مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوم در بیان فرق مابین رجاء و غرور است

‏بدان که انسان به واسطۀ حبِّ نفس و خودخواهی و خودبینی، از خود غافل‏‎ ‎‏شود و چه بسا که نقصانها و عیبهائی در اوست و او آنها را کمال و حسن، گمان‏‎ ‎‏کند. و اشتباه بین صفات نفس بسیار زیاد است، و کم کسی است که بتواند تمییز‏‎ ‎‏صحیح بین آنها بدهد. و این یکی از معانی، یا یکی از مراتب نسیان نفس است‏‎ ‎‏که از نسیان حق ـ جلَّ و عَلا ـ حاصل شده است، که اشارۀ به آن فرموده در سورۀ‏‎ ‎‏حشر، آیۀ 19: ‏‏«‏وَ لاَتَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا الله فَانسَاهُم انفُسَهُم اولئِکَ هُمُ‎ ‎الفَاسِقُونَ‏»‏‎[1]‎‏ و ما اکنون، درصدد بیان آن به وجه تفصیلی نیستیم.‏

‏یکی از اموری که مورد اشتباه است و انسان به واسطۀ محجوبیّت گول‏‎ ‎‏می خورد، تمییز مابین غرور و اَمانی و مابین رجاء و وثوق به حق است. و پر‏‎ ‎‏معلوم است که غرور از بزرگترین جنود ابلیس است، به خلاف رجاء که از جنود‏‎ ‎‏رحمان عقل است؛ با این که این دو، هم به حسب مبادی و هم به حسب آثار،‏‎ ‎‏مختلف و متمیزند.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 131
‏مبدا رجاء علم به سعۀ رحمت، و ایمان به بسط فیض و کمال و اسماء و‏‎ ‎‏صفات است. و مبدا غرور، تَهاون به امر الهی، و جهل به عوالم غیب و صور‏‎ ‎‏غیبیۀ افعال و لوازم ملکوتیۀ صفات نفس است. و از این جهت، آثار این دو نیز‏‎ ‎‏مختلف است؛ زیرا که کسی که معرفت به سعۀ رحمت و بسط نعمت حق و ایمان‏‎ ‎‏به آن دارد، حالت رجاء برای او دست داده، همین معرفت او را به تزکیۀ اعمال و‏‎ ‎‏تصفیۀ اخلاق و جدیّت در اطاعت اوامر مولی و ولیّ النعم دعوت کند، و کسی که‏‎ ‎‏صاحب غرور است، در دام شیطان و نفس اَمّاره، از کسب معارف و تحصیل‏‎ ‎‏اخلاق کریمانه و اعمال صالحه باز ماند.‏

‏نفوس راجیه در عین حال که به همه طور، قیام به امر می کنند نقطۀ اتّکاء آنها‏‎ ‎‏به اعمال و احوال خود نیست؛ زیرا که آنها عظمت حق را دریافتند و می دانند در‏‎ ‎‏مقابل عظمت حق، هر چیزی کوچک و هر کمالی بی مقدار است، و در پیشگاه‏‎ ‎‏جلالت کبریای او، همۀ اعمال صالحه به پشیزی نیرزد. اتکاء آنها به رحمت و‏‎ ‎‏بسط فیض ذات مقدّس است.‏

‏ولی نفوس مغروره از همۀ کمالات باز مانند و خود را در صف اراذل‏‎ ‎‏حیوانات منسلک کنند، و از حق تعالی و رحمت او، غافل و رو برگردان اند، و به‏‎ ‎‏صرف لقلقۀ لسان می گویند: خدا ارحَمُ الرّاحمین است و خدا بزرگ است.‏‎ ‎‏شیطان آنها را وادار کند به معاصی کبیره و ترک واجبات عظیمه، و به آنها تلقین‏‎ ‎‏کند که در مقام عذر بگویند: خدا بزرگ است. در صورتی که اگر ذرّه ئی از عظمت‏‎ ‎‏خداوند ـ تبارک و تعالی ـ را دریافته بودند ممکن نبود در محضر او و حضور او،‏‎ ‎‏با نعمت او مخالفت او کنند.‏

‏اینان خداوند را به عظمت و بزرگی یاد کنند و سعۀ رحمت حق را به رخ‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 132
‏خود و دیگران بکشند، ولی افعال و اعمال آنها شباهت ندارد به کسی که از‏‎ ‎‏عظمت حق، جلوه ای در قلب او حاصل باشد و از سعۀ رحمت حق تعالی پرتوی‏‎ ‎‏در لوح نفس آنها نور افکنده باشد.‏

