مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوم در بیان آنکه شکر از جنود عقل و لازمۀ فطرت مخموره است، چنانچه کفران از جنود جهل و لازمه فطرت محجوبه است

‏بدان که از فطریاتی که در فطرت همه عائله بشری به قلم قدرت حق ثبت، و‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 185
‏همه با هم در آن موافق و مشترکند، تعظیم منعم و ثنای او است، و هر کس به‏‎ ‎‏فطرت مخلاّی خود رجوع کند، درمی یابد که تعظیم و محبت منعم در کتاب‏‎ ‎‏ذاتش ثابت و ثبت است.‏

‏تمام ثناها و تعظیمهائی که اهل دنیا از صاحبان نعمت و موالیان دنیاوی خود‏‎ ‎‏کنند، به همین فطرت الهیه است. تمام تعظیمها و اُثنیه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که متعلّمان از‏‎ ‎‏دانشمندان و معلّمان کنند نیز از این فطرت است.‏

‏و اگر کسی کفران نعمتی کند یا ترک ثنای منعمی نماید، با تکلّف و برخلاف‏‎ ‎‏فطرت الهیّه است، و خروج از غریزه و طبیعت انسانیت است. و لهذا به حسب‏‎ ‎‏فطرت، کافرانِ نعمت را نوع بشر تکذیب و تعییب کنند، و از غریزه ذاتیه انسانیه‏‎ ‎‏خارج شمارند.‏

‏اینها که مذکور شد، راجع به شکر منعم مطلق ـ حقیقی و مجازی ـ بود، ولی‏‎ ‎‏باید دانست آنچه از فطریات سلیمه و لازمۀ فطرت مخمورۀ غیر محتجبه است،‏‎ ‎‏شکرگزاری و ثناجوئی از ذات مقدّس منعم علی الاطلاق است که بسط بساط‏‎ ‎‏رحمتش در سر تا سرِ دارِ تحقق پهن گردیده، و تمام ذرّات کائنات از خوان‏‎ ‎‏نعمت و ظلّ رزّاقیت ذات مقدّسش برخوردارند. و چون ذات مقدّسش کامل‏‎ ‎‏مطلق و کمال مطلق است و لازمه کمال مطلق، رحمت مطلقه و رزّاقیت علی‏‎ ‎‏الاطلاق است، دیگر موجودات و نعمتهای آنها ظلّ رحمت او و جلوۀ رزّاقیت‏‎ ‎‏اویند، و هیچ موجودی را از خود کمال و جمال و نعمت و رزّاقیتی ـ ازلاً و ابداً ـ‏‎ ‎‏نیست.‏

‏و هر کس نیز به صورت، دارای نعمت و کمالی است، در حقیقت، مرآت‏‎ ‎‏رزّاقیت و آینۀ کمال آن ذات مقدس است؛ چنانچه از کریمه شریفه: ‏‏«‏انَّ الله هُوَ

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 186
الرَّزَّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِینُ‏»‏‎[1]‎‏ که حصر رزّاقیت به حق تعالی فرموده، این معنی‏‎ ‎‏بطور اکمل مستفاد شود. و دقیقتر از این، استفاده شدن این گونه مطالب است، از‏‎ ‎‏مفتاح کتاب شریف الهی که فرماید: ‏‏«‏الحَمدُ لله رَبِّ العالَمِینَ‏»‏‎[2]‎‏ که تمام‏‎ ‎‏محامد و جمیع اثنیه را منحصر به ذات مقدّس فرماید، خصوصاً با متعلق بودن‏‎ ‎«بِسمِ الله»‏ به ‏«الحَمدُ لله»‏ چنانچه در مسلک اولیاء عرفان و اصحاب ایقان‏‎ ‎‏است‏‎[3]‎‏، و در این دقیقه اسراری است که کشف آن خالی از خطر نیست.‏

