اگر مراد از فهم شدّت ذکاء و سرعت انتقال یا صفای باطن ـ که لازمۀ آن، سرعت تفطّن و انتقال است ـ باشد، فطری بودن آن برای آن است که افاضه نعمت وجود و کمال وجود از جانب ذات مقدّس است، و آنچه از جانب آن
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 274
حضرت است طاهر و پاکیزه و صافی و دارای تمام و کمال است، چنانچه در محل خود مقرر و مبرهن است. و قذارت و کدورت و نقص و امثال آن بالعرض و از اختلاط امور غریبه و احتجاب فطرت است.
و اگر مراد از فهم، صفای باطن برای ادراک جمال جمیل و روحانیّات باشد، واضحتر است؛ زیرا که فطرت بالذات متوجه کمال مطلق و عاشق جمال کامل است، و اگر احتجابات طبیعت نباشد، به هیچ موجودی جز جمال مطلق، بالذات و آنچه مربوط به ذات مقدّس است، بالعرض متوجه نشود و چشم قلبش به روی احدی از کاینات باز نگردد و در مرآت صافی باطن روحش، نقشه موجودی جز حق ـ جلّ و علا ـ و اسماء و صفات و آثار آن ـ بما انَّها آثاره ـ نقش نبندد، و این معنی سلامت قلب است.
و شاید آیه شریفه «سَلاَمٌ هِیَ حَتَّی مَطلَعِ الفَجرِ» نیز اشاره به این معنی باشد؛ زیرا که این سورۀ شریفه اشاره به مقام نبوّت و ولایت است و سورۀ اهل بیت است، چنانچه در روایت است. پس این آیه ممکن است اشاره باشد به سلامت مطلقه که از برای ولیّ مطلق است از اوّل ورود در لیله احتجابات خَلقیه که از برای ولیّ مطلق، لیلة القدر است، تا طلوع فجر مطلق که رجوع ولیّ کامل است به مقام «قَابَ قَوسَینِ او ادنَی» که ترک حجب است.
و در تفسیر قول خدای تعالی: «اِلاَّ مَن اتَی الله بِقَلبٍ سَلِیمٍ»، از حضرت صادق ـ سلام اللّه علیه ـ در کافی شریف نقل شده که فرمود: قلب سلیم
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 275
آن است که ملاقات کند پروردگار خود را در صورتی که در آن احدی نباشد غیر از خدا.
و نیز از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که: قلب سلیم آن است که سالم باشد، از محبت دنیا و چون حقیقت دنیا، عبارت از ما سوی اللّه است، از این جهت این معنی در احدی پیدا نشود، مگر ولیّ کامل.
و تفسیر این آیه شریفه به هر دو وجه با آیه شریفه سورۀ «قدر» به یک معنی برگردد، و متوافق شود.
و از آنچه مذکور شد، «حمق» نیز معلوم شود که از جنود جهل و ابلیس است، و از لوازم فطرت محجوبه است، و فطرت چون محتجب شود، از ادراک حق و روحانیّات که جنود الهیّه اند، باز ماند، و به دنیا و خود متوجه شود، و در حجاب انیّت و انانیّت ـ آن هم انیّت دنیاویه که آن نیز به حقیقت خود او نیست ـ از تمام مراتب معنویات و جمیع معارف الهیه باز ماند، و این بالاترین مراتب «حمق» است که کسی از خود و روحانیّت خود نیز محجوب باشد «نعوذ باللّه منه».
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 276