مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل هفتم در ذکر جمله [‌ای] از احادیث شریفه در این باب

‏فِی‏‏ الوَسائِلِ،‏‏ عَنَ ‏‏الکافِی،‏‏ بِاسنادِهِ عَن ‏‏ابی عَبدِاللّهِ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏قالَ‎ ‎رَسُولُ الله ـ صلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ ـ : «الغَضَبُ یُفسِدُ الایمانَ کَما یُفسِدُ الخَلُّ‎ ‎العَسَلَ».‎[1]‎

‏وَ فی ‏‏المُستَدرَکِ،‏‏ عَنِ ‏‏الجَعفَرِیّاتِ، ‏‏بِاسنادِهِ عَن ‏‏عَلّیّ بنِ ابی طَالِبِ‏‏ ـ عَلَیهِ‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 246
‏السَّلامُ ـ قالَ: ‏«قالَ رَسُولُ الله ـ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ ـ : الغَضَبُ یُفسِدُ الایمانَ‎ ‎کَما یُفسِدُ الصَّبِر العَسَلَ وَ کَما یُفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ».‎[2]‎

‏این حدیث شریف از چند طریق دیگر نیز منقول است.‏‎[3]‎

‏و باید دانست که ما بیچاره ها که اکنون در غلاف طبیعت و حجاب ظلمانی‏‎ ‎‏حیات پست دنیاوی گرفتاریم، و از غیب و ملکوت نفس و مضارّ و مفاسد و‏‎ ‎‏مصلحات و مهلکات آن محجوب و بی اطلاعیم، تشخیص نمی دهیم که چه طور‏‎ ‎‏نورانیّت ایمان به واسطه غضب زایل شود، و حقیقت ایمان انسان فاسد و ناچیز‏‎ ‎‏گردد، و مضادّت حقیقی ایمان و غضبِ بی موقع را به نور بصیرت ادراک نکنیم.‏

‏آنها که اطبّاء نفوس و قلوبند و با علم محیط الهی و چشم بصیرت نافذ در‏‎ ‎‏بواطن ملک و ملکوت، امراض قلوب و ادویۀ آن و مصلحات و مفسدات آن را‏‎ ‎‏دریافته اند، از جانب ذات مقدس الهی، مبعوث به کشف حقایق و اظهار بواطن و‏‎ ‎‏بیدار کردن ما خفتگانند.‏

‏آنها به ما خبر از باطن قلب خودمان دهند، و ملکوت نفوس خود ما را برای‏‎ ‎‏ما کشف کنند. آنها می دانند که همان طور که سرکه و صبر زود عسل را فاسد کند،‏‎ ‎‏و آن شیرینی لطیف را مبدّل به تلخی و ترشی غیر مطبوع نماید، آتش غضب و‏‎ ‎‏نائره آن، نور ایمان را منطفی کند و فاسد نماید.‏

‏اکنون اگر برای غضب جز این نبود که سرمایۀ حیات ملکوتی انسانی را ـ که‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 247
‏ایمان است ـ فاسد و باطل کند، و مایۀ سعادت انسان را از دست او بگیرد، و او را‏‎ ‎‏با دست تهی به عالم دیگر سوق دهد، همین بس بود؛ با آن که انسان را در این‏‎ ‎‏عالم نیز چه بسا باشد که به مخاطرات و مهالک اندازد و او را در دو دنیا به‏‎ ‎‏بدبختی و شقاوت کشاند!‏

‏کمتر چیزی مثل آتش سوزان غضب، انسان را به سرعت برق به عالم‏‎ ‎‏بدبختی و هلاکت سوق دهد! چه بسا که با یک آن غضب، انسان از دین خدا‏‎ ‎‏خارج شود، و به خدای تعالی و انبیاء عظام او جسارتها کند! و چه بسا که با‏‎ ‎‏غضب یک ساعت، به قتل نفوس محترمه دچار شود؛ چنانچه از حضرت ‏‏صادق‏‎ ‎‏ـ علیه السلام ـ در ‏‏کافی ‏‏شریف نقل نموده که: «پدرم می فرمود: کدام چیز از‏‎ ‎‏غضب شدیدتر است؟! همانا انسان غضب می کند پس می کشد نفسی را که‏‎ ‎‏خداوند حرام فرموده و تهمت به زن نیکوکار می زند».‏‎[4]‎

‏وَفِی ‏‏الوَسائِلِ،‏‏ عَن ‏‏الخِصالِ،‏‏ بِاسنادِهِ عَن ‏‏ابِی عَبدِاللّهِ‏‏ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: ‏«قالَ‎ ‎الحَوارِیُّونَ لِعِیسی ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ : ایُّ الاشیاءِ اشَدُّ؟ قالَ: اشدُّ الاشیاءِ غَضَبُ‎ ‎الله ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ . قالُوا: بِما نَتَّقی غَضَبَ الله؟ قالَ: ان لا تَغضَبُوا. قالُوا: وَ ما‎ ‎بَدءُ الغَضَبِ؟ قالَ: الکِبرُ وَ التَّجَبُّرُ وَ مَحقِرَةُ النّاسِ».‎[5]‎

‏این حدیث شریف به طریق اشاره می فهماند که باطن غضب صورت آتش‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 248
‏غضب الهی است.‏

‏آری، این نائره سوزان از باطن قلب بروز کند؛ چنانچه ‏‏«‏نَارُ الله المُوقَدَةُ *‎ ‎الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَی الافئِدَةِ‏»‏‎[6]‎‏ شاید صورت همین نار باشد که از باطن دل بروز‏‎ ‎‏کند و مشرف بر فواد شود.‏

