بخش سوم : جلوه های عینی تفکر امام در اداره جامعه

‏‏اهمیت تربیت انسان ‏

‏اهمیت تربیت انسان ‏

‏تنها رژیمى که و تنها مکتبى که کار دارد به انسان، از قبل از اینکه این تخم و این دانه کِشته بشود، تا آن وقتى است که آخر است و آخر ندارد آن مکتبهاى انبیاست. هیچ مکتبى در عالم غیر از مکتب انبیا کارى به این ندارند که تو چه زنى انتخاب کن، وصلت کنى، زن چه مردى را انتخاب کند. به آنها چه ربط دارد، کار به این ندارند؛ هیچ ابداً در قوانینشان این نیست که چه زنى انتخاب کن و چه مردى انتخاب کن. هیچ در قوانینشان نیست که ایام حمل بچه، مادر چه کارهایى را بکند، ایامى که بچه را شیر مى خواهد بدهد چه کار بکند؛ ایامى که بچه در دامن مادرش است، مادرش چه وظیفه اى دارد؛ آن وقتى که تحت تربیت پدرش هست پدر چه. ابداً به این کارها قوانین مادى و طبیعى و رژیمهاى غیر انبیا، هیچ کارى به اینها ندارند. آنها فقط وقتى که انسان، انسانى شد که آمد توى جامعه، جلوى مفسده هایى که اینها مى خواهند، آن مفسده هایى که مضر به نظم باشد والّا مفاسدى که عیش و نوش و عشرت باشد، هیچ کارى به آن ندارند، بلکه دامن هم به آن مى زنند. کارى به اینکه بخواهند یک انسان بسازند، آدم درست کنند، هیچ کارى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 258


‏ ‏

‏به این ندارند. در نظر آنها انسان با حیوان فرقش همین مقدار است که در طبیعت این بیشتر پیشرفت دارد. حیوان نمى تواند طیاره درست کند، انسان مى تواند؛ حیوان طبیب نمى تواند بشود، انسان مى تواند؛ اما حدود، حدود طبیعت است. آنکه به همه چیز کار دارد، آنکه انسان را از قبل از ازدواج، قبل از اینکه بخواهد ازدواج کند، دنبال این است که آن چیزى که از این ازدواج مى خواهد حاصل بشود باید یک آدم صحیح باشد، انسان باید باشد، قبل از اینکه شما ازدواج کنید. دستور دارد چه زنى را انتخاب کن، چه مردى را انتخاب کن. چرا اینها دستور دارند؟ براى اینکه همان طورى که یک زارع، یک دهقان وقتى که مى خواهد یک مزرعه اى را بسازد، اول نظر مى کند که زمین چه جور زمینى است، یک زمین صالح انتخاب مى کند، آن تخمى را که مى خواهد بکارد چه جور تخمى است، یک تخم گندم صالحى انتخاب مى کند؛ چى لازم دارد براى تربیت، تمام اینها را در نظر دارد تا اینکه این مزرعه را آباد کند و یک منفعتى از آن ببرد. اسلام در انسان این نظر را داشته است که آن زوجى که انتخاب مى شود چه جور باشد تا از این زوج یک انسان صحیح پیدا بشود. آن زنى که انتخاب مى کنى چه جور زنى باشد تا از این دو نفر زوجین یک انسان پیدا بشود؛ بعد هم به چه آدابى باید باشد. روى چه ادبى این ازدواج باید باشد، بعد هم در چه حالى باید تلقیح بشود و چه آدابى دارد، بعد هم در ایام حمل چه ادبهایى هست، بعد هم در ایام شیر دادن چه ادبهایى هست؛ همه اینها براى این است که این مکتبهاى توحیدى که بالاترینش اسلام است، آمده اند براى اینکه انسان درست کنند؛ نیامده اند که یک حیوانى منتها داراى ادراکاتى که حدود همان حیوانیت و همان مقصدهاى حیوانى باشد، منتها یک قدرى ‏

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 259


‏ ‏

‏زیادتر، نیامده اند این را درست کنند؛ آمده اند انسان درست کنند. اینکه شما گفتید که هیچ مکتبى مثل اسلام نیست و هیچ رژیمى مثل اسلام نیست، نکته اش [به ] این معناست که اسلام است که مى تواند انسان را از مرتبه طبیعت تا مرتبه روحانیت، تا فوق روحانیت تربیت کند. غیر اسلام و غیر مکتبهاى توحیدى اصلًا کارى به ماوراى طبیعت ندارند، عقلشان هم به ماوراى طبیعت نمى رسد؛ علمشان هم به ماوراى طبیعت نمى رسد، آنى که علمش به ماوراى طبیعت مى رسد، آنى است که از راه وحى باشد، آنى است که ادراکش ادراک متصل به وحى باشد، و آن انبیا هستند.‏‏ 174‏

‏***‏

‎ ‎

کتابآیین انقلاب اسلامی (ج.2)صفحه 260