مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل پنجم [در بیان ثمرات قوّه غضبیه]

‏بدان که قوّۀ غضبیّه یکی از نعم بزرگ الهی است بر حیوان و بالخصوص بر‏‎ ‎‏انسان که به واسطۀ این قوّۀ شریفه، حفظ بقای شخصی و نوعی و حفظ نظام‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 241
‏عائله و بقای فردی و جمعی شود؛ چون که انسان تا در عالم مادّه و طبیعت واقع‏‎ ‎‏است، به واسطه تضادّ و تصادمی که در این عالم است و به واسطه قوّه قبول و‏‎ ‎‏انفعال و تاثّری که در طبیعت او است، دائماً در نضج و تحلیل است که اگر بدل‏‎ ‎‏مایتحلّل به او نرسد، به زودی مفسدات داخلی او را فانی و نابود می کنند، و‏‎ ‎‏همین طور تا در عالم دنیا و تصادم واقع است، از برای او دشمنها و مفسداتی‏‎ ‎‏هست که اگر از آنها جلوگیری نشود، انسان را به زودی زائل و فانی کنند.‏

‏و همین طور که از برای شخص و فرد حیوان و انسان، مفسدات و موذیات‏‎ ‎‏خارجی و داخلی هست، از برای نظام عائله انسانی و نظام جمعیت و مدینه‏‎ ‎‏فاضلۀ انسانیّه، مفسدات و مخلاّتی است که اگر ذبّ و دفع از آنها نشود، به زودی‏‎ ‎‏نظام عائله و نظام مدینه فاضله به هم می خورد، و به اسرع اوقات، عالم مدنیّت‏‎ ‎‏رو به زوال و اضمحلال می گذارد.‏

‏از این جهة، عنایت ازلیّۀ الهیّه و رحمت کامله رحمانیّه اقتضاء نمود که در‏‎ ‎‏حیوان مطلقاً، و در انسان بالخصوص، این قوّه شریفه غضبیّه را قرار دهد که‏‎ ‎‏حیوان و انسان ـ بما هو حیوان ـ ، دفع موذیات خارجی و داخلی فردی خود کند،‏‎ ‎‏و انسان، بالخصوص، دفع و رفع مفسدات و مخلاّت نظام عایله و نظام جامعه و‏‎ ‎‏مدینه فاضله نماید.‏

‏دفاع و ذبّ از هتک از عایله، و سدّ ثغور و حدود مملکت، و حفظ نظام‏‎ ‎‏ملّت و بقای قومیّت، و نگهبانی از تهاجم اشرار به مدینه فاضله، و جهاد با اعداء‏‎ ‎‏انسانیّت و دیانت صورت پیدا نکند، مگر در سایۀ این قوّۀ خداداد و این تحفۀ‏‎ ‎‏آسمانی که به دست حق تعالی ـ جلّ و علا ـ در خمیره انسان مخمّر شده و به‏‎ ‎‏ودیعت نهاده شده.‏

‏اجرای حدود و تعزیرات و سیاسات الهیّه که حفظ نظام عالم کند، در پرتو‏‎ ‎‏این قدرت و قوّه الهیّه است؛ بلکه جهاد با نفس و ذبّ از جنود ابلیس و جهل، در‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 242
‏تحت حمایت این قوّه شریفه انجام گیرد. در هر کس که این قوّه شریفه که تجلی‏‎ ‎‏انتقام و غضب الهی است، به طور تفریط ناقص باشد، لازمۀ آن بسیاری از‏‎ ‎‏ملکات خبیثه و اخلاق ذمیمه است، از قبیل خوف و جبن و ضعف و تنبلی و‏‎ ‎‏خودپروری و کم صبری و قلّت ثبات و راحت طلبی و خمودی و انظلام ـ که مثل‏‎ ‎‏ظلم یا بدتر از آن است ـ و رضایت به فواحش و رذائل و تن دادن به فضایح و‏‎ ‎‏بی غیرتی بر خود و عائله و ملّت خود.‏

