بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏ارزش کارگر در اسلام و مقایسه آن با نظامهاى کمونیستى و سرمایه دارى ‏

‏ارزش کارگر در اسلام و مقایسه آن با نظامهاى کمونیستى و سرمایه دارى ‏

‏توجه کنید که اینهایى که از کارگرها پشتیبانى مى خواهند بکنند و آنهایى که مى خواهند کشور را به سوى غرب بکشند [یا] به اسم شرق [فعالیت مى کنند] و خود کشورهاى کمونیستى و سرمایه دارى، این دو بلوک سرمایه دارى و کمونیستى، نسبت به کارگر چه جور هستند و اسلام نسبت به کارگر چه جور است. اول شخص اسلام را من عرض کردم. اول شخص اسلام، مصدّع اسلام ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 383


‏ ‏

‏بود و شارع اسلام از قِبلَ خداى تبارک و تعالى. رفتار او با کارگر آن بود عرض کردم که کف دست کارگر را با تواضع بوسید و این نشان کارگرى را بوسید و براى کارگران افتخار ایجاد کرد. ارزش انسانى را توجه داشت که کارگر [انسان است؛] کارگر آن روز استقلال داشت و هرچه کار مى کرد براى خودش بود و استقلال داشت و ارزش داشت و آن ارزش را، محل ارزش را بوسید پیغمبر اکرم و اعلام کرد ارزش کارگر را.‏

‏و دوم شخص اسلام، على بن ابى طالب- سلام الله علیه- است. ایشان خودش یک کارگر بوده؛ یعنى، قنات حفر مى کرده، مى رفته است قنات مى کنده است آب بیرون مى آورده، لکن براى خودش نه، بعد از آنکه بیرون مى آمده، وقف مى کرده براى مستمندان، براى آنها. یک نفر کارگر بوده است که براى اعاشه خودش هم کار مى کرده و در عین حالى که آن طور قنات ها را- چندین قنات از ایشان هست- کنده با دست خودش. و همان روز- به حسب نقل- همان روزى که بیعت به امامت کردند براى او و به خلافت، وقتى بیعت تمام شد، همان روز بیل و کلنگ خودش را برداشت دنبال کار ... این، دو نفر شخص اول اسلام که کارشان باید سرمشق باشد براى همه ما، شما مقایسه کنید این احترامى که کارگر در اسلام به واسطه عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشى که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است.‏

‏و این فقط [مختصّ ] على بن ابى طالب- سلام الله علیه- نیست، حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کرده اند که در یک محلى که داشتند، مى رفتند کار مى کردند. به حضرت صادق بعضى مى گفتند آقا- حضرت صادق شغلش خیلى بود. شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتى و کار تعلیماتى اش زیاد بود،‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 384


‏ ‏

‏مع ذلک، خودش تشریف مى برد به حسب این نقل و در آن جایى که داشت، کار مى کرد- به او عرض کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کارى که مى خواهم براى خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. این چقدر ارزش مى دهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و داراى آن مقامات بود، خودش کار مى کند و تعلیم مى دهد که ارزش کار چى است! شما در بلوک کمونیستى سران اینها را ببینید! ادعاها و شعارها زیاد است. در طول زمان، اینها شعار داده اند و ادعا کرده اند، لکن وقتى که مى بینید که خود آن ها وضعشان چه جورى است، سلوکشان با کارگر چى است، به کارگر چه نظرى دارند، چه جور نگاه مى کنند، سرمایه دارى [را] هم ملاحظه کنید، آنها چه مى کنند؛ هر دو [ى ] اینها کارگر را آلت استفاده خودشان قرار داده اند. این هر دو بلوک اینها را، او آن به یک وضعى، آن به وضع دیگر، آلت قرار داده اند و ابزار قرار داده اند براى منافع خودشان و براى چى. در کشورهاى کمونیستى، اصل براى کارگر- من نمى توانم که نسبت به کارگر این تعبیر را بکنم- اینها را مثل یک حیوان کارگر را فرض کردند که هیچ نباید [داشته باشند،] فقط خوراک به شما مى دهیم؛ شما باید کار کنید خوراک بگیرید آن وقتى که کارى ازشان نمى آید، طردشان مى کنند و به رأى بعضیشان باید ریختشان به دریا! آن دسته دیگر هم شما را بازى داده اند؛ کارگرها را بازى داده اند و از راه دیگر مى چاپند آنها را. اسلام براى کارگر ارزش قائل است، براى کارگر و کار ارج قائل است و ارزش قائل است و احترام قائل است؛ یعنى، همان طورى که یک شخص عالم، یک شخص مجاهد را توصیف مى کند، شخص کارگر، زارع؛ هر کارگرى را [توصیف مى کند؛] مى گوید‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 385


‏ ‏

‏همه شان مثل هم اند؛ مثل شانه اى که این رده هایى که دارد، همه همقد هستند، مثل هم هستند- آن شانه هاى آن وقت این طور بودن- اینها همین طور همه برابر هستند. در قرآن کریم هم تصریح مى کند که امتیازها به این مسائلى که سرمایه داشتن، قدرت داشتن- نمى دانم- و امثال اینها نیست، ارزشها و بزرگیها به تقواست، به ارزش انسانى است. ارزش انسانى را این دو بلوک اصلًا فراموش کرده اند؛ توجه به اینکه انسان اند، مثل خود ما هستند. آن وقتى که استالین متولد شده با یک رعیت دیگرى، یک رعیتى، فرقى با هم نداشتند. بعداً او به قدرت رسیده، آن طور عمل کرده و این بیچاره ها تحت ستم، این طور باید عمل کنند براى آنها یا آن بلوک سرمایه دارى هم همین طور؛ ارزش براى انسانها قائل نیستند. آنها ارزش براى قدرت خودشان قائلند. هر کشورى که تحت قدرت آنها باشد، به او کمک مى کنند.‏‏ 270‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 386