بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏پاسخ به شبهات آخوندهاى دربارى ‏

‏پاسخ به شبهات آخوندهاى دربارى ‏

‏آقایان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى کشورهاى اسلامى باید این مطلب را به مردم برسانند که بنابر منطق این طایفه که مى گویند «باید مسلمان در سیاست دخالت نکند» و او را طرد مى کنند و لعن شاید بکنند باید رسول الله را طرد کنند.‏

‏رسول الله، پایه سیاست را در دیانت گذاشته است. رسول الله- صلى الله علیه و آله و سلم- تشکیل حکومت داده است؛ تشکیل مراکز سیاست داده است. و سایر خلفاى اسلام تا آنجایى که به انحراف کشیده نشده بود در صدر اسلام، باید همه آنها را نفى کنند. باید آنها را این آخوندهاى دربارى و این سلاطین نوکر مآب، باید پیغمبر اکرم و خلفاى اسلام را طرد کنند، و بگویند که آنها مسلم نبودند. براى اینکه آنها دخالت در سیاست مى کردند. سیاستى که در صدر اسلام بود یک سیاست جهانى بود. پیغمبر اسلام دستش را دراز کرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى کرد به اسلام؛ و دعوت مى کرد به سیاست اسلامى و حکومت تشکیل داد، و خلفاى بعد حکومت تشکیل دادند. و از صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آن وقتى که انحراف در کار نبود، سیاست و دیانت توأم بودند. این آخوندهاى دربارى و این باصطلاح سلاطین امریکایى یا شوروى، یا باید پیغمبر و پیغمبران را و خلفاى پیغمبر و پیغمبران را تخطئه کنند، یا باید خود و حکومتهاى خود را تخطئه کنند. امر دایر بین این دو است و از این خارج نیست. نمى شود منطقى که در مکه، سیاست ما تخطئه مى کند و مسلمین را که مى خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 171


‏ ‏

‏جلوگیرى مى کند، و در سایر بلاد که بعض ائمه دربارى، ائمه- اگر باشد بینشان- جمعه دربارى و ائمه جماعت دربارى در یک دوراهى واقع هستند، هر کدام را مى خواهند اختیار کنند. یا اختیار کنند که نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهایى که متصدیان امور اسلام بوده اند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام، آنها مسلم نیستند- یا اقرار کنند که خودشان و حکومتهایى که در بلاد خودشان هست مسلم نیستند. جمع مابین این دو نخواهد شد. سَر این دوراهى همه هستند و گرفتارى مسلمین هم در همین است که به آنها تزریق کرده اند، تبلیغ کرده اند که روحانیون باید بروند در کنج مدرسه ها و مسجدها و بعض مسائل اسلام را بگویند، نه همه را. اساس مطلب اینجاست که اسلام آیا دین سیاست است و با سیاست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملتها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چیزهایش با همه افراد توأم است، یا اینکه اسلام باید منزوى باشد، و در صدر اسلام آنهایى که حکومت دادند همه در اشتباه بودند.‏‏ 107‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 172