فصل سوم در اسرار نیّت است
و آن پیش عامّه، عزم بر اطاعت است طمعاً یا خوفاً: یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً.
و در نزد اهل معرفت، عزم بر اطاعت است هیبتاً و تعظیماً: فَاعْبُدْ رَبَّکَ کَاَنَّکَ تَرٰاهُ، وَ اِنْ لَمْ تَکُنْ تَرٰاهُ فَاِنَّهُ یَرٰاک.11
و در نزد اهل جذبه و محبت، عزم بر اطاعت است شوقاً و حُبّاً: قٰالَ رَسُولُ الله ، صَلَّی الله عَلَیْهِ و آلِهِ: اَفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبٰادَةَ فَعٰانَقَهٰا وَ اَحَبَّهٰا بِقَلْبِه... الحدیث. وَ قٰالَ الصَّادِقُ، عَلَیْهِ السَّلاٰمُ: وَلٰکِنّی اَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عَزَّوَ جَلَّ، وَ تِلْکَ عِبٰادَةُ الْکِرٰام ـ وَ فی روٰایَةٍ: «وَ هِیَ عِبٰادَةُ الاَْحْرٰار».
و در نزد اولیا علیهم السلام عزم بر اطاعت است تبعاً و غیراً، بعد از مشاهدۀ جمال محبوب استقلالاً و ذاتاً، و فنای در جناب ربوبیت ذاتاً و صفةً و فعلاً. و اینکه جناب صادق فرمود: «من عبادت حقّ می کنم حباً له» شاید مقامات معمولی آن سرور باشد، چنانچه شیخ عارف کامل ما ـ دام ظله ـ می فرمود. و این نحو عبادت از خواص آنهاست و در بعضِ حالات، چنانچه از رسول اکرم حدیث است که فرمود: لی مَعَ الله حٰالَةٌ لاٰ یَسَعُهٰا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لاٰ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ. وَ نُقِلَ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلامُ اَنَّهُ کٰانَ ذٰاتَ یَوْمٍ فی الصَّلوٰةِ
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 74
فَخَرَّ مَغْشِیّاً عَلَیه فَسُئِلَ عَنْ ذٰلِکَ. قٰالَ: مٰا زِلْتُ اُکَرِّرُهٰا حَتّیٰ سَمِعْتُ مِنْ قٰائِلِهٰا. قٰالَ الشّیخُ الْکَبیرُ شَهٰابُ الدّین: کٰانَ لِسٰانُ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاٰمُ فی ذٰلِکَ الْوَقْتِ کَشَجَرِ مُوسیٰ عَلَیْهِ السَّلاٰمُ ـ عِنْدَ نِدٰائِه مِنْهٰا بِاَنّی اَنَاالله . و چنین نماید که صلوة معراج نیز چنین بوده، چنانچه از روایت عِلَل ظاهر می شود.
و بباید دانست که نیت از اهمّ وظایفِ قلبیه است که صورت کمالیۀ عبادات به آن است؛ و نسبت آن به صورت اعمال، نسبت باطن به ظاهر و روح به بدن و قلب به قالب است.
و از اهمّ وظایف و اشدّ شرایط آن بر عامه، تخلیص آن است. و کمتر نیتی اخلاص حقیقی تواند داشت؛ بلکه خلوص مطلقْ از اعلا مدارج اولیای کُمَّل است، زیرا که اخلاص عبارت از تصفیۀ عمل از مطلقِ شوبِ غیرحقّ است.
و آن در عبادت عامه، تصفیه از شرک جلی و خفی است، از قبیل ریا و عجب و افتخار: اَلاٰلله الدّینُ الْخٰالِص.
و در عبادت خواص، تصفیۀ آن است از شوب طمع و خوف که در مسلک آنها شرک است.
و در عبادت اصحاب قلوب، عبارت است از تصفیۀ از شوب انانیّت و انّیّت، که در مسلک اهل معرفت شرک اعظم و کفر اکبر است: «مادر بتها بت نفس شماست».
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 75
و در عبادت کُمَّل، عبارت است از تصفیۀ آن از شوب رؤیت عبودیّت و عبادت، بلکه رؤیت کون؛ چنانچه امام علیه السلام فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات کند حقّ را و در آن احدی سوای حقّ نباشد.»34
پس، وقتی سالک الی الله قدم بر فرق حظوظ خود بلکه خود و عالم نهاد و خود را یکسره خالص کرد از رؤیت غیر و غیریت و در قلب او جز حقّ جایگزین نشد و بیت الله را از بتها به دست ولایت خالی کرد و از تصرف شیطان تهی نمود، دین او و عمل او و باطن و ظاهر او برای حقّ خالص شود. و حقّ تعالی چنین دینی را برای خود اختیار فرموده: وَ کُلُّ قَلْبٍ فیهِ شَکٌ اَوُ شِرْکٌ فَهُوَ سٰاقِط.34
کتابسر الصلوة معراج السالکین و صلوة العارفینصفحه 76