مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اول در معنی شکر است

‏بدان که شکر، به حسب موارد استعمال آن عبارت است از: اظهار نعمت‏‎ ‎‏منعم، یا عبارت است از برای امری که بدان اظهار نعمت است؛ چنانچه از‏‎ ‎‏«راغِب»‏‏ منقول است که: «شکر، تصور نعمت و اظهار آن است. و گفته شده است‏‎ ‎‏که آن، مقلوب «کشر» به معنی کشف است. و ضد آن کفر است که پوشیدنِ نعمت‏‎ ‎‏و نسیان آن است، و دابّۀ شَکور آن است که اظهار کند به چاقی خود؛ نعمتهای‏‎ ‎‏صاحب خود را. و گفته شده است که اصل آن از ‏«عَینٌ شکری»‏ یعنی «مُمتَلِئَة»‏‎ ‎‏است، بنابراین، شکر عبارت است از: امتلا از ذکر مُنعَمٌ علیه».‏‎[1]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 181
‏و بعضی گفته اند: «شکر عبارت است از: مقابله نعمت با قول و فعل و‏‎ ‎‏نیّت.‏‎[2]‎‏ واز برای آن سه رکن است: اوّل، معرفت منعم و صفات لایقۀ به او و‏‎ ‎‏معرفت نعمت. دوم، حالی که ثمرۀ این معرفت است، و آن خضوع و تواضع و‏‎ ‎‏سرور به نعم است، ازجهت آن که دالّ بر عنایت منعم است. سوم، عمل است که‏‎ ‎‏ثمرۀ این حالت است.‏

‏و عمل بر سه قسم است: «قلبی» و آن قصد به تعظیم و تحمید و تمجید منعم‏‎ ‎‏است، و «لسانی» اظهار این مطلوب و منظور است به تحمید و تسبیح و تهلیل، و‏‎ ‎‏«جوارحی» و آن استعمال نعمتهای ظاهره و باطنه حق است در طاعت او».‏‎[3]‎

‏نویسنده گوید: «شکر عبارت است از: قدردانی نعمتهای منعم، و این معنی‏‎ ‎‏در مملکت قلب به طوری ظاهر شود، و در زبان به طوری، و در جوارح به‏‎ ‎‏طوری، و این قدردانی متقوّم است به معرفت منعم و نعمت او، چنانچه معلوم‏‎ ‎‏شود».‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 182

  • )) المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، ص 265، ماده شکر.
  • )) این تعبیر در لسان العرب، ج 7، ص 170 آمده است.
  • )) رجوع کنید به احیاء علوم الدین، ج 4، ص 85ـ81؛ المحجة البیضاء، ج 7، ص 151ـ144.