مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوّم در بیان آنکه «فهم» از لوازم فطرت مخموره و از جنود عقل است، و «حمق» از لوازم فطرت محجوبه و از جنود جهل است

‏اگر مراد از فهم شدّت ذکاء و سرعت انتقال یا صفای باطن ـ که لازمۀ آن،‏‎ ‎‏سرعت تفطّن و انتقال است ـ باشد، فطری بودن آن برای آن است که افاضه‏‎ ‎‏نعمت وجود و کمال وجود از جانب ذات مقدّس است، و آنچه از جانب آن‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 274
‏حضرت است طاهر و پاکیزه و صافی و دارای تمام و کمال است، چنانچه در‏‎ ‎‏محل خود مقرر و مبرهن است‏‎[1]‎‏. و قذارت و کدورت و نقص و امثال آن‏‎ ‎‏بالعرض و از اختلاط امور غریبه و احتجاب فطرت است.‏

‏و اگر مراد از فهم، صفای باطن برای ادراک جمال جمیل و روحانیّات باشد،‏‎ ‎‏واضحتر است؛ زیرا که فطرت بالذات متوجه کمال مطلق و عاشق جمال کامل‏‎ ‎‏است، و اگر احتجابات طبیعت نباشد، به هیچ موجودی جز جمال مطلق، بالذات‏‎ ‎‏و آنچه مربوط به ذات مقدّس است، بالعرض متوجه نشود و چشم قلبش به روی‏‎ ‎‏احدی از کاینات باز نگردد و در مرآت صافی باطن روحش، نقشه موجودی جز‏‎ ‎‏حق ـ جلّ و علا ـ و اسماء و صفات و آثار آن ـ بما انَّها آثاره ـ نقش نبندد، و این‏‎ ‎‏معنی سلامت قلب است.‏

‏و شاید آیه شریفه ‏‏«‏سَلاَمٌ هِیَ حَتَّی مَطلَعِ الفَجرِ‏»‏‎[2]‎‏ نیز اشاره به این معنی‏‎ ‎‏باشد؛ زیرا که این سورۀ شریفه اشاره به مقام نبوّت و ولایت است و سورۀ اهل‏‎ ‎‏بیت است، چنانچه در روایت است‏‎[3]‎‏. پس این آیه ممکن است اشاره باشد به‏‎ ‎‏سلامت مطلقه که از برای ولیّ مطلق است از اوّل ورود در لیله احتجابات خَلقیه‏‎ ‎‏که از برای ولیّ مطلق، لیلة القدر است، تا طلوع فجر مطلق که رجوع ولیّ کامل‏‎ ‎‏است به مقام ‏‏«‏قَابَ قَوسَینِ او ادنَی‏»‏‏ که ترک حجب است.‏

‏و در تفسیر قول خدای تعالی: ‏‏«‏اِلاَّ مَن اتَی الله بِقَلبٍ سَلِیمٍ‏»‏‎[4]‎‏، از‏‎ ‎‏حضرت ‏‏صادق ‏‏ـ سلام اللّه  علیه ـ در ‏‏کافی ‏‏شریف نقل شده که فرمود: قلب سلیم‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 275
‏آن است که ملاقات کند پروردگار خود را در صورتی که در آن احدی نباشد غیر‏‎ ‎‏از خدا.‏‎[5]‎

‏و نیز از حضرت ‏‏صادق ‏‏ـ علیه السلام ـ نقل شده که: قلب سلیم آن است که‏‎ ‎‏سالم باشد، از محبت دنیا‏‎[6]‎‏ و چون حقیقت دنیا، عبارت از ما سوی اللّه است، از‏‎ ‎‏این جهت این معنی در احدی پیدا نشود، مگر ولیّ کامل.‏

‏و تفسیر این آیه شریفه به هر دو وجه با آیه شریفه سورۀ «قدر» به یک معنی‏‎ ‎‏برگردد، و متوافق شود. ‏

‏و از آنچه مذکور شد، «حمق» نیز معلوم شود که از جنود جهل و ابلیس‏‎ ‎‏است، و از لوازم فطرت محجوبه است، و فطرت چون محتجب شود، از ادراک‏‎ ‎‏حق و روحانیّات که جنود الهیّه اند، باز ماند، و به دنیا و خود متوجه شود، و در‏‎ ‎‏حجاب انیّت و انانیّت ـ آن هم انیّت دنیاویه که آن نیز به حقیقت خود او نیست ـ‏‎ ‎‏از تمام مراتب معنویات و جمیع معارف الهیه باز ماند، و این بالاترین مراتب‏‎ ‎‏«حمق» است که کسی از خود و روحانیّت خود نیز محجوب باشد «نعوذ باللّه‏‎ ‎‏منه».‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 276

  • )) الاسفار الاربعة، ج 7، ص 106، فصل 9 از موقف 8.
  • )) آن شب تا طلوع بامداد، همه سلام و درود است. (قدر / 5).
  • )) تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 629، احادیث 81ـ80.
  • )) مگر آن کسی که با قلب سالم، نزد خدا بیاید. (شعراء / 89).
  • )) متن حدیث این است: «القَلبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلقی رَبَّهُ، وَ لَیسَ فِیهِ احَدٌ سِواهُ». (اُصول کافی، ج 2، ص 14ـ13، کتاب الایمان و الکفر، باب الاخلاص، ح 5).
  • )) متن این روایت چنین است: «هُوَ القَلبُ الَّذِی سَلِمَ مِن حُبِّ الدُّنیا». (مجمع البیان، طبرسی(ره)، ج 7، ص 305؛ تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 58، ح 50).