بالجمله،‏ فطرت سلیمه که محتجب به تحت استار تعینات خلقیّه نشده، و‏‎ ‎‏امانت را چنانچه هست به صاحبش مردود نموده، در هر نعمتی شکر حق کند؛‏‎ ‎‏بلکه نزد فطرت غیر محجوبه، هر شکری از هر شاکری و هر حمد و ثنائی از هر‏‎ ‎‏حامد و ثناجوئی ـ به هر عنوان و برای هر کس و هر نعمت باشد ـ به غیر ذات‏‎ ‎‏مقدس حق ـ جلّ و علا ـ راجع نشود، گر چه خود محجوبین گمان کنند مدح غیر‏‎ ‎‏او کنند و ثنای غیر او نمایند. و از این جهت توان گفت: بعثت انبیاء برای رفع این‏‎ ‎‏حجاب و برچیده شدن اَستار از جلوۀ جمال ازلی ـ جلّت عظمته ـ است. و شاید‏‎ ‎‏کریمه شریفۀ: ‏‏«‏ان مِن شَیءٍ الاَّ یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لاَتَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم‏»‏‎[4]‎‎ ‎‏و امثال آن‏‎[5]‎‏ اشارۀ به همین دقیقه باشد؛ و لکن انسان بیچارۀ محتجب که فطرت‏‎ ‎‏سلیمه الهیه اش را در پس پرده های ظلمت تعینات خَلقیّه مستور و محجوب‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 187
‏نموده، و نور خداداد جبلّتش را به ظلمتهای کثرات خلقیه منطفی و منطمس‏‎ ‎‏کرده، کفران نعم الهیه کند، و هر نعمتی را به موجودی نسبت دهد، و چشم‏‎ ‎‏امیدش دائماً به اهل دنیا باز، و دست طمعش به فقرائی که چون خودش فقر در‏‎ ‎‏ناصیه همه ثبت است، دراز است.‏

‏ای بیچاره انسانِ محجوب که عمری در نعمتهای بی منتهای حق غوطه‏‎ ‎‏خوردی، و از رحمتهای بی کرانش برخوردار گشتی، و ولی نعمت خود را‏‎ ‎‏نشناخته، کورکورانه از دیگران ستایش کردی، و به ناکسان کرنش نمودی! آری،‏‎ ‎‏شکر مخلوق از وظایف حتمیه است، چنانچه فرموده اند: ‏«مَن لَم یَشکُرِ‎ ‎المَخلُوقَ لَم یَشکُرِ الخالِقَ»‎[6]‎‏ لکن از آن جهت که آنها را خداوند وسایل بسط‏‎ ‎‏نعمت و رحمت مقرّر فرموده؛ نه آن که با شکر آنها از خالق و رازق حقیقی‏‎ ‎‏محجوب گردی؛ چه که این عین کفران نعمتِ ولی نعم است.‏

بالجمله‏ معلوم شد که شکر از لوازم فطرت مخموره است، و کفران از‏‎ ‎‏احتجاب فطرت و از جنود ابلیس و جهل است. و با این بیان فتح ابوابی از‏‎ ‎‏معارف شود، به شرط رجوع به فطرت مخموره و خروج از حجاب و‏‎ ‎‏احتجاب.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 188

  • )) خداست روزی دهنده و دارای نیرویی سخت استوار.  (ذاریات / 58).
  • )) ستایش خدای راست که پروردگار جهانیان است. (حمد / 2).
  • )) تفسیر القرآن الکریم، ابن عربی، ج 1، ص 10ـ9.
  • )) و هیچ موجودی نیست، مگر آن که او را به پاکی می ستاید، ولی شما تسبیح گویی ایشان را نمی فهمید. (اسراء / 44).
  • )) رجوع شود به: سورهای رعد: 13، جمعه: 1، حدید: 2.
  • )) این عبارت در هیچ یک از جوامع حدیثی یافت نشد، ولی شبیه به مضمون آن، بدین گونه از پیامبر اسلام ص نقل شده: «مَن لَم یَشکُرِ النّاسَ لا یَشکُرُ الله». (کنز العُمّال، ج 3، ح 6443).