‏خدای تعالی در وصف مومنین فرماید: ‏‏«‏اشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ رُحَمَاءُ‎ ‎بَینَهُم‏»‏‏.‏‎[1]‎‏ این حال اعتدال است که در موقع خود، رحمت و شفقت و در موقع‏‎ ‎‏خود، شدّت و غضب نماید.‏

‏و در روایات شریفه از غضب ننمودن در موقع خود، ذمّ و تکذیب شده:‏

‏محمد بن یعقوب ‏‏به اسناد خود از حضرت ‏‏باقر العلوم‏‏ ـ علیه السلام ـ نقل‏‎ ‎‏نموده که فرمود: خداوند وحی فرمود به ‏‏شعیب ‏‏نبیّ ـ علیه السلام ـ : «همانا من‏‎ ‎‏عذاب کنم از قوم تو صد هزار نفر را که چهل هزار نفر از اشرار آنها و شصت‏‎ ‎‏هزار نفر از خوبان آنها است». عرض کرد: خداوند! اشرار به جای خود، اخیار و‏‎ ‎‏خوبان برای چه؟ وحی آمد: «برای این که مداهنه کردند با اهل معصیت و سهل‏‎ ‎‏انگاری کردند و غضب ننمودند برای غضب من».‏‎[2]‎

‏و در ‏‏وسایل‏‏ از ‏‏محاسن برقی،‏‏ سند به حضرت ‏‏علیّ بن الحسین‏‏ ـ علیهما‏‎ ‎‏السلام ـ رساند که فرمود: «حضرت ‏‏موسی بن عمران‏‏ گفت: پروردگارا! کیانند اهل‏‎ ‎‏تو آنهائی که در سایه عرش خود، آنها را سایه می افکنی، در روزی ‏‏[‏‏که‏‏]‏‏ سایه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‎ ‎‏جز سایۀ تو نیست؟». پس وحی فرمود خداوند به سوی او: «آنهائی که قلبهای‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 243
‏آنها پاکیزه است و دستهای آنها نیکوئی می کند. آنهائی که یاد جلالت مرا کنند مثل‏‎ ‎‏یاد پدرهای خود. ـ تا آن جا که فرمود ـ : و آنهائی که غضب می کنند برای‏‎ ‎‏محرّمات من وقتی حلال شمرده شود، مثل پلنگ وقتی جراحت زده شود».‏‎[3]‎

‏و در باب اخلاق رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ وارد است که «یاری‏‎ ‎‏نجست برای خود در هیچ مظلمه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ تا آن که هتک محارم الهیّه می شد، پس‏‎ ‎‏غضب می نمود برای خدای ـ تبارک و تعالی ـ ».‏‎[4]‎

‏و از این جا معلوم شد که این غضب ـ که در مقابل رحمت و از جیش و‏‎ ‎‏جنود جهل و ابلیس مقرر شده ـ حالِ اعتدال غضب و آن غضبی نیست که در‏‎ ‎‏تحت زمامداری عقل و خدای تعالی و شریعت مقدسه آسمانی باشد؛ بلکه‏‎ ‎‏مقصود، حال افراط آن است که در فصل آتیه ذَمّ و تکذیب آن مذکور می شود.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 244

  • )) [ آنانکه با پیامبر خدا می باشند] بر کُفّار سخت گیر و با یکدیگر مهربان هستند. فتح / 29.
  • )) فروع کافی، ج 5، ص 55، باب امر به معروف و نهی از منکر، ح 1.
  • )) وسائل الشیعة، ج 16، ص 147، باب 8، ح 3؛ المحاسن، برقی، ج 1، ص 16، باب 9، ح 45.
  • )) مستدرک الوسائل، ج 12، ص 197 و 198، باب 7، ح 2؛ مکارم الاخلاق، 23.