مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوم در فرق میان خوف، که از جنود عقل و رحمان است، و میان قنوط، که از جنود جهل و شیطان است.

‏بدان که مبادی خوف از حق تعالی و یاس و قنوط از رحمت اللّه، مختلف و‏‎ ‎‏آثار و ثمرات آنها نیز متفاوت و متمایز است؛ زیرا که خوف یا از تجلّی جلال و‏‎ ‎‏عظمت و کبریای حق ـ جلّ جلاله ـ است، و یا از تفکّر در شدّت باس و دقت‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 137
‏حساب و وعید به عذاب و عقاب است، و یا از رویت نقصان و تقصیر خود در‏‎ ‎‏قیام امر است و هیچ یک از این امور، منافات ندارد با رجاء و وثوق به رحمت.‏

‏و ثمره و نتیجۀ آن شدّت قیام به امر و کمال مواظبت در اطاعت است؛ منتهی‏‎ ‎‏آن که غایت افعال با هر یک از این مبادی مختلف شود چنانچه آن کس که رویت‏‎ ‎‏جلال و عظمت حق ـ جلّ و علا ـ او را دعوت به عمل کرده، غایت عمل او‏‎ ‎‏تعظیم عظیم وتجلیل جلیل است، ولسانش ‏«وَجَدتُکَ اهلاً لِلعِبَادَةِ فَعَبَدتُکَ»‎[1]‎‎ ‎‏می باشد.‏

‏اینان هم خوفشان غیر از خوف دیگران و هم عملشان غیر از عمل سایرین‏‎ ‎‏است. اینها را با بهشت و جهنّم سر و کار نیست و با جزای اعمال و سزای افعال،‏‎ ‎‏نظری نمی باشد.‏

‏و آن کس که خوف عذاب و عقاب و ترس باس و حساب ‏‏[‏‏ او را‏‏]‏‏ به عمل‏‎ ‎‏کشانده، غایت او خلاصی از آن و رسیدن به مقابلات آن است، و آن کس که‏‎ ‎‏رویت نقص و قصور خود موجب خوف شده و او را به عمل وادار کرده، غایت‏‎ ‎‏او رفع نقص است به اندازۀ میسور، و رسیدن به کمال است به مقدار مقدور.‏

‏و اما قنوط و یاس از رحمت حق، برگشت کند به تقیید و تحدید رحمت‏‎ ‎‏الهی و قصورِ غفران و عفو حق از اندام بی اندام خود و این قنوط، از اکبر کبایر‏‎ ‎‏است؛ بلکه الحاد به اسماء الهی و باطنش کفر باللّه العظیم است و جهل به مقام‏‎ ‎‏مقدّس حق و حضرات اسماء و صفات و افعال او است.‏

‏و اثر و نتیجۀ این نومیدی و قنوط و حرمان و یاس، بازماندن از عمل و‏‎ ‎‏دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشتۀ بندگی و گسیخته شدن افسار‏‎ ‎‏صاحب آن است. و کمتر چیزی بندۀ بیچاره را از درگاه حق تعالی و مقام‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 138
‏مقدّسش، مثل این حالت دور، و از رحمتش مهجور کند.‏

‏و از دامهای بزرگ ابلیس، آن است که در ابتداء بنده را به غرور کشاند، و او‏‎ ‎‏را به این وسیله افسار گسیخته کند، و از معاصی کوچک به بزرگ و از آن به کبائر‏‎ ‎‏و موبقات کشد. و چون مدتی بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجاء به‏‎ ‎‏رحمت، به وادی غرور کشاند، در آخر کار، اگر در او نورانیّتی دید که احتمال‏‎ ‎‏توبه و رجوع داد، او را به یاس از رحمت و قنوط کشاند و به او گوید: «از تو‏‎ ‎‏گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.»‏

‏و این دام بزرگی است که بنده را از درِ خانۀ خدا روگردان کند، و دست او را‏‎ ‎‏از دامن رحمت الهی کوتاه نماید. و این منشا خرابیهای عجیب و مفاسد بیشمار‏‎ ‎‏است؛ که ضرر این اشخاص به خود و به دیگران، از هر کس بیشتر است. و این از‏‎ ‎‏غایت جهل و نهایت شقاوت است.‏

