بدان که رحمت و رافت و شفقت و لینت و حلم، هر یک از لوازم فطرتِ مخموره و از جنود عقل و رحمانند، و حبّ تعاطف و ترحّم و مودّت و معدلت در خمیرۀ ذات تمام عائله بشری هست.
و هر کس هر چه ظالم باشد، به حسب جبلّت اوّلیه، به زیردستان و افتادگان و ضعفاء و بیچارگان و به کودکان ضعیف، رحیم و عطوف و رووف است؛ بلکه رحمت بر هر صاحب حیوتی و رافت بر هر موجودی در نهاد انسان به ودیعت گذاشته شده.
انسان را، خدای تعالی از حقیقت رحمت خود آفریده، و انسان صورت رحمت الهیّه است. چنانچه خدای تعالی فرماید: «الرَّحمنُ * عَلَّمَ القُرآنَ * خَلَقَ الانسانَ»؛ خلق انسان را به اسم رحمان نسبت می دهد. و از این جهة است که انسانِ ظالم و قسیّ القلب هم از ظلم و قساوت فطرتاً متنفّر است، و اگر ظلم و قساوت خود را هم غفلت کند، از قساوت و ظلم دیگران بالفطره تکذیب
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 240
می کند، و از معدلت و رحمت و رافت، ذاتاً خوشش می آید؛ بلکه ظالم، ظلم را می خواهد طبعاً که با عدل بکند، و اجراء قساوت را به طور رحمت، خواهی نخواهی می کند و صورت رحمت به او می دهد؛ زیرا که فطرت از آن گریزان است، و جبلّت ذات از آن متنفّر است، چنانچه متوجّه رحمت و رافت است، و می خواهد خود را ـ گرچه در اسم و صورت ـ به آن نزدیک کند و از آن بهره برداری کند، ولو به طور اسم و صورت باشد.
و این مطلب ـ یعنی رحمت و رافت و معدلت و محبّت و مودّت و امثال آن، از لوازم فطرت مخموره بودن، و مقابلات آنها برخلاف فطرت و از لوازم احتجاب آن بودن ـ پس از مراجعه به وجدان خود و حالات دیگران از عائله بشری محتاج به اقامۀ برهان و تطویل و بیان نیست.
گرچه هر یک از این مطالب در باب علم اسماء در تحت میزان علمی کامل و برهان منطقی و فلسفی، تامّ است؛ ولی این رساله معدّ برای این طرز بیان نیست؛ باید به محل خود رجوع شود تا معلوم شود که جمیع خیرات و کمالات راجع به اسماء الهیّه است و مجعول بالذات است، چنانچه مقابلات آنها راجع به اسماء تنزیهیّه و مجعولات بالعرض هستند، و فطرت مخموره صورت کمالیّه رحمانیّه است، و نظام وجود بر کمال و خیر است، و نقایص و شرور از اعدام و راجع به احتجاب فطرت و بُعد از معدن نور و عظمت است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 241