‏اینان در امور آخرت، تهاون و تنبلی کنند و اسمش را رجاء واثق گذارند، و‏‎ ‎‏صورت اتکاءِ به عظمت حق به آن دهند. ولی در امور دنیاوی، با کمال حرص و‏‎ ‎‏عجله مشغول به جمع و ضبطند؛ گوئی خدای تعالی فقط در آخرت و راجع به‏‎ ‎‏امور آخرتی، بزرگ است و در امور دنیائی بزرگی ندارد.‏

‏اینان در امور دنیاوی کاملاً اعتماد به نفس و خلق دارند و از حق کاملاً‏‎ ‎‏غافلند، حتی اسمش را نیز نبرند، و در امور آخرتی گویند: توکل به خدا داریم.‏‎ ‎‏این نیست مگر غرور.‏

بالجمله‏، صاحبان رجاء از عمل باز نمی مانند، بلکه جدیّت آنها بیش از‏‎ ‎‏دیگران است. ولی اعتماد آنها به عمل خود نیست، بلکه اعتماد آنها در عین عمل‏‎ ‎‏کردن، به حق است؛ زیرا که هم قصور خود را می بینند و هم سعۀ رحمت را.‏‎ ‎‏مغرورین اشخاصی را مانند که در ایّام بذر افکندن و تخم افشاندن و به عمل‏‎ ‎‏زراعت مشغول شدن، مشغول لهو و لعب شوند و با تنبلی سر بَرند و بگویند:‏‎ ‎‏خدا بزرگ است، بی بذر نیز می تواند بدهد.‏

‏راجین، به زارعی مانند که در موقع خود، قیام به عمل رعیتی کند و در موقع‏‎ ‎‏خود، بذرافشانی کند و آبیاری نماید؛ ولی تنمیه و تولید آن را از حق بخواهد و‏‎ ‎‏ظهور ثمره و پیدایش نتیجه را از حق و قدرت او بداند. دنیا مزرعۀ آخرت است؛‏‎ ‎‏چنانچه این مطلب مبرهن‏‎[2]‎‏ و از رسول ختمی ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ـ نیز‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 133
‏روایت است.‏‎[3]‎

‏آنان که عمل نکنند و جزاء و نتیجه خواهند، مغرورانند.‏

‏و آنان که عمل کنند و به عمل خود اعتماد کنند، از معجبانند که از خود ناسی‏‎ ‎‏و از حق غافلند.‏

‏و آنان که عمل کنند و خود و عمل خود را ناچیز شمارند و به حق و سعۀ‏‎ ‎‏رحمت او اعتماد دارند، اصحاب رجاء هستند.‏

‏علامت اینها آن است که در دنیا نیز به غیر حق اعتماد و توکّل نکنند، و‏‎ ‎‏چشمشان از دیگر موجودات بسته و به جمال جمیل باز است، و از عمل به‏‎ ‎‏وظیفه و قیام به خدمت، خودداری نکنند؛ بلکه معرفت آنها، آنان را به عمل‏‎ ‎‏وادارد و از مخالفت باز دارد.‏

‏و در احادیث شریفه، اشاره به آنچه مذکور شد فرموده؛ چنانچه در ‏‏«کافی»‏‎ ‎‏شریف سند به حضرت‏‏ صادق ‏‏[‏‏علیه السّلام‏‏]‏‏ رساند که راوی گوید:‏

‏«گفتم به آن بزرگوار که یک دسته از مردم معصیت خدا می کنند و می گویند:‏‎ ‎‏ما امیدواریم. و همین طور هستند تا بمیرند.‏

‏فرمود: این جماعت مردمی هستند دستخوش اَمانی و آرزوی بیجا. اینان‏‎ ‎‏دروغ می گویند، اینها راجی نیستند. کسی که امید چیزی را داشته باشد آن را‏‎ ‎‏طلب کند و کسی که از چیزی بترسد فرار کند از آن».‏‎[4]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 134
‏و روایت دیگری است به همین مضمون، الاّ آن که در آنجا فرماید: «آنها‏‎ ‎‏دوستان ما نیستند».‏‎[5]‎

‏و هم در ‏‏کافی‏‏ شریف از حضرت‏‏ صادق‏‏ ـ علیه السّلام ـ روایت کند که:‏‎ ‎‏«مومن، مومن نیست تا آن که خائف و راجی باشد و نمی باشد ترسناک و امیدوار،‏‎ ‎‏تا آن که عمل کند به آنچه از آن می ترسد و امیدوار است».‏‎[6]‎

