بدان که مبادی خوف از حق تعالی و یاس و قنوط از رحمت اللّه، مختلف و آثار و ثمرات آنها نیز متفاوت و متمایز است؛ زیرا که خوف یا از تجلّی جلال و عظمت و کبریای حق ـ جلّ جلاله ـ است، و یا از تفکّر در شدّت باس و دقت
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 137
حساب و وعید به عذاب و عقاب است، و یا از رویت نقصان و تقصیر خود در قیام امر است و هیچ یک از این امور، منافات ندارد با رجاء و وثوق به رحمت.
و ثمره و نتیجۀ آن شدّت قیام به امر و کمال مواظبت در اطاعت است؛ منتهی آن که غایت افعال با هر یک از این مبادی مختلف شود چنانچه آن کس که رویت جلال و عظمت حق ـ جلّ و علا ـ او را دعوت به عمل کرده، غایت عمل او تعظیم عظیم وتجلیل جلیل است، ولسانش «وَجَدتُکَ اهلاً لِلعِبَادَةِ فَعَبَدتُکَ» می باشد.
اینان هم خوفشان غیر از خوف دیگران و هم عملشان غیر از عمل سایرین است. اینها را با بهشت و جهنّم سر و کار نیست و با جزای اعمال و سزای افعال، نظری نمی باشد.
و آن کس که خوف عذاب و عقاب و ترس باس و حساب [ او را] به عمل کشانده، غایت او خلاصی از آن و رسیدن به مقابلات آن است، و آن کس که رویت نقص و قصور خود موجب خوف شده و او را به عمل وادار کرده، غایت او رفع نقص است به اندازۀ میسور، و رسیدن به کمال است به مقدار مقدور.
و اما قنوط و یاس از رحمت حق، برگشت کند به تقیید و تحدید رحمت الهی و قصورِ غفران و عفو حق از اندام بی اندام خود و این قنوط، از اکبر کبایر است؛ بلکه الحاد به اسماء الهی و باطنش کفر باللّه العظیم است و جهل به مقام مقدّس حق و حضرات اسماء و صفات و افعال او است.
و اثر و نتیجۀ این نومیدی و قنوط و حرمان و یاس، بازماندن از عمل و دست کشیدن از جدّیت و بریده شدن رشتۀ بندگی و گسیخته شدن افسار صاحب آن است. و کمتر چیزی بندۀ بیچاره را از درگاه حق تعالی و مقام
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 138
مقدّسش، مثل این حالت دور، و از رحمتش مهجور کند.
و از دامهای بزرگ ابلیس، آن است که در ابتداء بنده را به غرور کشاند، و او را به این وسیله افسار گسیخته کند، و از معاصی کوچک به بزرگ و از آن به کبائر و موبقات کشد. و چون مدتی بدین منوال با او بازی کرد و او را به خیال رجاء به رحمت، به وادی غرور کشاند، در آخر کار، اگر در او نورانیّتی دید که احتمال توبه و رجوع داد، او را به یاس از رحمت و قنوط کشاند و به او گوید: «از تو گذشته و کار تو اصلاح شدنی نیست.»
و این دام بزرگی است که بنده را از درِ خانۀ خدا روگردان کند، و دست او را از دامن رحمت الهی کوتاه نماید. و این منشا خرابیهای عجیب و مفاسد بیشمار است؛ که ضرر این اشخاص به خود و به دیگران، از هر کس بیشتر است. و این از غایت جهل و نهایت شقاوت است.
پس انسان باید در صدد علاج برای این کبیرۀ مهلکه برآید، و تفکر در رحمتهای واسعۀ حق و لطفهای خفیّ و جلیّ آن ذات مقدّس کند. خدای تبارک و تعالی دربارۀ انسان ملاطفتها و رحمتهای خاصّه فرموده، علاوه بر آن رحمتها که باسایر حیوانات شرکت دارد ودر حیات حیوانیِ او یا مقام نباتیِ او مدخلیت دارد؛ حتی در این مقامات نیز انسان را از سایر حیوانات به کرامتهائی ممتاز فرموده.
آب و هوا ـ که هر یک مدار حیات حیوانی، بلکه نباتی است ـ از نعمتهائی است که ما غافل از آن هستیم. و چون غرق این دو نعمت بزرگ هستیم، آن را جزء حساب نمی آوریم.
