بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏زیر بنا اقتصاد نیست

‏زیر بنا اقتصاد نیست ‏

‏آنهایى که دم از اقتصاد مى زنند و زیربناى همه چیز را اقتصاد مى دانند از باب اینکه انسان را نمى دانند یعنى چه، خیال مى کنند که انسان هم یک حیوانى است که همان خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقى دارد. این چلوکباب مى خورد؛ او کاه مى خورد؛ اما هر دو حیوانند. اینهایى که زیربناى همه چیز را اقتصاد مى دانند اینها انسان را حیوان مى دانند. حیوان هم همه چیزش فداى اقتصادش است. زیربناى همه چیزش [است ] الاغ هم زیربناى همه چیزش اقتصادش است. اینها انسان را نشناختند اصلًا که چه هست. ما باید باورمان بیاید به اینکه مملکت ما همه چیزش را فدا مى خواست بکند براى اسلام. الآن هم مى آیند به من مى گویند، مکرر- دستجمعى، تنهایى- که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من شهید بشوم براى اینکه شکمم سیر بشود؟ براى شکمش مى خواهد شهید بشود؟! کسى معقول است که تقاضاى شهادت بکند براى شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا، تقاضاى شهادت براى اینکه ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات جاوید است، براى حیات جاوید است که این تقاضاى شهادت مى کند. زیربنا توحید است، زیربنا عقاید حقّه ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 581


‏ ‏

‏الهى است؛ نه زیربنا شکم باشد. اینهایى که اقتصاد را زیربنا مى دانند، اینها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانى، مثل سایر حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات.‏‏ 523‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 582