بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏گستره توجه حکومت اسلامى

‏گستره توجه حکومت اسلامى ‏

‏اسلام مثل حکومتهاى دیگر نیست، اینطور نیست که اسلام فرقش با حکومتهاى دیگر این است که این عادل است و آنها غیر‏

‏عادل، خیر، فرقها هست، یکى اش همین است. فرقهاى زیاد بین حکومت اسلام و بین اسلام هست و مابین رژیمهاى دیگر. یکى از فرقهایش هم، این است که حکومت اسلام یک حکومت عادل است. آن اوصافى که در حاکم است چیست؟ آن اوصافى که در پلیس است چیست؟ آن اوصافى که در لشکرى است چیست؟ آن اوصافى که در مثلًا سایر کارمندان دولتى است باید چه باشد؟ این یکى از فرقهاست. یک فرق نازلى است و بالاتر از این، آن ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 175


‏ ‏

‏چیزهایى است که انسان را رو به معنویات مى برد. اسلام آمده است که این طبیعت را بکِشد طرف روحانیت، مهار کند. طبیعت را به همان معنایى که همه مى گویند، آن هم مى گوید این جور نیست که به طبیعت کار نداشته باشد. تمدن را به درجه اعلایش اسلام قبول دارد و کوشش مى کند براى تحققش؛ ولهذا حکومتهایى که در اسلام بوده اند یک حکومتهایى بوده اند که همه جور تمدنى در آنها بوده است. اما نظر به این نبوده است که در عین حالى که همان چیزهایى که در ممالک متمدنه باشد، اسلام هم آنها را قبول دارد و کوشش هم برایش مى کند، در عین حال آنها به این نگاه مى کنند و همین است. او به این نگاه مى کند که بکشدش طرف روحانیت، بکشدش طرف توحید، از این جهت فرق است مابین «اسلام و غیر اسلام» بین «حکومت اسلامى و حکومتهاى غیر اسلامى»، بین آن چیزى که مکتب اسلام آورده با مکتبهاى دیگر. مکتبهاى دیگر، مکتبهاى ناقصى هست که خودشان خیال مى کنند خیلى کاملند. لکن حدودش تا همین دیدى است که دارند بیشتر از این نیست. مکتب اسلام دیدش تا آخر است؛ طبیعت را به آن دنیا مى گویند، در لسان انبیا دنیا یعنى خیلى پست؛ پس کلمه دنیا یعنى خیلى پست، اسفل السافلین هم که در قرآن هست همین طبیعت است و آثار طبیعت، بالاتر است، «اعلى علیین» است.‏

‏خدا مى خواهد مردم را به «اعلى علیین» برساند. از اسفل السافلین بکشاندشان تا «اعلى علیین»، و این در غیر رژیمهاى انبیا جاهاى دیگر اصلًا مطرح نیست. چه کار دارند به اینکه مردم بشوند یک مردم الهى، به ما چه ربط دارد. اینجا خلاف نظم نکنند، اینجا کارى که به حکومت ما ضرر بزند، هرچه مى خواهد باشد. انبیا اینطور نیستند. انبیا به شما کار دارند توى صندوقخانه ات هم ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 176


‏ ‏

‏که هستى به تو کار دارند. هیچ کس نیست، لکن حکم خدا هست دنبال شما. آنها مى خواهند یک انسانى تربیت کنند که خلوتش و جَلوتش فرقى نداشته باشد. همان طورى که خیانت نمى کند در جلوت و در پیش مردم، براى اینکه از مردم ملاحظه مى کند، انبیا مى خواهند انسانى درست کنند که پیش مردمش و غیاب مردمش دیگر فرقى نباشد، هر دویش آدم باشد، وقتى آدم شد، چه در خلوت آدم است، چه در بین مردم هم آدم است. آنها نظرشان به این معنا هست، و ما میلمان این است؛ آرزومان این است که یک همچو مکتبى در خارج بشود، تحقق پیدا کند؛ میل انبیا هم همین بوده است. میل همه ما این است که ما یک حکومتى داشته باشیم، همان جور حکومتهایى که در صدر اسلام بود که عدالت بود، همه اش عدالت بود و زاید بر آن، آن مسائلى که در قرآن کریم و در اسلام هست آنها هم باشد- همه چیز- و حالا راجع به جمهورى اسلامى اش که اول قدم است و تا حالا الآن اسلام، جمهورى اسلامى الآن رژیم ماست. براى اینکه رأى دادید و شد.‏

‏رژیم سابق رفت، دفن شد تا ابد. دفن شد و حالا رژیم شما رژیم اسلامى است. در این رژیم اسلامى الآن ما خیلى مسئولیت داریم. مسئولیت بزرگ داریم و او حفظ آبروى اسلام است.‏‏ 110‏

‏***‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 177