بخش اول: مبانی اندیشه

‏‏«ممکن» خود به خود وجود پیدا نمى کند‏

‏«ممکن» خود به خود وجود پیدا نمى کند‏

‏این مسأله واضح است در عقل؛ و عقل هر بشرى به حسب فطرت این را مى فهمد که موجودى که ممکن است باشد، ممکن است نباشد، این ممکنى که هم ممکن است باشد هم ممکن است نباشد، این خودبه خودى وجود پیدا نمى کند. این باید منتهى بشود به یک موجودى که بالذات موجود است؛ یعنى قابل سلب نیست وجود از او، ازلى است. موجوداتى که مى شود موجود باشند و مى شود هم موجود نباشند، اینها خودبه خود وجود پیدا نمى کنند، محتاج به این هستند که از خارج یک کسى آنها را ایجاد کند.‏

‏اگر فرض بکنیم این فضایى که وهمى است- اگر هیچ نباشد، یک فضاى وهمى است، واقعیتى ندارد- ما اگر فرض کنیم که یک فضایى هست و این فضا هم همیشگى است، این فضا که فقط فضاست نمى شود که بیخود متبدل شود این فضا به یک موجودى، یا‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 10


‏ ‏

‏موجودى در او بدون علّت پیدا بشود. آنهایى که مى گویند: از اوّل در دنیا یک فضاى نامتناهى بوده است- على رغم اشکالى که در نامتناهى هست- و بعد هم یک هوایى، بخارى پیدا شده است، آن وقت به دنبال آن از این موجود چیز دیگرى پیدا شده است، این برخلاف ضرورت عقل است که یک چیزى خودش [بى دلیل ] یک چیز دیگرى بشود، بدون اینکه یک علّتى از خارج در کار باشد یک چیزى به خودى خود یک چیز دیگرى بشود. هر چیزى که متبدّل به یک چیز دیگر مى شود یک علت خارجى دارد، و الّا یک موجودى به خودى خود یک چیز دیگر نمى شود، یک علّت خارجى مى خواهد که آب مثلًا یخ ببندد، یا آب جوش بیاید. اگر آب نه [در] سرماى آن درجه [زیر صفر] و نه گرماى آن درجه [100] باشد، تا ابد هم همین آب است؛ اگر هم بگندد، یک علّت خارجى دارد، یک چیز خارجى باید آن را بگنداند؛ و لهذا این اجمالى که هر معلولى محتاج به علّت است و هر ممکنى محتاج به یک علّتى است.‏‏ 4‏

‏***‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.۱)صفحه 11