بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏سنخیت عذاب در آخرت

‏سنخیت عذاب در آخرت ‏

‏سختى و شدت حرارت آتش آخرت را ما نمى توانیم در این عالم ادراک کنیم؛ زیرا که سبب اختلاف شدت و ضعف عذاب یکى قوت و ضعف ادراک است، هر چه مدرک قویتر و ادراک تامتر و خالصتر باشد بیشتر ادراک الم و درد کند.‏

‏و یکى دیگر اختلاف موادى است که حس به او قائم است در قبول حرارت. چون مواد مختلف است در قبول حرارت. مثلًا طلا و آهن بیشتر قبول حرارت مى کنند از سرب و قلع؛ و اینها بیشتر قبول مى کنند از چوب و زغال؛ و اینها از گوشت و پوست.‏

‏و یکى دیگر شدت ارتباط قوه ادراک است به محل قابل. مثلًا مغز سر انسان با آنکه قبول حرارت کمتر مى کند از استخوانها، مع ذلک تأثرش بیشتر است؛ زیرا که قوه ادراک در آن بیشتر نمایش دارد.‏

‏و یکى دیگر نقص و کمال خود حرارت است. اگر حرارت صد درجه باشد، بیشتر متألم مى کند از آنکه پنجاه درجه باشد.‏

‏و یکى دیگر اختلاف ارتباط ماده فاعله حرارت است به ماده ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 47


‏ ‏

‏قابله آن. مثلًا آتش اگر مقارن با دست باشد یا بچسبد به دست، در سوختن فرق مى کند.‏

‏تمام این اسباب خمسه که ذکر شد در این عالم در کمال نقص است، و در آن عالم در کمال قوت و تمامیت است. جمیع ادراکات ما در این عالم ناقص و ضعیف و محجوب به حجب کثیره اى است که ذکر آنها موجب تطویل و مناسب با این مقام نیست.‏

‏امروز چشم ما ملائکه و بهشت و جهنم را نمى بیند؛ گوش ما صداهاى عجیب و غریب برزخ و برزخیان و قیامت و اهل آن را نمى شنود؛ حس ما ادراک حرارت آنجا را نمى کند- همه از نقص خود اینهاست. آیات و اخبار اهل بیت- صلوات الله علیهم- مشحون به ذکر این مطلب است تلویحاً و تصریحاً؛ علاوه بر آنکه مطابق برهان است در محل خود.‏

‏اما بدن انسان در این عالم قابل قبول حرارت نیست. یک ساعت اگر در این آتش سرد دنیا بماند خاکستر مى شود؛ ولى خداوند قادر در قیامت این بدن را طورى قرار مى دهد و خلق مى فرماید که در آن آتش جهنم که به شهادت جبرئیل امین اگر یک حلقه از سلسله هفتاد ذراعى اهل جهنم را در این عالم بیاورند، تمام کوهها از شدت حرارت آن ذوب مى شود-‏‎[1]‎‏ باقى مى ماند همیشه و ذوب نمى شود و تمام نمى گردد. پس، بدن انسان هم در قیامت قابلیتش طرف قیاس نیست با این عالم.‏

‏و اما ارتباط نفس به بدن در این عالم خیلى ضعیف و ناقص است. این عالم تعصى دارد از آنکه نفس در او به قواى خود ظاهر گردد؛ ولى آن عالم مملکت ظهور نفس است؛ و نسبت نفس به بدن نسبت فاعلیت و خلاقیت است؛ چنانچه در محل خود ثابت ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 48


‏ ‏

‏است؛ و این نسبت اتمّ مراتب نسبتها و ارتباطهاست.‏

‏و اما آتش این عالم یک آتش افسرده سردى است، و یک امر عرضى مشوب به مواد خارجیه غیر خالص است؛ ولى آتش جهنم خالص و بى خلط و جوهر قائم بالذات حى مریدى است که از روى شعور اهل خود را مى سوزاند؛ و به هر قدر که مأمور است فشار به اهل خود مى آورد. در وصفش شنیدى فرموده صادق مصدق جبرئیل امین را. قرآن خدا و اخبار انبیا پر است از وصف آن.‏

‏و اما ارتباط آتش جهنم و التصاق آن به بدن در این عالم شبیه ندارد. جمیع آتشهاى این عالم اگر به انسان احاطه کند بیش از احاطه به سطوح نکند، ولى آتش جهنم به ظاهر و باطن و به خود مدارک و متعلقات آنها یک نحو احاطه دارد. آن آتش است که قلب و روح و قوا را مى سوزاند و با آنها یک نحو اتحاد پیدا مى کند که در این عالم بى نظیر است.‏

‏پس، معلوم شد که موجبات عذاب در این عالم به هیچ وجه فراهم نیست: نه مواد اینجا لایق قبول، و نه فاعل حرارت تام الفاعلیه، و نه ادراک تام است. آتشى که جهنم از نفس او بسوزد ما ادراک آن را و تصور آن را نمى توانیم بکنیم، مگر آنکه خداى نخواسته جزو متکبران گردیم و این خلق زشت ناهنجار را اصلاح نکرده، از این عالم منتقل شویم و بالمعاینه آن را ببینیم.‏‏ فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ.‏‎[2]‎‏ 21‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 49


‏ ‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 50

  • ( 1). بحار الانوار؛ ج 8، ص 305؛ تفسیر برهان؛ ج 4، ص 379.
  • ( 1).« براستى چه بد است جایگاه خود پسندان.»( نحل/ 29).