مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل اوّل در بیان معنی توکل است

‏بدان که از برای توکل به حسب لغت و در اخبار و آثار و کلمات بزرگان،‏‎ ‎‏معانی متقاربه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ شده است که صرف وقت در بسیاری از آنها لزومی ندارد. از‏‎ ‎‏این جهت اشاره به بعض از آنها می کنیم.‏

‏ظاهر آن است ـ چنانچه مشتقات آن دلالت بر آن دارد ـ به معنی واگذاری‏‎ ‎‏امر است به معتمدی از باب آن که خود را در صورت دادن آن امر عاجز می بیند و‏‎ ‎‏از این باب است، وکالت و توکیل.‏‎[1]‎

‏و شاید آنچه که اهل لغت مثل ‏‏جوهری ‏‏در ‏‏صحاح‏‏ و دیگران گفته اند که:‏

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 199
«التوکّل اظهار العجز و الاعتماد علی غیرک»‎[2]‎‏ تفسیر به لازم باشد. و ممکن‏‎ ‎‏است اصلش به معنی عجز باشد؛ چنانچه گویند: ‏«رجلٌ وَکَلٌ ـ بالتحریک ـ وَ‎ ‎وُکَله مثل هُمَزه؛ ای عاجز یکل امره الی غیره»‎[3]‎‏ و ایکال امر به غیر لازمه عجز‏‎ ‎‏باشد. و بعض اهل معرفت گوید: ‏«التّوکُّل کِلة الامر کلّه الی مالکه و التّعویل‎ ‎علی وکالته»‎[4]‎‏؛ یعنی توکّل، واگذار نمودن جمیع امور است، به مالک آن و‏‎ ‎‏اعتماد نمودن به وکالت او است. و بعضی گفته اند: ‏«التّوکّل علی الله: انقطاع‎ ‎العبد الیه فی جمیع ما یامله من المخلوقین»؛‏ یعنی توکل به خدا منقطع شدن‏‎ ‎‏بنده است به خدا در هر چه که امیدوار بود از خلایق. و بعضی از عرفا فرموده اند:‏‎ ‎«التوکّل طرح البدن فی العبودیة و تعلُّق القلب بالربوبیة»‎[5]‎‏؛ یعنی توکل‏‎ ‎‏صرف کردن بدن است در عبودیت خدا و پیوند نمودن قلب است به مقام‏‎ ‎‏ربوبیّت حق. و در روایات شریفه نیز راجع به توکل فرموده هایی است که پس از‏‎ ‎‏این، بعضی از آن مذکور خواهد شد.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 200

  • )) المفردات، راغب اصفهانی، ص 531.
  • )) صحاح اللُّغة، جوهری، ج 5، ص 1845ـ1844؛ لسان العرب، ج 15، ص 388ـ387.
  • )) همان مصادر.
  • )) شرح منازل السائرین، عبدالرّزاق کاشانی، ص 171.
  • )) الرسالة القشیریّة، عبدالکریم قُشَیری، ص 263.