‏پس انسان باید در صدد علاج برای این کبیرۀ مهلکه برآید، و تفکر در‏‎ ‎‏رحمتهای واسعۀ حق و لطفهای خفیّ و جلیّ آن ذات مقدّس کند. خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی دربارۀ انسان ملاطفتها و رحمتهای خاصّه فرموده، علاوه بر آن رحمتها که‏‎ ‎‏باسایر حیوانات شرکت دارد ودر حیات حیوانیِ او یا مقام نباتیِ او مدخلیت‏‎ ‎‏دارد؛ ‏‏حتی در این مقامات نیز انسان را از سایر حیوانات به کرامتهائی ممتاز‏‎ ‎‏فرموده.‏

‏آب و هوا ـ که هر یک مدار حیات حیوانی، بلکه نباتی است ـ از نعمتهائی‏‎ ‎‏است که ما غافل از آن هستیم. و چون غرق این دو نعمت بزرگ هستیم، آن را‏‎ ‎‏جزء حساب نمی آوریم.‏

‏قبل از این که انسان متولّد شود خداوند برای او غذائی که مناسبترین‏‎ ‎‏غذاهاست برای آن وقت او تهیه فرموده. و انسان را مختص فرموده به این که،‏‎ ‎‏محبت او را در دل پدر و مادرش، بیش از سایر حیوانات قرار داده؛ به این معنا که‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 139
‏انسان از بین سایر حیوانات اولاد دوست تر، و در جمع و ضبط و حفظ و تربیت‏‎ ‎‏اولاد، بیشتر جدّیت دارد. و به واسطۀ این علاقه و محبت فوق العاده خدمتهائی‏‎ ‎‏که به اولاد می کنند از روی دلخواهی و دلچسبی است بدون منّت و طمع مزد.‏

‏مادر شبهائی به سر می برد که سختی و تعب آن به شمار نیاید و به هیچ‏‎ ‎‏قیمت نتوان کسی را برای آن مسخَّر کرد؛ در عین حال، آن زحمتها را به جان‏‎ ‎‏می خرد، و برای استراحت بچه کوشش می کند، و بار بیخوابی را در شبهای‏‎ ‎‏طولانی به دوش می کشد تا طفل عزیز خود را به خواب ناز کند. اینها، همان‏‎ ‎‏عکس محبت الهیّه است به فرزند آدم، که در دل مادرها بروز کرده.‏

‏و از کرامتهائی که مخصوص انسان است آن که وضعیت پستان مادر را‏‎ ‎‏طوری مقرّر فرموده که طفل را با احترام و اکرام در برگیرد هنگام شیر دادن.‏

‏اینها و صدها هزار امثال آن، کرامتهای صوری ایّام طفولیّت و خردسالی‏‎ ‎‏است. و در هر یک از سنین عمر، برای او نعمتها و رحمتهائی مقرّر فرموده که‏‎ ‎‏بسط آنها موجب طول کلام شود. و از همۀ نعمتها بزرگتر و از تمام رحمتها‏‎ ‎‏کاملتر، نعمت تربیتهای معنوی است که مخصوص بنی الانسان می باشد؛ از قبیل‏‎ ‎‏فرستادن کتب آسمانی و انبیا و مرسلین ـ علیهم السّلام ـ که تامین سعادت ابدی و‏‎ ‎‏راحت همیشگی انسان را فرماید، و طرق وصول به سعادت جاودانی و کمالات‏‎ ‎‏انسانی را به انسان راهنمائی فرموده.‏

‏این نعمتهای گوناگون واین لطفهای پنهان وآشکارا، همه اش بی سابقۀ‏‎ ‎‏خدمت ‏‏یا عبادتی است؛ همه نعمتهای ابتدائی است‏‎[2]‎‏ و تماما رحتمهای‏‎ ‎‏اقتراحی است.‏