‏ما اکنون از آتش غضب الهی خبری می شنویم، و با هیچ بیانی ممکن نیست‏‎ ‎‏حقیقت آن را برای ما آن طور که هست، بیان کنند. همّت دنیا و قاموس طبیعت‏‎ ‎‏کوتاه تر از آن است که بتواند، حقایق عالم غیب و ماورای طبیعت را به طوری که‏‎ ‎‏هست، بیان کند. ما هر چه از جانب سعادت یا شقاوت می شنویم، به مقایسۀ به‏‎ ‎‏این دنیا و مانوسات و عادیات خود از آن چیز می فهمیم، و عالم آخرت و‏‎ ‎‏ملکوت در تحت مقایسه و میزان دنیا و مُلک در نیاید.‏

‏ما هر چه آتش دیدیم، آتش مُلاصِق با بدن ـ آن هم نوعاً با سطح بدن ـ را‏‎ ‎‏دیدیم و بیشتر و بالاتر از آن چیزی نیافتیم. تمام آتشهای عالم دنیا را اگر روی هم‏‎ ‎‏گذارند، فواد انسان را نمی تواند بسوزاند؛ چه که فواد از مراتب ملکوت است و‏‎ ‎‏آتش مُلکی به آن نرسد؛ آتش ملکی از حدّ بدن ملکی دنیاوی خارج نشود. آن‏‎ ‎‏آتش ملکوتی الهی است که باطن و ظاهر و روح و قلب و فواد و بدن را‏‎ ‎‏می سوزاند، و از باطن قلب بروز کند، و به ظاهر از مجرای حواس نفوذ کند.‏

‏حضرت ‏‏عیسی‏‏ ـ علیه السلام ـ می فرماید: کسی که بخواهد از آتش غضب‏‎ ‎‏الهی محفوظ باشد و گرفتار ‏‏«‏نَارُ الله المُوقَدَةِ‏»‏‏ نشود، باید خود را از این آتش‏‎ ‎‏سوزان غضب حفظ نماید.‏

‏و در حدیث شریف ‏‏کافی،‏‏ حضرت ‏‏باقر‏‏ ـ علیه السلام ـ فرمود: «همانا این‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 249
‏غضب، پاره‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ از آتش فروزنده از شیطان است که در قلب پسر آدم مشتعل‏‎ ‎‏شود. و همانا هر کس از شما که غضب کند، چشمانش سرخ شود و رگهای‏‎ ‎‏گردنش باد کند و شیطان در او داخل شود. و هر کس از شما که بر خود بترسد از‏‎ ‎‏آن، ملازم زمین شود که پلیدی شیطان در این هنگام از او برود».‏‎[7]‎

‏و از حضرت ‏‏صادق‏‏ ـ علیه السلام ـ مروی است که: «غضب، قلب حلیم را‏‎ ‎‏تاریک و ظلمانی کند، و کسی که مالک غضبش نباشد، مالک عقلش نیست».‏‎[8]‎

‏و از حضرت ‏‏باقر‏‏ منقول است که: «کسی که غضبش را از مردم نگاه دارد،‏‎ ‎‏خداوند عذاب روز قیامت را از او نگاه دارد».‏‎[9]‎

‏احادیث شریفه در این باب، بیش از آن است که در این مختصر بتوان‏‎ ‎‏گنجاند.‏‎[10]‎

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 250

  • )) امام صادق (علیه السلام) فرمود: «پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمودند: غضب و خشم، ایمان  را تباه می کند، آنچنانکه سِرکه عسل را.(وسائل الشیعة، ج 15، ص 358، باب 53 از ابواب جهاد نفس، ح 2؛ اصول کافی، ج 2، ص 229، باب غضب، ح 1).
  • )) از علیّ بن ابی طالب (علیهما السلام) نقل شده که پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمودند: «غضب  ایمان را فاسد می کند، آنچنانکه صَبِر (عُصارۀ درختی است که تلخ می باشد) عسل را، و آنچنانکه سِرکه عسل را». (مستدرک الوسائل، ج 12، ص 7، باب 53 از ابواب جهاد نفس، ح 3؛ الجعفریّات، ص 163، باب غضب).
  • )) رجوع شود به: بحار الانوار، ج 73، ص 266، ح 19، 21.
  • )) اُصول کافی، ج 2، ص 229، کتاب ایمان و کفر، باب غضب، ح 4.
  • )) از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمودند: «حوارّیون عیسی (علیه السلام) به آن  حضرت گفتند: سخت ترین چیزها چیست؟ فرمود: سخت ترین چیزها، غضب خداوند (عزَّ و جلَّ) می باشد. آنان گفتند: به چه چیزی خود را از غضب خدا حفظ کنیم؟ فرمود: به اینکه غضب نکنید و خشمگین نشوید. آنان گفتند: منشا غضب چیست؟ فرمود: کِبر و خود کامِگی و کوچک شمردنِ مردم».(وسائل الشیعة، ج 15، ص 362، باب 53 از ابواب جهاد نفس، ح 15؛ الخصال، شیخ صدوق، ص 6، ح 17).
  • )) آتش افروختۀ خداست که بر دلها غلبه نماید. (هُمَزة / 7ـ6).
  • )) اُصول کافی، ج 2، ص 231، کتاب ایمان و کفر، باب غضب، ح 12.
  • )) همان مصدر و همان باب، ص 232، ح 13.
  • )) همان مصدر و همان باب، ح 15.
  • )) رجوع شود به: اُصول کافی، ج 2، ص 229، کتاب الایمان والکفر، باب الغضب؛ بحار الانوار، ج 70، ص 262، کتاب الایمان و الکفر، باب مَساوی الاخلاق، باب 132؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 15ـ6.