بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏ایران تا آخر امریکا را تحقیر خواهد کرد‏

‏ایران تا آخر امریکا را تحقیر خواهد کرد‏

‏اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلى باشد، یک کشورى باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوف ها و ترسهایى که انسان دارد از دشمن براى این است که، خودش را مى بیند. چنانچه دید که خدا هست در کار، براى خدا دارد کار مى کند نمى ترسد، براى اینکه، مقدرات دست اوست. گمان نکنید که شما خودتان مى توانید یک کارى انجام بدهید، شما آن هستید که اگر یک مگس بیاید آزارتان بدهد شب نمى توانید بخوابید، یا روز نمى توانید آرام بگیرید، اگر یک پشه در شب بیاید نمى گذارد شما آرام بگیرید. شما آن کس هستید که اگر یک عنکبوت بیاید، حمله به شما بکند مى ترسید. شما آن کس هستید که اگر یک گنجشک از شما یک چیزى بردارد برود قدرت ندارید از او پس بگیرید. همه عجز است، همه فقر است، هر چى هست از اوست، از خداست. این استقلالى که خدا داده به ما اگر عنایت او نبود کى مى توانستیم ما این کار را بکنیم؟ چطور ما مى توانستیم در مقابل این آشوب دنیا و این قدرتهاى شیطانى دنیا یک همچو رژیمى را که همه دنبال این بودند که حفظش بکنند، اگر عنایت خدا نبود، شما با کدام قدرت مى توانستید این کار را بکنید؟ اگر عنایات خدا و توفیق خدا نبود شما هم چطور مى توانستید-‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 420


‏ ‏

‏دست- امریکایى که دنیا را دارد مى بلعد از کشورتان بیرونش کنید؟ از قرارى که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است، ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. اگر عنایات خدا نبود شما چطور مى توانستید یک قدرتى را که امروز آنطور وضعیت را دارد و آنطور جهازات را دارد و در همه دنیا ریشه کرده است چطور مى توانستید او را دستش را کوتاه کنید؟ این قدرت خداست، این عنایات خداست، غافل از این نباشید. اگر عنایات خدا نبود چطور شما یک نمونه در دنیا بودید که فقط شما الآن در دنیا هستید که مى گویید نه شرقى، نه غربى و واقعاًهم اینطورى است. ادعا ممکن است کسى بکند اما همه مى دانند نیست اینطور. اگر عنایت خدا نبود کى مى توانست که یک همچو کارى را بکند که در دنیا نظیر ندارد و نشده است؟ اینها عنایت خداست. این عنایت خدا را حفظ کنید و حفظش به این است که این کشورى را که به شما داده به آن خدمت کنید.‏‏ 305‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 421