‏و هم در ‏‏کافی‏‏ شریف از حضرت‏‏ باقر‏‏ ـ سلام اللّه علیه ـ روایت کند که:‏

‏«فرمود رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ که: خدای ـ تبارک و تعالی ـ فرمود‏‎ ‎‏که:‏

‏اعتماد نکنند آنهایی که عمل می کنند برای من، بر آن اعمالی که می کنند برای‏‎ ‎‏ثواب من؛ زیرا که آنها اگر جدّ و جهد کنند و نفوس خود را به زحمت بیندازند در‏‎ ‎‏تمام عمر خود در عبادت من، آنها مقصِّرند ونمی رسند در عبادتهای خود به‏‎ ‎‏حقیقت عبادت من. در آن چیزهایی ‏‏[‏‏ که‏‏]‏‏ طلب می کنند نزد من ـ از کرامتها و نعیم‏‎ ‎‏بهشتی و درجات عالیه در جوار من ـ ، ولکن به رحمت من وثوق داشته باشند و‏‎ ‎‏به فضل من امیدوار باشند و به حسن ظنّ، به من مطمئن باشند؛ زیرا که رحمت‏‎ ‎‏من، در این هنگام به آنها می رسد و عطای من می رساند آنها را به رضای من، و‏‎ ‎‏مغفرت من می پوشاند به آنها لباس بخشش مرا. همانا من خداوند رحمان‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 135
‏رحیمم و به این اسم نامبرده شدم».‏‎[7]‎

‏و احادیث در این باب بسیار است.‏‎[8]‎

اکنون عزیزا! ‏مطالعۀ احوال نفس خود کن و از مبادی و ثمرات احوال‏‎ ‎‏نفس، خود را تمییز ده؛ ببین ما جزء کدام طایفه هستیم؟‏

‏آیا بزرگی خدا و عظمت رحمت و سعۀ مغفرت و بسط بساط عفو و غفران،‏‎ ‎‏ما را به آن ذات مقدّس امیدوار نموده، یا به غرور شیطانی گرفتار شدیم، و از حق‏‎ ‎‏وصفات جمال وجلال او غافلیم، و سهل انگاری در امور آخرت ما را مبتلا‏‎ ‎‏نموده؟‏

‏احترام عظیم و منعم، و احترام محضر هر کس، فطری انسان است. ارباب‏‎ ‎‏دنیا، که از صاحبان نعیم دنیا یا صاحبان قدرت و عظمت دنیایی، در محضر آنها‏‎ ‎‏احترام کنند؛ چون تشخیص داد‏‏[‏‏ ه ا‏‏]‏‏ند که آنها عظیم و منعمند. پس فطرت‏‎ ‎‏محجوبه، آنها را دعوت به احترام نموده.‏

‏تو اگر از عظمت حق و سعۀ رحمت و بسط نعمت و مغفرت و تعمیم عفو و‏‎ ‎‏غفران حق در قلبت جلوه ای حاصل است، فطرت مخموره تو را دعوت به‏‎ ‎‏احترام‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 136
‏و تعظیم کند، و در محضر او ـ که همۀ عالم است ـ ممکن نیست که‏‎ ‎‏مخالفت او‏‎ ‎‏کنی. پس این مخالفتها از احتجاب است، و این احتجاب مایۀ غرور‏‎ ‎‏است.‏

هان ای عزیز!‏ از خواب گران برخیز! و از این غرور شیطانی بپرهیز که این‏‎ ‎‏غرور انسان را به هلاکت ابد رساند، و از قافلۀ سالکان باز دارد، و از کسب‏‎ ‎‏معارف الهیّه ـ که قرّة العین اهل اللّه است ـ محروم کند.‏

‏و بدان که با غرور، مواعظ الهیّه و دعوتهای انبیاء و موعظتهای اولیاء اثر‏‎ ‎‏نکند؛ زیرا که غرور ریشۀ همه را بنیان کَن کُند، و این از دامهای بزرگ و‏‎ ‎‏نقشه های دقیق ابلیس و نفس است که انسان را از فکر خود و فکر مرضهای خود‏‎ ‎‏ببرد، و موجب نسیان و غفلت شود، و اطبای نفوس از علاج او عاجز شوند، و‏‎ ‎‏یک وقت به خود آید که کار از اصلاح گذشته و راه چاره بکلی مسدود شده. قال‏‎ ‎‏[‏‏ الله‏‏]‏‏ ـ تعالی: ‏‏«‏وَ انذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ اذ قُضِیَ الامرُ وَ هُم فِی غَفلَةٍ وَ هُم لاَ‎ ‎یُومِنُونَ‏»‏‏.‏‎[9]‎

