مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل دوّم [در بیان ثمرات قوّه شهویّه]

‏بدان که قوّه شهوت از قوای شریفه ای است که حق تعالی به حیوان و انسان‏‎ ‎‏مرحمت فرموده برای حفظ شخص خود و بقای آن در عالم طبیعت و برای ابقاء‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 279
‏نوع و حفظ آن. و اگر انسان این قوّه را نداشت، به واسطه محلّلات خارجیّه و‏‎ ‎‏داخلیّه به اسرع اوقات رو به فنا و زوال می گذاشت، و تحصیلِ بدل ما یتحلّل‏‎ ‎‏نمی کرد. و چون تحصیل سعادت ابدی بی بقای در عالم دنیا و اقامۀ در نشئۀ‏‎ ‎‏طبیعت صورت نگیرد، سعادت ابدی انسان و حیات شریف ملکوتی او مرهون‏‎ ‎‏منّت این قوۀ شریفه است.‏

‏و نیز این قوه را مدخلیت تام و دخالت کامل است در تشکیل عائله شریفه و‏‎ ‎‏نظام مدینه فاضله و تربیت نفوس ناقصه.‏

‏پس علاوه بر آن که سعادت خود انسان وابسته به این قوه است، سعادت‏‎ ‎‏بنی نوع هم پیوند به این مائده آسمانی است. و این قوه در وقتی کفیل این‏‎ ‎‏سعادات شخصیّه و نوعیّه است که از حدود اعتدال تخطّی و تجاوز نکند، و از‏‎ ‎‏تحت موازین عقلیّه و الهیّه خارج نشود؛ زیرا که با خروج آن از حد خود و به‏‎ ‎‏جانب افراط و تفریط رفتن، علاوه بر آن که سعادات مذکوره را تحصیل نکند،‏‎ ‎‏مایه شقاوت و بدبختی خود و بنی نوع خود شود. چه بسا با شهوت رانی چند‏‎ ‎‏روز یا چند ساعت، نظام یک عائله شریفه از هم گسسته شده، و طرح بدبختی و‏‎ ‎‏بیچارگی آنها تا ابد ریخته شود. و چه بسا از عنان گسیختگی این قوه، شرافت‏‎ ‎‏خود انسان و عائلۀ شریفه او دستخوش باد فنا شود. بیشتر این فجایع و فضایح‏‎ ‎‏که در این جمعیتهای عنان گسیخته پیدا شود، از سرخودی این قوه است.‏

‏اکنون انسان بیدار اگر قدری فکر کند، به خوبی می یابد جنایت خود را در‏‎ ‎‏هتک پردۀ عفت قوه ای را که خداوند تعالی برای حفظ نظام عائله و ابقای‏‎ ‎‏شرافت و سعادت دنیا و آخرت مرحمت فرموده؛ همان قوه را که انسان به ضد‏‎ ‎‏مقصد و مقصود به کار برد.‏

‏چه جنایت و خیانتی بالاتر از آن شود! همان قوه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که باید از آن بقای‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 280
‏نسل شود، به واسطه به کار بردن آن را بی موقع و برخلاف میزان عقل، همان‏‎ ‎‏موجب قطع نسل شود. یا اگر بعد از این جنایات، نسلی از او باقی ماند، به انواع‏‎ ‎‏بلیات و امراض گوناگون مبتلا باشد.‏

‏اطباء امروز، بسیاری از امراض را بعد از تجزیه و تجربه به امراض تناسلی‏‎ ‎‏خود مریض یا پدر یا اجدادش که به وراثت به او رسیده، نسبت می دهند. اینها‏‎ ‎‏یک از هزار مفاسد دنیوی این قوه عنان گسیخته است. اگر قدری توجه شود به‏‎ ‎‏مفاسدی که از آن حاصل شود در عالم ماورای طبیعت، به گفته اطباء نفوس و‏‎ ‎‏مربوطین با وحی الهی و علماء روحانی ماورای طبیعت، معلوم شود که این‏‎ ‎‏مفاسد دنیوی قدر قابلی در مقابل آنها ندارد، و این مطلب محتاج به فصلی‏‎ ‎‏جداگانه است که تا اندازه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ مطلب روشن شود.‏

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 281