بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏دامن مادر بزرگترین مدرسه ‏

‏دامن مادر بزرگترین مدرسه ‏

‏اگر چنانچه خداى نخواسته بچه هایى از دامنهاى شما و از کلاسهاى شما بیرون بیایند که برخلاف تربیتهاى انسانى- اسلامى باشد، شما مسئول هستید. مسئولیت بزرگ است. یک انسانِ درست، ممکن است یک عالَم را تربیت بکند. یک انسان غیر سالم و یک انسان فاسد، عالَم را به فساد مى کشد. فساد و صلاح از دامنهاى شما و از تربیتهاى شما و از مدارسى که شما در آنجا اشتغال دارید، از آنجا شروع مى شود.‏

‏براى خانمها یک مطلب بالاتر است. و آن مطلب، تربیت اولاد است. شما گمان نکنید که اینها که همیشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربیت اولاد داشتن، اینها تکذیب مى کنند و مطلب را‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 400


‏ ‏

‏یک مطلب خیلى سستى مى گیرند و مطلب را یک مطلب بسیار پایینى مى گیرند اینها غرض صحیح دارند. اینها مى خواهند از این دامن که بچه خوب مى خواهد در آن تربیت بشود بچه ها را از این دامنها دور کنند. بچه ها را از همان اول به پرورشگاهها بفرستند، زیردست دیگران، زیردست اجانب بچه ها را تربیت کنند. آنها مى خواهند انسان درست نشود. دامنهاى شما دامنهایى است که انسان درست مى کند. اینها مى خواهند بچه هاى شما را از اینجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود. بچه هایى که از دامن مادر جدا شده اند و در پرورشگاهها رفتند اینها چون پیش اجنبى هستند و محبت مادر ندیده اند، عقده پیدا مى کنند. این عقده ها منشأ همه مفاسدى است، یا اکثر مفاسدى است، که در بشر حاصل مى شود. این جنگهایى که پیدا مى شود از عقده هایى است که در قلوب این خونخوارها هست. این دزدیها، این خیانتها، اینها اکثراً از عقده هایى است که در انسان هست. بچه هاى شما را اگر از شما جدا کردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عقده پیدا مى کنند؛ به فساد کشیده مى شوند. مأمورند اینها، مأمور بودند این دستگاه به اینکه بچه هاى ما را به فساد بکشند؛ از آن اول نگذارند در یک دامن محبت بزرگ بشود، تربیت بشود تا عقده پیدا بشود. بعد هم زیردست معلمهایى که خودشان تعیین کردند، و بعد هم در دانشگاهى که خودشان تأسیس کردند، از این پایین تا آن بالا فساد؛ «اخراج من النور الى الظلمات»، نگذاشتنِ اینکه یک تربیت انسانى پیدا بشود.‏

‏دامن مادر بزرگترین مدرسه اى است که بچه در آنجا تربیت مى شود. آنچه که بچه از مادر مى شنود غیر از آن چیزى است که از معلم مى شنود. بچه از مادر بهتر مى شنود تا از معلم. در دامن مادر‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 401


‏ ‏

‏بهتر تربیت مى شود تا در جوار پدر؛ تا در جوار معلم. [این ] یک وظیفه انسانى است، یک وظیفه الهى است، یک امر شریف است؛ انسان درست کردن است.‏

‏اینها، اینهایى که مى خواهند انسان درست نشود، از انسان مى ترسند، این رژیمها از انسان مى ترسند. در هر رژیمى یک انسان اگر پیدا بشود، متحول مى کند کارها را. رضاشاه از مدرس مى ترسید، آنقدرى که از مدرس مى ترسید، از دزدهاى سرگردنه نمى ترسید! از تفنگدارها نمى ترسید. از مدرس مى ترسید، که مدرس مانع بود از اینکه یک کارهاى زشتى را انجام بدهد، و آخر مدرس را گرفت و کشت. اینها از روحانى مى ترسند، براى اینکه روحانى تربیت مى کند انسان را، و آنها نمى خواهند انسان پیدا بشود. اینها نمى خواهند انسان پیدا بشود، از این جهت، اینقدر تربیت اولاد را پیش مادر مبتذل کردند؛ و اینقدر تبلیغات کردند که حتى خود مادرها هم شاید باور کردند. مادرها، این بچه هاى عزیز را، آنهایى که تحت تأثیر اینها واقع شدند، این بچه هاى عزیز را به پرورشگاهها فرستادند و از دامنهاى خودشان جدا کردند، و در آنجا تربیتهاى شیطانى شدند.‏‏ 282‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 402