به من نمى دهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه مى افتد و متخصص پیدا مى شود در هر رشته اى و بازوهایى که هر عملى را مى توانند انجام بدهند به کار مى افتند: کشاورزى را خودشان درست مى کنند؛ کارخانه ها را خودشان راه مى اندازند.‏

‏چنانچه مى بینید که کارخانه ها را راه انداخته اند- خودشان. در تلویزیون هم گاهى دیده مى شود که خود راه انداخته اند، و یا ابتکاراتى کرده اند اینها. این ابتکارات از برکات این محاصره اقتصادى بود. اگر ما هر چیزى مى خواستیم مى فرستادند، جوانهاى ما دیگر نمى رفتند دنبال اینکه خودمان بکنیم. هست دیگر! مى خواهیم چه کنیم. این محاصره اقتصادى را که خیلى از آن مى ترسند، من یک هدیه اى مى دانم براى کشور خودمان، براى اینکه محاصره اقتصادى معنایش این است که «ما یَحْتاج» ما را به ما نمى دهند. وقتى که ما یحتاج را به ما ندادند، خودمان مى رویم دنبالش. ممکن است یک ده سالى زحمت بکشیم، ده سالى گرفتارى داشته باشیم، اما نتیجه آخرش این است که بعد از ده سال خودمان هستیم؛ دیگر احتیاج به اینکه دست دراز کنیم طرف این مؤسسه یا آن مؤسسه یا آن کشور و این کشور‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 597


‏ ‏

‏نیستیم.‏‏ 552‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 598