بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏نمونه کارگزاران اسلامى در عصر حاضر

‏نمونه کارگزاران اسلامى در عصر حاضر‏

‏من از خصوصیاتى که در این آقایان بود، آقاى رجایى ‏‎[1]‎‏، آقاى باهنر‏‎[2]‎‏، آقاى عراقى ‏‎[3]‎‏، آنى که به نظرم خیلى بزرگ است، این است که آقاى رجایى یک نفر آدمى بود که دستفروشى [مى کرد] در بازار از قرارى که گفتند. من در مطالعاتى که در ایشان کردم به نظرم ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 465


‏ ‏

‏آمد که از حال دستفروشى اش تا حال ریاست جمهورى، در روح او تأثیرى حاصل نشد. چه بسا اشخاصى هستند که اگر کدخداى ده بشوند، تغییر مى کنند به واسطه ضعفى که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامى که پیدا مى کنند واقع مى شوند، و اشخاصى هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسى که دارند. و آقاى رجایى، آقاى باهنر در عین حالى که خوب، یکى شان رئیس جمهور بود، یکى شان نخست وزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنى، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لواى خودش. و این یک درسى است که انسان باید از اینها یاد بگیرد و الحمدلله در این جمهورى بسیارند همچو اشخاص که تفاوتى به حالشان نکرده است. آن وقتى که در طلبگى بودند یا در بازار بودند با وقتى که مقام پیدا کردند فرقى نکرده است که انسان ببیند که خیر حالا یک بادى به غبغب بیندازد و یک هیاهویى به جا بیاورد و اینها نشده است و این مسئله اى است که اهمیت دارد. آنکه تحت تأثیر مقام مى رود، نه این است که یک مقامى دارد. این از باب اینکه بسیار آدم ضعیفى است، مقام به او تسلط پیدا مى کند و دنبال او هم مى رود آن وقت و این دنبال رفتنِ مقام بسیار ضرر دارد، براى خود انسان و براى کسانى که در کار هستند براى کشورشان، از آن طرف اگر چنانچه عکس شد، تأثیر خوب دارد، هم براى خودشان و هم براى کشور. و لهذا، من با این که ‏‏ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ‏‎[4]‎‏ به شما آقایان عرض مى کنم که توجه به این معنا داشته باشید، این مقامات بعد از چند روزى دیگر‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 466


‏ ‏

‏تمام مى شود. آنهایى که در اریکه قدرهاى بزرگ بودند بعد از چند روز تمام شد. آنهایى هم که به درویشى و به قناعت زندگى کردند آنها هم تمام شد. این امور تمام مى شود، آن چیزى که هست، ما در حضور حق تعالى هستیم و ثبت است در نامه اعمال ما همه امور، همه خلجانات نفسانى و ما باید فکر آنجا باشیم.‏‏ 354‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 467

  • ( 2). شهید محمدعلى رجایى: متولد 1312 شمسى که زندگى ساده خود را از دستفروشى و تحصیل در دوره شبانه دبیرستان و سپس معلمى در شهرستان بیجار شروع کرد و پس از دریافت لیسانس ریاضى از دانشسراى عالى به عنوان دبیر فعالیتهاى سیاسى- مبارزاتى خود را از اول دهه 1340 شدت بخشید و پس از چند بار دستگیرى و زندان نهایتاً در سال 57 با اوجگیرى نهضت اسلامى از زندان آزاد شد. مسئولیتهاى او پس از انقلاب اسلامى، به ترتیب، کفیل وزارت آموزش وپرورش، نماینده مجلس شوراى اسلامى، نخست وزیر و نهایتاً ریاست جمهورى ایران بود و در همین سمت بود که به همراه شهید باهنر در تاریخ 8/ 6/ 60 بر اثر بمب گذارى عنصر نفوذى منافقین در ساختمان نخست وزیرى به شهادت رسید.
  • ( 3). شهید حجت الاسلام دکتر محمدجواد باهنر: در سال 1312 در خانواده اى محروم در کرمان متولد شد. سطوح ابتدایى را در کرمان و سپس سطوح عالى را در حوزه علمیه قم گذراند. هم زمان مدارج تحصیلات رسمى را نیز با اخذ دیپلم متوسطه و لیسانس ادبیات، فوق لیسانس علوم تربیتى و دکتراى الهیات از دانشگاه تهران طى نمود. ایشان نیز فعالیت سیاسى- مبارزاتى خود را با تکیه بر تلاشهاى فرهنگى- انتشاراتى از حدود سالهاى دهه 1330 آغاز نمود و تا قبل از پیروزى انقلاب، چندین نوبت زندانى یا ممنوع المنبر گردید. پس از انقلاب، در فعالیتهایى چون، عضویت در شوراى انقلاب، نمایندگى مردم کرمان در مجلس خبرگان قانون اساسى، نماینده مجلس شوراى اسلامى، وزیر آموزش و پرورش، عضو هیأت مؤسس و دبیر کلى حزب جمهورى اسلامى و نهایتاً نخست وزیرى جمهورى اسلامى ایران خدمت کرد و سرانجام در تاریخ 8/ 6/ 60 در حادثه بمب گذارى ساختمان نخست وزیرى به شهادت رسید.
  • ( 4). شهید حاج مهدى عراقى: متولد 1309 شمسى در تهران که فعالیت عادى خود را از کار ساده در بازار تهران آغاز کرد و از 16 سالگى به گروه فداییان اسلام پیوست و از پایه گذاران هیأتهاى مؤتلفه اسلامى بود. وى در بسیارى از فعالیتهاى انقلابى این دو گروه شرکت مؤثر و مستقیم داشت و حدود 15 سال از عمر خود را در زندانهاى رژیم شاه گذراند. هنگام هجرت امام خمینى از عراق به پاریس، به فرانسه رفت و تدارکات اقامتگاه را عهده دار شد. پس از انقلاب اسلامى، عضویت در شوراى مرکزى حزب جمهورى اسلامى و بنیاد مستضعفان، مدیریت مالى مؤسسه کیهان و سرپرستى زندان قصر را به عهده داشت و نهایتاً روز 4/ 6/ 1358 توسط عناصر گروهک فرقان همراه با پسرش حسام به شهادت رسید.
  • ( 1).« من نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمى دانم؛ زیرا نفس اماره انسان را به کارهاى زشت وا مى دارد.»( یوسف/ 53).