‏در هزار و چند صد سال قبل برای ما مثل ‏‏قرآن‏‏ شریفی ـ که حاوی آخرین‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 140
‏مراتب معارف الهیّه و کفیل عالیترین سعادات دینیّه و دنیاویّه است ـ فرو فرستاده‏‎ ‎‏به دست پیغمبری چون رسول ختمی، که اکرم مخلوقات و اعظم و اقرب‏‎ ‎‏موجودات است، به وسیلۀ ‏‏جبرئیل‏‏ امین که افضل ملائکة اللّه است. اینها همه،‏‎ ‎‏کرامت این انسان است.‏

‏آیا با کدام سابقۀ خدمت و مزد و اجرِ کدام عبادت و اطاعت است این نعمتها‏‎ ‎‏و رحمتها؟ کور باد چشمی و قلبی که این همه نعمت را می یابد و می بیند و در دل‏‎ ‎‏خود یاس و نومیدی راه می دهد!‏

ای بیچاره انسان!‏ جهنّم وعذابهای گوناگون عالم ملکوت وقیامت‏‎ ‎‏صورتهای ‏‏عمل و اخلاق خود تست. تو به دست خود، خویشتن را دچار ذلّت و‏‎ ‎‏زحمت کردی و می کنی تو با پای خود به جهنّم میروی و به عمل خود، جهنّم‏‎ ‎‏درست می کنی جهنم نیست جز باطنِ عملهای ناهنجار تو. ظلمتها و وحشتهای‏‎ ‎‏برزخ و قبر و قیامت نیست جز ظلّ ظلمانی اخلاق فاسده و عقاید باطلۀ‏‎ ‎‏بنی الانسان:‏

‏«‏فَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ * وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ‏»‏‏.‏‎[3]‎

‏امیرالمومنین‏‏ فرماید: «این آیۀ شریفه، محکمترین آیات است»‏‎[4]‎‏. و ظاهر‏‎ ‎‏این آیۀ شریفه آن است که خود عمل خوب و بد را می بینیم.‏

‏در آیۀ 30 آل عمران فرماید: ‏‏«‏یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَیرٍ‎ ‎مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوءٍ‏»‏‏.‏‎[5]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 141
‏اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما نبود،‏‎ ‎‏جهنّمی نبود و همۀ عالم غیب بَرد و سلامت بود.‏

‏و در عین حال، جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای‏‎ ‎‏تخلیص مومنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت ابد، چارۀ منحصره‏‎ ‎‏است؛ زیرا که فطرت مخمورۀ صافیۀ انسان، چون طلائی است که در ایّام عمر،‏‎ ‎‏آن را مغشوش و مخلوط به مِس نموده باشیم. باید آن طلا را با کوره ها و آتشهای‏‎ ‎‏ذوب کننده خالص نمود و از غلّ و غش بیرون آورد: ‏«النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ‎ ‎الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ».‎[6]‎

‏پس جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب نشده و به کفر و جهود‏‎ ‎‏و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در صورت غضب.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 142

  • )) امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: ... ترا شایسته عبادت یافتم، پس آنگاه ترا عبادت کردم. (بحار الانوار، ج 41، ص 14، کتاب تاریخ امیرالمومنین (علیه السلام)، باب 101، ح 4).
  • )) اقتباس است از این فرمایش امام سجّاد علیّ بن الحسین علیهما السلام: «وَ کُلُّ نِعَمِکَ ابتِداءٌ». (صحیفۀ کامله سجّادیه، ص 95، دعائه فی الاعتراف و طلب التوبة الی اللّه (12)).
  • )) هر کس به اندازۀ مثقال ذرّه ای کار خیر انجام دهد، آن را می بیند. و اگر ذرّه ای کار شرّ انجام دهد، آن را  می بیند. (زلزال / 8ـ7).
  • )) این گفته در تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 800؛ و نور الثقلین، ج 5، ص 650، ح 16 به صحابی رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) عبداللّه بن مسعود نسبت داده شده است.
  • )) روزی که هر کس کار نیک و کار بد خود را، در برابر خود حاضر می بیند. (آل عمران / 30).
  • )) مردم معدنهایی چون معدنهای طلا و نقره می باشند. این حدیث نبوی نقل شده در: مُسنَد احمد بن  حنبل، ج 2، ص 539.