فصل دوّم در تعقیب این مقصد و موعظت در این باب
حبیبا! لختى از خواب گران برخیز، و راه و رسم عاشقان درگاه را برگیر، و دست و رویى از این عالم ظلمت و کدورت و شیطانیّت شستشو کن، و پا به کوى دوستان نِه، بلکه به سوى کوى دوست حرکتى کن.
کتابرویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)صفحه 271
عزیزا! این چند روز مهلت الهى عن قریب به سر آید، و ما را ـ خواهى نخواهى ـ خواهند از این دنیا برد، پس اگر با اختیار بروى رَوح و ریحان است و کرامات خدا، و اگر با زور و سختى ببرند، نزع است و صعق است و فشار است و ظلمت و کدورت.
مَثَل ما در این دنیا، مثل درختى است که ریشه به زمین بند نموده؛ هر چه نورس باشد، زودتر و سهلتر ریشۀ آن بیرون آید. و فى المثل اگر درخت احساس درد و سختى مى کرد، هر چه ریشه آن کمتر و سست تر بود، درد و سختى کمتر بود. نونهالى را که تازه پنجه به زمین بند کرده، با زور کمى تمام ریشه اش بى زحمت و فشار بیرون آید، ولى چون سالها بر آن گذشت، و ریشه هاى آن در اعماق زمین فرو رفت، و ریشه هاى اصلى و فرعى آن در باطن ارض پنجه افکند و محکم شد، در بیرون آوردن آن محتاج به تیشه و تبر شوند تا ریشه هاى او را قطع کنند و درهم شکنند. اکنون اگر درخت، احساس درد مى کرد در این کندن، بین این دو چقدر فرق بود!
ریشه حبّ دنیا و نفس ـ که به منزلۀ ریشه اصلى است ـ و فروع آنها از حرص و طمع و حبّ زن و فرزند و مال و جاه و امثال آن تا در نفس، نورس و نو نهال است، اگر انسان را بخواهند از آنها جدا کنند و ببرند، زحمتى ندارد؛ نه فشار عمّال موت وملائکه اللّٰه را لازم دارد و نه فشار بر روح و روان انسانى واقع شود. و اگر خداى نخواسته ریشه هاى آن در عالم طبیعت و دنیا محکم شد و پهن گردید و بسط پیدا کرد، بسط آن چون بسط ریشۀ درخت نیست، بلکه در تمام عالم طبیعت ریشه مى دواند.
درخت هر چه بزرگ شود، چند مترى بیشتر از زمین را فرا نگیرد و ریشه
کتابرویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)صفحه 272
ندواند، ولى درخت حبّ دنیا به تمام پهنا در عالم طبیعت ـ در ظاهر و باطن ـ ریشه افکند و تمام عالم را در تحت حیازت بیرون آورده، و لهذا از بُن کندن این درخت را، به سلامت ممکن نیست. انسان با این محبت در خطرى عظیم است؛ ممکن است وقت معاینه عالم غیب که بقایایى از حیات ملکى نیز باقى است، چون کشف حجاب ملکوت تا اندازه اى شود، انسان ببیند که براى او در آن عالم چه تهیه شده و او را از محبوبش ـ حق تعالىٰ ـ و مأمورین او جدا کنند، و به دَرَکات و ظلمات آن عالم کشانند. انسان با بغض و عداوت حق تعالىٰ و مأمورین او از ملائکه عمّاله از دنیا خارج شود، و معلوم است حال چنین شخصى، چه خواهد بود.
و در روایت کافى شریف اشاره به این معنى فرموده؛ راوى حدیث گوید: از حضرت صادق سؤال کردم که کسى که دوست داشته باشد لقاء خدا را، خداوند ملاقات او را دوست دارد، و کسى که خشمناک باشد از ملاقات خدا، خداوند خشمناک است، از ملاقات او؟ فرمود: «آرى». گفت، گفتم: به خدا قسم که ما کراهت داریم از مردن. فرمود: «چنین نیست که گمان کردى، همانا این وقت معاینه است. وقتى که ببیند آنچه را دوست دارد، چیزى محبوتر پیش او از ورود به خدا نیست، و خدا دوست دارد ملاقات او را و او نیز دوست دارد ملاقات خدا را در این هنگام. و چون دید آنچه را که کراهت دارد، هیچ چیز مبغوضتر نیست پیش او از ملاقات خدا، خداى تعالىٰ هم خشمناک است از ملاقات او.» انتهى.
معلوم مى شود که قبل ازخروج ازاین عالم، انسان بعضى از مقامات و درجات
کتابرویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)صفحه 273
و درکات خود را معاینه کند، و یا با سعادت تمام که صورت کمال آن حبّ خداوندگار است، و یا با شقاوت کامل که باطن آن بغض حق است، از دنیا خارج شود. و در اخبار و آثار و مکاشفات بزرگان این معنى بسیار مذکور است.
انسان اگر احتمال هم بدهد که حبّ دنیا موجب چنین مفسده اى است و منتهى به سوء عاقبت شود، باید لحظه[ اى] آرام نگیرد تا این حبّ را از دل ریشه کن کند، و البته با ریاضات علمى و عملى ممکن است انسان موفق به این مقصد شود.
آرى در ابتداء امر، ورود در هر یک از مقامات عارفین و قطع هر مرحله از مراحل سلوک مشکل به نظر آید. شیطان و نفس نیز به این معنى کمک کند که انسان را نگذارد وارد سلوک شود، ولى پس از ورود کم کم راه سهل و طریق آسان شود؛ هر قدمى که در راه حق و آخرت، انسان بردارد، براى قدم دیگر، نور هدایت الهى راه را روشن کند و سلوک را سهل و آسان فرماید.
کتابرویارویی با تهدیدات معاصر در اندیشۀ امام خمینی(ره)صفحه 274