بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏احتضار و مشاهده صور اعمال ‏

‏احتضار و مشاهده صور اعمال ‏

‏انسان در وقت احتضار و معاینه، آثار و صور اعمال خود را مشاهده مى کند و بشارت جنت و نار را از ملک الموت مى شنود؛ و چنانچه این آثار بر او تا اندازه اى کشف مى شود، آثارى که از اعمال و افعال در قلب حاصل شده، از نورانیت و شرح صدر و وسعت، و اضداد اینها، مثل کدورت و ضیق صدر و ظلمت و فشار، را نیز معاینه مى کند.‏

‏پس، در نزد معاینه برزخ قلب مستعد شود براى معاینه نفحات لطیفه لطفیه و جمالیه، و در آن، آثار تجلیات لطف و جمال بروز کند، اگر از اهل سعادت و ایمان باشد.‏

‏پس، قلب حب لقاءالله پیدا کند و آتش اشتیاق جمال محبوب ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 41


‏ ‏

‏در قلبش افروخته گردد، اگر از اهل سابقه حسنى و حب و جذبه ربوبى بوده؛ و جز خداوند کسى نداند که در این تجلى و شوق چه لذاتى و کراماتى است.‏

‏و اگر اهل ایمان و عمل صالح بوده، از کرامات حق تعالى به او به اندازه ایمان و اعمالش عنایت شود، و آنها را بالعیان در دم احتضار ببیند. پس، اشتیاق موت و لقاى کرامات حق در او حاصل شود و با روح و راحت و بهجت و سرور از این عالم منتقل شود؛ و لذت این بهجت و سرور را و طاقت رؤیت این کرامات را چشمهاى ملکى و ذایقه هاى دنیایى ندارد.‏

‏و اگر از اهل شقاوت و جحود و کفر و نفاق و اعمال قبیحه و افعال سیئه باشد، هر کس به اندازه حظ و بهره خود و آنچه در دار دنیا کسب نموده، از آثار غضب و قهر الهى و دار اشقیا براى او نمونه کشف شود؛ و چنان وحشت و انقلابى در او پیدا شود که هیچ چیز پیش او مبغوضتر از تجلیات جلالیه و قهریه حق نباشد؛ و در اثر این بغض و عداوت چنان سختى و فشار و ظلمت و عذابى براى او حاصل شود که جز ذات مقدس حق کسى نمى تواند اندازه آن را بفهمد؛ و این براى اشخاصى است که در این عالم جاحد و منافق و دشمن خدا و اولیاى او بودند؛ و براى اهل معاصى و کبائر به انداره کسبى که کردند نمونه اى از جهنم خودشان براى آنها ظاهر شود؛ و در این حال هیچ چیز پیش آنها مبغوضتر از انتقال از این عالم نیست. پس، آنها را با عنف و فشار و سختى و زحمت منتقل کنند؛ و حسرتهایى در دل آنهاست در این حال که به اندازه درست نیاید.‏

‏و از این بیان معلوم شد که انسان در وقت معاینه و احتضار، معاینه آنچه در خود بوده و از آن مطلع نبوده مى نماید؛ و بذر این ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 42


‏ ‏

‏معاینه را خود در مملکت وجود خود نموده. حیات دنیایى پرده ساترى بود به روى معایب ما و حجابى بود براى اهل معارف؛ این پرده که برداشته شد و این حجاب که خرق شد، انسان آنچه که در خود بود و خود تهیه کرده بود، نمونه اى از آن را شهود مى کند. انسان در عوالم دیگر از عذاب و عقاب جز آنچه خود در این عالم تهیه کرده نخواهد دید؛ و هر چه در این عالم از اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید صحیحه داشته، در آن عالم صورت آن را به عیان ببیند با کرامتهاى دیگرى که حق به تفضل خویش به او عنایت فرماید.‏‏ 16‏

‏***‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 43