مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل ششم [در بیان انحراف قوّه غضبیّه]

‏پس از آن که معلوم شد خدای ـ تبارک و تعالی ـ قوّۀ غضب را به انسان‏‎ ‎‏مرحمت فرموده؛ برای حفظ نظام و تحصیل سعادت دنیا و آخرت، اگر انسان‏‎ ‎‏این نعمت الهیه را در موقع خود صرف نکند و در موقع خود، غضب برای حفظ‏‎ ‎‏این اساس نکند، کفران نعمتِ حق تعالی را فرموده، و مشمول: ‏‏«‏وَ لَئِن کَفَرتُم‎ ‎انَّ عَذَابی لَشَدِیدٌ‏»‏‎[1]‎‏ خواهد بود.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 244
‏و از این بدتر و بالاتر و قبیح تر، آن است که این قوّۀ الهیّه را بر خلاف مقصد‏‎ ‎‏الهی خرج کند، و به ضد نظام عایله و مدینۀ فاضله انسانیّه به کار برد که آن علاوه‏‎ ‎‏بر کفران نعمت، هاتک حرمت نیز می شود. و البته در این موقع، قوّه غضبیّه ـ که‏‎ ‎‏بایست از جنود الهیّه و بر ضد جنود جهل و شیطان باشد ـ از جنود بزرگ شیطانیّه‏‎ ‎‏و مخالف و مضادّ جنود عقل و حق تعالی گردد، و مملکت غضب کم کم در تحت‏‎ ‎‏سیطرۀ شیطان و جهل ‏‏[‏‏درآید‏‏]‏‏.‏‎[2]‎‏ و پس از آن که باید این قوه «کلب معلَّم»، عقل‏‎ ‎‏و حق باشد، «کلب معلَّم» شیطان ـ یعنی کلب سر خود ـ شود، و دوست و دشمن‏‎ ‎‏را نشناسد و در هم دَرَد، و نظام عالم و عایله بشری را متزلزل و منهدم کند. چه‏‎ ‎‏بسا که با قوّۀ غضبیّه یک نفر از این نوع، تمام عایله بشر و سرتاسر عالم منقلب و‏‎ ‎‏بیچاره شود.‏

‏سبعیّت انسان، چون سبعیّت دیگر حیوانات نیست که حدّ محدود و انتها و‏‎ ‎‏وقوف داشته باشد؛ زیرا که حلقوم انسان، بلع همه عالم را اگر کند، قانع نشود و‏‎ ‎‏آتش طمعش فرو ننشیند، از این جهت جهنّم غضبش ممکن است تمام عالم‏‎ ‎‏طبیعت را بسوزاند.‏

‏الآن که نویسنده، این اوراق را سیاه می کند، موقع جوشش جنگ عمومی‏‎ ‎‏بین متّفقین و آلمان است که آتش آن در تمام سکنه عالم شلعه ور شده و این‏‎ ‎‏شعلۀ سوزنده و جهنّمِ فروزنده نیست، جز نائره غضب یک جانور آدم خوار و‏‎ ‎‏یک سبع تبه روزگار، که به اسم پیشوائی آلمان عالم را و خصوصاً ملت بیچاره‏‎ ‎‏خود را بدبخت و پریشان روزگار کرد، و اکنون رو به زوال و اضمحلال است.‏

‏ولی با زوال نظام عالم و شیوع سبعیّت و شیطنت و جهل در سکنه عالم، این‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 245
‏آلات و ادوات و اختراعات محیِّر العقولی که خداوند نصیب اروپای امروز کرده،‏‎ ‎‏اگر به طور عقل و در تحت پرچم دین الهی اداره می شد، عالم یکپارچه نورانیّت‏‎ ‎‏و معدلت می شد، و سرتاسر دنیا به روابط حسنه می توانست سعادت ابد خود را‏‎ ‎‏تامین کند؛ ولی مع التاسّف این قوای اختراعیّه در تحت سیطرۀ جهل و نادانی و‏‎ ‎‏شیطنت و خودخواهی، همه بر ضد سعادت نوع انسانی و خلاف نظام مدینه‏‎ ‎‏فاضله به کار برده می شود و آنچه باید دنیا را نورانی و روشن کند، آن را به ظلمت‏‎ ‎‏و بیچارگی فرو برده، و راه بدبختی و ذلّت و زحمت به انسان می پیماید، تا به کجا‏‎ ‎‏منتهی شود و کی این جمعیت بینوا از دست چند نفر حیوان به صورت انسان ـ‏‎ ‎‏نه، بلکه اشخاصی که عار حیوانیّت هم هستند ـ خلاص شوند، و این بیچارگی‏‎ ‎‏خاتمه پیدا کند، و این ظلمتکدۀ خاکی، نورانی شود به نور الهیِ ولیِّ مصلح‏‎ ‎‏کامل؟ ‏اَللهمَّ عَجِّل فَرَجَهُ الشَّرِیفَ وَ مُنَّ عَلَینَا بِظُهُورِهِ.

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 246

  • )) و اگر ناسپاسی نمایید، همانا عذاب من سخت و شدید است. (ابراهیم / 7).
  • )) در اصل «برآید» آمده است.