و آن بسیار است و ما به ذکر بعضی از مهمات آن می پردازیم:
یکی از آنها که شاید مهمتر از همه باشد و آن را اُمُّ الامراض باید نامید، حُبّ دنیا است که از آن تولید اکثر یا جمیع امراض نفسانیه شود، چنانچه در روایات شریفه نیز آن را «راس هر خطیئه» معرفی نموده اند.
و چون حبّ مال و جاه و حبّ بسط قدرت و نفوذ اراده و حبّ مَطعَم و مَنکَح و مَلبَس و امثال آن از شعب حبّ دنیا و حبّ نفس است، از این جهت، جمیع اسباب مهیِّجۀ غضب را باید به آن برگرداند، و انسان چون علاقه مندی به این امور پیدا کرد و طوق محبت اینها را بر گردن افکند، اگر فی الجمله مزاحمتی برای او راجع به هر یک از اینها پیدا شود، برای دفع مزاحم، خون قلبش به غلیان آید و قوّۀ غضبش تهییج شود؛ همچون سگهایی که بر مرداری حمله کنند و چون تنور معده را خالی دیدند، بر یکدیگر سبقت کنند ودیگران را از آن دفع کنند و معرکه به پا کنند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 253
چنانچه حضرت امیرالمومنین ـ صلوات اللّه و سلامه علیه ـ فرموده: «اَلدُّنیا جِیفَةٌ وَ طالِبُها کِلابٌ»، و شاید جهت تشبیه در استعارۀ آن جناب، همین جوشش قوۀ غضبیّه باشد که در انسان، در حکم کلب یا خود کلب است.
بالجمله، علاج قطعی اکثر مفاسد به علاج حبّ دنیا و حبّ نفس است؛ زیرا که با علاج آن، نفس دارای سکونت و طمانینه شود، و قلب آرامش پیدا کند، و دارای قوّه و ملکۀ اطمینان شود، و به امور دنیا سهل انگاری کند، و به هیچ ماکل و مشرب اهمیت ندهد، و اگر کسی با او در امری از امور دنیا مزاحمت کند، او با خونسردی تلقّی کند و به سهل انگاری برگزار نماید، و چون محبوب او طعمۀ اهل دنیا نیست، دنبال آن به جوش و خروش برنخیزد. و قطع ریشه محبت دنیا گرچه امر مشکلی است ـ خصوصاً در اوّل امر و ابتداء سلوک ـ ، ولی هر امر مشکلی با اقدام و تصمیم عزم آسان شود. قوه اراده و عزم به هر امر صعب مشکلی حکومت دارد، و هر راه طولانی سنگلاخی را نزدیک و سهل کند.
انسان سالک نباید متوقع باشد که در ابتداء امر، قلع این ماده فساد و رفع این مرض مهلک را یک دفعه می تواند بکند؛ ولی با تدریج و صرف وقت و فکر و ریاضات و مجاهدات و بریدن شاخه های آن و قطع بعض ریشه ها، می تواند کم کم موفّق به مقصود شود؛ ولی باید اوّل، این امر را بداند که خار طریق انسان در هر مقصد و مقصود دینی، حبّ دنیا و نفس است. اگر از اهل معارف و جذبه و جذوه است، حبّ دنیا و نفس بزرگترین حجابهای رخسار محبوب است:
«مادر بتها بت نفس شما است».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 254
موسی کلیم ـ عَلی نَبِیِّنا وَ آلِهِ وَ عَلَیهِ السَّلام ـ با مقام بزرگ نبوّت و معرفت، پس از آن ریاضات، چون در مقام مقدّسین و اصحاب محبّت قدم نهاد و به ملاقات محبوب شتاب کرد، ندای «فَاخلَع نَعلَیکَ انَّکَ بِالوَادِ المُقَدَّسِ طُویً» او را از محبت زن و فرزند، منع کرد که هان! اگر خیال ورود در وادی عشق و محبت ـ که وادی مقدَّسین و مُخلَصین است ـ داری، با محبتِ دیگران نتوان در آن قدم نهاد با آن که محبت موسوی چون محبّت اَمثال ما نخواهد بود، و شاید از این جهت تعبیر شده است به «نعلین» که در اَسفل اعضا است و سهلُ الخلع است.
بالجمله، با حبّ دنیا و نفس، هوس معرفت اللّه در سر پختن هوس خامی است، و اگر در مقام تهذیب باطن و تصفیه قلب و تعدیل اخلاق است نیز، با محبت دنیا و نفس موفق به قطع مادّه یکی از موبقات و مهلکات نفسانیّه و متحلّی به یکی از حلیه های فضایل نفسانیه نخواهد شد. مبدا تمام تهذیبات، تعدیل قوای ثلاثۀ واهمه شیطانیّه و شهویّه بهیمیّه و غضبیّه سَبُعیّه است، و حرص به دنیا و محبّت به آن این قوی را از حال اعتدال خارج کند. برافروخته شدن آتش شهوت و غضب در اثر حبّ نفس و دنیا است، و در اثر آن قوه واهمه از اعتدال خارج شود و به تدبیرات شیطانیّه برخیزد.
و اگر درصدد تعمیر آخرت و جنّت اعمال است، از راه تقوی و اعمال صالحه نیز با حبّ دنیا، موفق به هیچ یک از مراتب آن نشود. حبّ دنیا انسان را به محرّمات الهیّه وادار کند و از واجبات شرعیّه منصرف کند. ترک واجبات مالیّه
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 255
چون زکوة و خمس و حج و امثال آن از حرص به جمع مال است، و ترک واجباتِ بَدنیّه چون صوم و صلوة و امثال آن از تن پروری است.
بالجمله، این اُمّ الامراض، انسان را به انواع بلیّات مبتلا کند و کار انسان را به هلاکت ابدی کشاند. پس بر انسان بیدار لازم است تا مهلتی در دست دارد، این عمر خداداد را که برای تحصیل سعادت ابدی خداوند به او مرحمت فرموده، مفت از دست ندهد یا به خسارت و زیان نگذارد.
عزیزا! از صلاح و فساد و سعادت و شقاوت ما به حق تعالی ـ نعوذاً بالله ـ یا انبیاء عظام و مبلّغین وحی یا اولیاء کرام ـ علیهم السلام ـ نفع و ضرری نمی رسد. عالم همه فاسد شود، در مملکت حق ـ جلّ و علا ـ خللی وارد نشود، و همه صالح و نیکوکار شود، توسعه در مملکت حق نشود.
بشر و هر چه با او مِساس دارد، در مقابل عظمت ممالک الهیّه قدر محسوسی ندارد تا صلاح و فساد او مورد نظر باشد. پس با این همه، تشریفات فرو فرستادن وحی و دستورات الهیّه و زحمت و تعب انبیاء و فداکاری و از خود گذشتن اولیاء همه برای صلاح حال ما است. آنها می دانند عاقبت کار مفسدان چه خواهد بود. آنها از نشآت غیبیّه اطلاع دارند و می خواهند ما خوابها را بلکه بیدار کنند و به وظایف خود آشنا کنند، و ما بیچاره ها یک وقت از این خواب گران بر می خیزیم که کار از دست رفته و جبران آن ممکن نیست. آن روز جز حسرت و ندامت برای ما چیزی نخواهد ماند و آن هم فایده ندارد. قالَ تَعالی: «وَ انذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ اذ قُضِیَ الامرُ وَ هُم فِی غَفلَةٍ».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 256