قبل از این که انسان متولّد شود خداوند برای او غذائی که مناسبترین غذاهاست برای آن وقت او تهیه فرموده. و انسان را مختص فرموده به این که، محبت او را در دل پدر و مادرش، بیش از سایر حیوانات قرار داده؛ به این معنا که
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 139
انسان از بین سایر حیوانات اولاد دوست تر، و در جمع و ضبط و حفظ و تربیت اولاد، بیشتر جدّیت دارد. و به واسطۀ این علاقه و محبت فوق العاده خدمتهائی که به اولاد می کنند از روی دلخواهی و دلچسبی است بدون منّت و طمع مزد.
مادر شبهائی به سر می برد که سختی و تعب آن به شمار نیاید و به هیچ قیمت نتوان کسی را برای آن مسخَّر کرد؛ در عین حال، آن زحمتها را به جان می خرد، و برای استراحت بچه کوشش می کند، و بار بیخوابی را در شبهای طولانی به دوش می کشد تا طفل عزیز خود را به خواب ناز کند. اینها، همان عکس محبت الهیّه است به فرزند آدم، که در دل مادرها بروز کرده.
و از کرامتهائی که مخصوص انسان است آن که وضعیت پستان مادر را طوری مقرّر فرموده که طفل را با احترام و اکرام در برگیرد هنگام شیر دادن.
اینها و صدها هزار امثال آن، کرامتهای صوری ایّام طفولیّت و خردسالی است. و در هر یک از سنین عمر، برای او نعمتها و رحمتهائی مقرّر فرموده که بسط آنها موجب طول کلام شود. و از همۀ نعمتها بزرگتر و از تمام رحمتها کاملتر، نعمت تربیتهای معنوی است که مخصوص بنی الانسان می باشد؛ از قبیل فرستادن کتب آسمانی و انبیا و مرسلین ـ علیهم السّلام ـ که تامین سعادت ابدی و راحت همیشگی انسان را فرماید، و طرق وصول به سعادت جاودانی و کمالات انسانی را به انسان راهنمائی فرموده.
این نعمتهای گوناگون واین لطفهای پنهان وآشکارا، همه اش بی سابقۀ خدمت یا عبادتی است؛ همه نعمتهای ابتدائی است و تماما رحتمهای اقتراحی است.
در هزار و چند صد سال قبل برای ما مثل قرآن شریفی ـ که حاوی آخرین
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 140
مراتب معارف الهیّه و کفیل عالیترین سعادات دینیّه و دنیاویّه است ـ فرو فرستاده به دست پیغمبری چون رسول ختمی، که اکرم مخلوقات و اعظم و اقرب موجودات است، به وسیلۀ جبرئیل امین که افضل ملائکة اللّه است. اینها همه، کرامت این انسان است.
آیا با کدام سابقۀ خدمت و مزد و اجرِ کدام عبادت و اطاعت است این نعمتها و رحمتها؟ کور باد چشمی و قلبی که این همه نعمت را می یابد و می بیند و در دل خود یاس و نومیدی راه می دهد!
ای بیچاره انسان! جهنّم وعذابهای گوناگون عالم ملکوت وقیامت صورتهای عمل و اخلاق خود تست. تو به دست خود، خویشتن را دچار ذلّت و زحمت کردی و می کنی تو با پای خود به جهنّم میروی و به عمل خود، جهنّم درست می کنی جهنم نیست جز باطنِ عملهای ناهنجار تو. ظلمتها و وحشتهای برزخ و قبر و قیامت نیست جز ظلّ ظلمانی اخلاق فاسده و عقاید باطلۀ بنی الانسان:
«فَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ * وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ».
امیرالمومنین فرماید: «این آیۀ شریفه، محکمترین آیات است». و ظاهر این آیۀ شریفه آن است که خود عمل خوب و بد را می بینیم.
در آیۀ 30 آل عمران فرماید: «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوءٍ».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 141
اگر اعمال بنی الانسان نبود و صورتهای غیبی عملهای زشت ما نبود، جهنّمی نبود و همۀ عالم غیب بَرد و سلامت بود.
و در عین حال، جهنم، باطنش صورت لطف و رحمت الهی است که برای تخلیص مومنان معصیت کار و رساندن آنها را به سعادت ابد، چارۀ منحصره است؛ زیرا که فطرت مخمورۀ صافیۀ انسان، چون طلائی است که در ایّام عمر، آن را مغشوش و مخلوط به مِس نموده باشیم. باید آن طلا را با کوره ها و آتشهای ذوب کننده خالص نمود و از غلّ و غش بیرون آورد: «النّاسُ مَعادِنُ کَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الفِضَّةِ».
پس جهنم، برای کسانی که فطرتشان بکلی محجوب نشده و به کفر و جهود و نفاق نرسیده باشند، رحمت است در صورت غضب.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 142