بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏تفکّر، شرط مجاهده با نفس ‏

‏تفکّر، شرط مجاهده با نفس ‏

‏بدانکه اوّل شرط مجاهده با نفس و حرکت به جانب حق تعالى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 290


‏ ‏

‏«تفکّر» است. و بعضى از علماى اخلاق آن را در بدایات در مرتبه پنجم قرار داده اند؛ و آن نیز در مقام خود صحیح است.‏

‏و تفکر در این مقام عبارت است از آنکه انسان لااقل در هر شب و روزى مقدارى- ولو کم هم باشد- فکر کند در اینکه آیا مولاى او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتى را از براى او فراهم کرده، و بدن سالم و قواى صحیحه، که هر یک داراى منافعى است که عقل هر کس را حیران مى کند، به او عنایت کرده، و اینهمه بسطِ بساط نعمت و رحمت کرده، و از طرفى هم اینهمه انبیا فرستاده، و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده، آیا وظیفه ما با این مولاى مالک الملوک چیست؟ آیا تمام این بساط فقط براى همین حیات حیوانى و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم، یا مقصود دیگرى در کار است؟ آیا انبیاى کرام و اولیاى معظم و حکماى بزرگ و علماى هر ملت که مردم را دعوت به قانون عقل و شرع مى کردند و آنها را از شهوات حیوانى و از این دنیاى فانى پرهیز مى دادند با آنها دشمنى داشتند و دارند، یا راه صلاح ما بیچاره هاى فرورفته در شهوات را مثل ما نمى دانستند؟‏

‏اگر انسان عاقل لحظه اى فکر کند مى فهمد که مقصود از این بساط چیز دیگر است؛ و منظور از این خلقتْ عالم بالا و بزرگترى است؛ و این حیات حیوانى مقصود بالذات نیست؛ و انسان عاقل باید در فکر خودش باشد؛ و به حال بیچارگى خودش رحم کند و با خود خطاب کند: اى نفس شقى که سالهاى دراز در پى شهوات عمر خود را صرف کردى و چیزى جز حسرت نصیبت نشد، خوب است قدرى به حالِ خود رحم کنى؛ از مالک الملوک حیا کنى؛ و قدرى در راه مقصود اصلى قدم زنى، که آن موجب حیات ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 291


‏ ‏

‏همیشگى و سعادت دائمى است؛ و سعادت همیشگى را مفروش به شهوات چند روزه فانى، که آن هم به دست نمى آید حتى با زحمتهاى طاقت فرسا. قدرى فکر کن در حال اهل دنیا از سابقین تا این زمان که مى بینى. ملاحظه کن زحمتهاى آنها و رنجهاى آنها در مقابل راحتى آنها چقدر زیادتر و بالاتر است، در صورتى که براى هر کس هم راحتى و خوشى پیدا نمى شود. آن انسانى که در صورت انسان و از جنود شیطان است و از طرف او مبعوث است و تو را دعوت به شهوات مى کند و مى گوید زندگانى مادى را باید تأمین کرد، قدرى در حال خود او تأمل کن؛ و قدرى او را استنطاق کن ببین آیا خودش از وضعیت راضى است؟ یا آنکه خودش مبتلا است مى خواهد بیچاره دیگرى را هم مبتلا کند؟‏

‏و در هر حال از خداى خود با عجز و زارى تمنا کن که تو را آشنا کند به وظایف خودت که باید منظور شود مابین تو و او. و امید است این تفکر که به قصد مجاهده با شیطان و نفس امّاره است، راه دیگرى براى تو بنمایاند و موفق شوى به منزل دیگر از مجاهده.‏‏ 192‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 292