مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم [‌عدالت و جور در کتب اخلاقیّه]

‏حکما جمیع اجناس فضایل را چهار فضیلت دانند: حکمت، شجاعت،‏‎ ‎‏عفت، عدالت.‏‎[1]‎

‏زیرا که نفس را دو قوّه است: قوّۀ ادراک و قوّۀ تحریک. و هر یک از این دو‏‎ ‎‏را به دو شعبه منقسم فرمودند.‏

‏اما قوّت ادراک منقسم شود به عقل نظری و عقل عملی؛ و اما قوّت تحریک‏‎ ‎‏نیز منقسم شود به قوّه دفع ـ که آن شعبه غضب است ـ ، و قوّۀ جذب ـ که آن‏‎ ‎‏شهوت است ـ .‏

‏و تعدیل هر یک از این قوای چهارگانه و خارج نمودن آنها را از حد افراط و‏‎ ‎‏تفریط، فضیلتی است.‏

‏پس ‏حکمت ‏عبارت است از: تعدیل قوّۀ نظریّه و تهذیب آن. و ‏عدالت‎ ‎‏عبارت است از: تعدیل قوّۀ عملیه وتهذیب آن. و ‏شجاعت‏ عبارت است از:‏‎ ‎‏تعدیل ‏‏قوّۀ غضبیّه و تهذیب آن. و ‏عفت ‏عبارت است از: تعدیل و تهذیب قوّۀ‏‎ ‎‏شهویّه.‏

‏و عدالت را اطلاق دیگری است و آن عبارت است از: تعدیل جمیع قوای‏‎ ‎‏باطنیّه و ظاهریّه و روحیّه و نفسیّه. و به این اطلاق، فیلسوف متقدّم گفته: عدالت،‏‎ ‎‏همه فضیلت است نه جزوی از آن.‏

‏و به این مقیاس، جور را نیز دو اطلاق باشد: یکی مقابل عدالت به معنی‏‎ ‎‏اخص؛ و یکی مقابل عدالت به معنی اعم و آن همان است که در فرموده فیلسوف‏‎ ‎‏مذکور، تمام رذیلت است.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 151
‏و باید دانست که چون عدالت، حدّ وسط بین افراط و تفریط است، اگر از‏‎ ‎‏نقطۀ عبودیّت تا مقام قرب ربوبیت تمثیل حسی کنیم، بر خط مستقیم وصل‏‎ ‎‏شود. پس طریق سیر انسان کامل از نقطه نقص عبودیّت تا کمال عزِّ ربوبیّت،‏‎ ‎‏عدالت است که خط مستقیم و سیر معتدل است. و اشارات بسیاری در کتاب و‏‎ ‎‏سنت بدین معنی است چنانچه صراط مستقیم، که انسان در نماز طالب آن است،‏‎ ‎‏همین سیر اعتدالی است.‏

‏و ‏‏[‏‏ این که‏‏]‏‏ در احادیث شریفه است که، صراط از مو باریکتر و از شمشیر‏‎ ‎‏تیزتر است‏‎[2]‎‏ برای همان است که حد اعتدال وسطیّت حقیقیّه را دارد، از این‏‎ ‎‏جهت، در تمثّل در عالم ظهور حقایق، باید بدین نحو متمثّل شود.‏

‏و از رسول خدا منقول است که، خط مستقیمی در وسط کشیدند و خطهای‏‎ ‎‏دیگری در اطراف آن، و فرمودند: این خط وسط، خط من است.‏‎[3]‎

‏و اعتدال حقیقی، جز برای انسان کامل که از اول سیر تا منتهی النهایۀ وصول‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 152
‏هیچ منحرف و معوج نشده است، برای کسی دیگر مقدّر و میسور نیست، و آن به‏‎ ‎‏تمام معنی خط احمدی و خط محمدی است و دیگران از سایرین، سیر به تبع‏‎ ‎‏کنند، نه به اصالت. و چون خط مستقیمِ واصل بین دو نقطه، بیش از یکی نیست،‏‎ ‎‏از این جهت، فضیلت به قول مطلق و سیر بر طریق عدالت و بر سبیل اعتدال،‏‎ ‎‏بیش از یکی نیست؛ ولی رذایل را انواع بسیار بلکه غیر متناهی است. ولی‏‎ ‎‏اجناس کلیه آن را به هشت قسم تقسیم نموده اند؛ زیرا که برای هر یک از این‏‎ ‎‏فضایل چهارگانه دو طرف است: یکی حد افراط؛ و یکی تفریط، از این جهت،‏‎ ‎‏اجناس رذائل هشت است.‏

‏و این جمله، در کتب حکماء و کتب اخلاقیّه، با انواع هر یک که در تحت‏‎ ‎‏این اجناس است، مذکور است‏‎[4]‎‏ و صرف عمر در اطراف تعدید و حصر و‏‎ ‎‏حساب آنها، کمکی به سیر انسانی و کمالات آن نمی کند.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 153

  • )) همان مصدر، ص 109؛ جامع السَّعادات، مولی مهدی نراقی(ره)، ج 1، ص 84.
  • )) مانند این حدیث امام صادق (علیه السلام) در تعریف صراط که فرمودند:«هُوَ ادَقُّ مِنَ الشَّعرِ، وَ احَدُّ مِنَ السَّیفِ». (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 21، ح 93؛ بحار الانوار، ج 8، ص 64، کتاب العدل و المعاد، باب 22، ح 1).
  • )) صحابی بزرگوار جابر بن عبداللّه انصاری گوید: «کُنّا جُلوساً عند النَّبیّ (صلّی الله علیه و آله) فَخَطَّ  خطّاً هکَذا امامه، فقال: هذِهِ سَبِیلُ الله، و خَطَّین عن یمینه، و خَطَّین عن شِماله، و قال: «هذا سَبِیلُ الشَّیطانِ»، ثُمَّ وَضَع یده علی الخَطّ الاوسط و تَلا: «وَ انَّ هذا صِراطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ»».یعنی: ما پیش پیامبر نشسته بودیم، پیامبر خطّی این گونه در برابرش رسم کرد، سپس دو خط از طرف راست و دو خط از طرف چپ کشیدند، آنگاه فرمودند: اینها راه شیطان است. سپس دستش را بر روی خط وسط نهاد و این آیه را تلاوت فرمود: بدرستی که این خط من است که مستقیم است، پس از آن پیروی کنید.و نظیر این حدیث است آنچه را که ابن مسعود از پیامبر حکایت کرده است. تفسیر الدُرُّ المنثور، جلال الدّین سیوطی، ج 3، ص 56، ذیل آیه 153.
  • )) تهذیب الاخلاق، ابن مسکویه، ص 38ـ39؛ اخلاق ناصری، ص 112ـ122؛ جامع السعادات، ج 1، ص 94؛ همان جلد، ص 99ـ108.