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 137

  • )) و مانند کسانی که خدا را فراموش کرده اند، نباشید، و خدا نیز چنان کرد که ایشان خود را فراموش  کنند، آنان همان فاسقان و نافرمانان هستند.
  • )) الاسفار الاربعة، ج 9، ص 121 ـ 131، فصل 1 ـ 2 از باب دهم.
  • )) متن روایت نبوی این است: «الدُّنیا مَزرَعَةُ الآخِرَة». (عوالی اللاّلی، ج 1، ص 267، ح 66).
  • )) متن روایت کافی این است: عَن ابی عَبدِالله (عَلَیهِ السَّلامُ)، قالَ: قُلتُ لَهُ: «قَومٌ یَعمَلُونَ بِالمَعاصی وَ  یَقُولُونَ نَرجُو، فَلا یَزالُونَ کَذلِکَ حَتّی یَاتِیَهُمُ المَوتُ. فَقالَ: هولاءِ قَومٌ یَتَرَجَّحُونَ فِی الامانِیِّ، کَذَبُوا، لَیسُوا بِراجِینَ، انَّ مَن رَجا شَیئاً طَلَبَهُ، وَ مَن خَافَ مِن شَیءٍ هَرَبَ مِنهُ». (اُصول کافی، ج 2، ص 55، کتاب الایمان و الکفر، باب الخوف و الرَّجاء، ح 5).
  • )) عین فرمایش امام صادق (علیه السلام) چنین است: «کَذَبُوا، لَیسُوا لَنا بِمَوالٍ ...». (همان مصدر و همان باب، ص 56، ح 6).
  • )) متن روایت این چنین است:سَمِعتُ ابا عَبدِالله (عَلَیهِ السَّلامُ) یَقُولُ: «لا یَکُونُ المُومِنُ مُومِناً حَتّی یَکُونَ خائِفاً راجِیاً، وَ لا یَکُونُ  خائِفاً راجِیاً حَتّی یَکُونَ عامِلاً لِما یَخافُ وَ یَرجُو». (اُصول کافی، ج 2، ص 57، باب الخوف و الرَّجاء، ح 11).
  • )) متن این حدث شریف این است:عَن ابی جَعفَرٍ (علیهما السلام) قَالَ: «قالَ رَسُولُ الله (صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ): قالَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی: لا  یَتَّکِلُ العامِلُونَ لِی عَلی اعمالِهِمُ الَّتی یَعمَلُونَها لِثَوابِی، فَانَّهُم لَوِ اجتَهَدُوا وَ اتعَبُوا انفُسَهُم ـ اعمارَهُم ـ فی عِبادَتِی کانُوا مُقَصِّرِینَ غَیرَ بالِغِینَ فی عِبادَتِهِم کُنهَ عِبادَتِی فیما یَطلُبُونَ عِندِیمِن کَرامَتی وَ النَّعِیمِ فی جَنّاتِی وَ رَفِیعِ الدَّرَجاتِ العُلی فی جِوارِی، وَ لکِن بِرَحمَتی فَلیَثِقُوا وَ فَضلِی فَلیَرجُوا وَ الی حُسنِ الظَّنِّ بی فَلیَطمَئِنُّوا، فَانَّ رَحمَتی عَندَ ذلِکَ تُدرِکُهُم، وَ مَنّی یُبَلِّغُهُم رِضوانی، وَ مَغفِرَتی تُلبِسُهُم عَفوِی، فَانّی انَا الله الرَّحمنُ الرَّحِیمُ وَ بِذلِکَ تَسَمَّیتُ». (اُصول کافی، ج 2، ص 58، باب حسن الظنّ باللّه، ح 1).
  • )) نگاه کنید به: اُصول کافی، ج 2، ص 55، باب الخوف و الرَّجاء، و ص 58، باب حسن الظّن باللّه، و  ص59، باب الاعتراف بالتقصیر؛ بحار الانوار، ج 67، ص 323، کتاب الایمان و الکفر، باب 59.
  • )) و آنان را بترسان از روز حسرت که کار به پایان آمده، و آنان همچنان در حال غفلت و بی ایمانی  هستند. (مریم / 39).