بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏مطمئن باشید که در درازمدت همه کار مى توانید بکنید‏

‏مطمئن باشید که در درازمدت همه کار مى توانید بکنید‏

‏این نکته را من سابق هم گفته بودم که تبلیغات دامنه دار مخالفین با بشر، مخالفین با اصلاح بشر، اینها کوشش کرده بودند که در همه جاهایى که مى خواهند تحت سلطه خودشان درآورند، طورى کنند که باور بیاورند به اهالى آنجا که ما خودمان هیچ نیستیم و هر چه هست ما باید از آن طرفهاى مرز، از امریکا، از روسیه بیاوریم. و یکى از علل عقب ماندگى این کشورها همین بود که اصلًا، افکار خودشان را نمى گذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طورى شده بود که مى ترسیدند اصلًا وارد یک عملى بشوند. و خداوند تبارک و تعالى به ما منت گذاشت که این جمهورى اسلامى را موفق شدید شما جوانان اینجا متحقق کنید و موفق شدید که از این باور غلطى که در بین کشور ما معروف شده بود، این باور غلط را بشکنید. شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است، بشر همه جا یک جنس است و یک نوع است و یکى است و اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست، لکن نگذاشتند که این بهترها و این مغزهاى متفکر به کار بیفتند. آن مغز متفکرهایى که از ایران فرار کردند، آنها بودند که تفکرشان را براى آنها داشتند، براى خارجیها به کار مى انداختند و اگر یک نفر متفکرى که وطن خودش را مى خواهد، اسلام را مى خواهد، کشور خودش را مى خواهد، این معنا ندارد که فرار کند. کجا فرار کند و لهذا بهتر این بود که این مغزهایى که براى خارجه و براى امریکا و براى شوروى در ایران کار مى کردند، اینها بروند و مغزهاى متفکرى که براى خود کشور عمل مى کنند، آنها باشند. و بحمدالله در این دو- سه ساله شماها اثبات کردید، جوانهاى ما اثبات کردند که مى توانند خودشان عمل بکنند و شما مطمئن باشید که در دراز مدت شما همه کار مى توانید بکنید. و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازند و آن ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 417


‏ ‏

‏خوف هایى که ایجاد کرده بودند در کشور ما، آن را هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد بشوید و کار خودتان را انجام بدهید. همانطورى که با شجاعت ابرقدرتها را خارج کردید با شجاعت در فرهنگ خودتان کار بکنید و در کارهاى خودتان، خودتان عمل بکنید و اتکاى خودتان را هر روز به خارج کم بکنید، و یک وقتى برسد که هیچ اتکا به خارج، ما نداشته باشیم. همه چیزخودمان را خودمان تهیه کنیم، ان شاءالله.‏‏ 302‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 418