مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوم [فرق میان قساوت و غضب]

‏بدان که قساوت، عبارت از غلظت و شدّت و صلابت قلب است. ‏یُقالُ:‎ ‎«قَسا قَلبُهُ قَساوَةً وَ قَسوَةً وَ قَساءً؛ غَلُظَ وَ صَلَبَ، وَ حَجَرٌ قاسٍ؛ ای صَلب».‎[1]‎


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 237
‏و در مقابل آن لین و رقّت است، چنانچه در آیه شریفه ‏‏[‏‏22‏‏]‏‏ از سورۀ زمر‏‎ ‎‏فرماید:‏

‏«‏افَمَن شَرَحَ الله صَدرَهُ لِلاسلاَمِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِن رَبِّهِ فَوَیلٌ لِلقَاسِیَةِ‎ ‎قُلُوبُهُم مِن ذِکرِ الله اُولئِکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‏»‏‏.‏‎[2]‎

‏در این جا، مقابل شرح صدر که ملزوم قبول حق است، قساوت قلب را که‏‎ ‎‏ملزوم عدم قبول حق است، قرار داده. و پس از این آیه، لینت و رقّت قلب را که‏‎ ‎‏مقابل حقیقی قساوت است، مذکور داشته، چنانچه فرماید (دنبالۀ این آیه):‏

‏«‏الله نَزَّلَ احسَنَ الحَدِیثِ کِتَاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلُودُ الَّذِینَ‎ ‎یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُم وَ قُلُوبُهُم الَی ذِکرِ الله ...‏»‏‏ الخ.‏‎[3]‎

‏و باید دانست که میان قساوت و غضب فرق بیّن است؛ زیرا که قساوت این‏‎ ‎‏بود که ذکر شد. و اما غضب، پس آن یک حرکت و حالت نفسانیّه ایست که به‏‎ ‎‏واسطۀ آن جوشش و غلیان در خون قلب حادث شود، برای انتقام. پس وقتی این‏‎ ‎‏حرکت سخت شود، آتش غضب را فروزان کند، و پر شود شریانها و دماغ از یک‏‎ ‎‏دود تاریک مضطربی که به واسطه آن عقل منحرف شود، و از ادراک و رویّه‏‎ ‎‏بازماند، و موعظه و نصیحت در این حال، فایده به حال صاحب آن نکند، بلکه‏‎ ‎‏شعلۀ آتش غضب را فروزانتر کند. و حکما گفته اند:‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 238
‏«مثل انسان در این حال، مثل غاری است که در او آتش فراوان افروخته‏‎ ‎‏شود، به طوری که از شعله و دود پر گردد، و در آن هوا و دود و اشتعال محتقن و‏‎ ‎‏محتبس گردد، و نفیرها و صداهای سخت از آن بیرون آید، و شعله های آتش‏‎ ‎‏درهم پیچد، و نائره آن روزافزون گردد. در این حال، علاج آن بسیار مشکل‏‎ ‎‏شود، و خاموش نمودن آن ممکن نگردد؛ زیرا که هر چه در او افکنند از برای‏‎ ‎‏علاج شعله های فروزان و برافروخته، آن را بخورد و بلع کند و جزو خود کند و‏‎ ‎‏بر مادۀ آن افزایش پیدا شود. از این جهة انسان در حال نائرۀ آتشِ غضب، کور‏‎ ‎‏شود از رشد و هدایت، و کر شود از موعظه و نصیحت؛ بلکه موعظه در این حال‏‎ ‎‏سبب ازدیاد غضب او شود و مایۀ شعله نائره آن گردد. و از برای این شخص راه‏‎ ‎‏چاره‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ در این حال نیست».‏‎[4]‎

‏و ‏‏بقراط‏‏ حکیم گفته که: «من از کشتی طوفانی که در امواج متلاطم دریا دچار‏‎ ‎‏شود و در بین لُجّه ها و کوههای دریائی گرفتار شود، امیدوارترم از شخصی که‏‎ ‎‏آتش غضبش افروخته است و کشتی وجودش گرفتار لُجّه های سخت غضب‏‎ ‎‏است؛ زیرا که کشتی را ملاّحان ماهر، با حیله ها و طرق علمی نجات می توانند‏‎ ‎‏بدهند، ولی این شخص در این حال امید چاره و حیله از او منقطع است؛ زیرا که‏‎ ‎‏هر حیله‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که به خرج بَری ـ از قبیل نصایح و مواعظ ـ و هر چه با او فروتنی‏‎ ‎‏کنی، بر شعله و مایه آن می افزاید».‏‎[5]‎

‏و ما این کلام شریف را راجع به غضب از کلام ‏‏ابن مسکویه ‏‏ـ حکیم عالی‏‎ ‎‏مقام ـ ترجمه کردیم و در این جا آوردیم؛ زیرا که بهتر از کلام آن حکیم در این‏‎ ‎‏باب چیزی نداشتم.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 239
پس معلوم شد ‏که قساوت و غضب دو صفت و حال قلبند که به هم ربطی‏‎ ‎‏ندارند، و این که در حدیث شریف، رافت و رحمت را در مقابل آنها قرار داده،‏‎ ‎‏مقابلت حقیقیّه مقصود نیست، بلکه لازم یا ملزوم مقابل، مقصود است؛ زیرا‏‎ ‎‏رافت لازمه لینت است که آن مقابل قسوت است، و رحمت لازم یا ملزوم حلم‏‎ ‎‏است که آن مقابل غضب است.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 240

  • )) صحاح اللّغة، ج 6، 2462؛ لسان العرب، ج 11، 168.
  • )) پس آیا کسی که خدا سینه اش را برای [پذیرش] اسلام گشاد کرده [همانند کسی است که تاریک دل  می باشد؟] پس او بر نوری از سوی خداوند است، پس وای بر آنانکه از سخت دلی یاد خدا نمی کنند، اینان هستند که در گمراهی آشکارند. زُمَر / 22.
  • )) خداوند زیباترین گفتار را [به صورت] کتابی متشابه، که متضمّن وعده و وعید است، نازل کرده تا  آنانکه از پروردگارشان در هراس هستند، پوست بدنشان از آن به لرزه در افتد، سپس پوست و دل ایشان به یاد خدا نرم می گردد. زُمَر / 23.
  • )) تهذیب الاخلاق، ابن مسکوَیه، ص 165، باب التهوُّر و الجُبن.
  • )) همان مصدر، ص 165، باب التهوُّر و الجُبن؛ اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی، ص 176.