مقالۀ ششم در بیان و شرح جنود عقل و جهل از بعض وجوه، که مقصود از تحریر این رساله است، نه از جمیع وجوه

فصل سوّم [در بیان تاثیر اعمال در قلب]

‏باید دانست که از برای هر یک از اعمال، چه اعمال خیریّه و چه اعمال‏‎ ‎‏شرّیه فاسده، در نشئۀ ملکوت و عالم غیب یک صورت غیبیّه ملکوتیّه است که از‏‎ ‎‏آنها به گفتۀ ارباب قلوب و اصحاب معارف الهیه‏‎[1]‎‏ و اشارات و صراحات کتاب‏‎ ‎‏شریف الهی و صحیفه نورانی آسمانی‏‎[2]‎‏ و روایات وارده از اهل بیت وحی‏‎ ‎‏الهی‏‎[3]‎‏، بهشت اعمال و جهنّم اعمال تشکیل شود. و ارض ملکوت، خود در‏‎ ‎‏ابتداء امر ساده و قیعان است، و عمل بنی آدم آن را آبادان و معمور کند.‏


کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 281
‏در ‏‏قرآن‏‏ شریف به تعبیرات مختلفه از این حقیقت غیبیه پرده برداشته،‏‎ ‎‏چنانچه در آیۀ 30 از آل عمران فرماید: ‏‏«‏یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ مَا عَمِلَت مِن خَیرٍ‎ ‎مُحضَراً وَ مَا عَمِلَت مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَو انَّ بَینَهَا وَ بَینَهُ امَدَاً بَعِیداً‏»‏‏.‏‎[4]‎

‏و این آیه شریفه کالصریح در این است که انسان خودِ اعمال را در آن روز‏‎ ‎‏می بیند؛ چه اعمال صالحه و چه اعمال سیّئه، و تاکید کند این مطلب را آنکه‏‎ ‎‏می فرماید در ذیل آیه که: آرزو می کند که بین او و اعمال سیئه اش جدایی بسیار‏‎ ‎‏باشد.‏

‏و در سورۀ مبارکۀ «زلزال» فرماید: ‏‏«‏یَومَئِذٍ یَصدُرُ النَّاسُ اشتَاتاً لِیُرَوا‎ ‎اعمَالَهُم * فَمَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ * وَ مَن یَعمَل مِثقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً‎ ‎یَرَهُ‏»‏‎[5]‎‏ و ظاهر، بلکه صریح این آیه آن است که مردم اعمال خود را هر چه‏‎ ‎‏باشد، در آن نشئه می بینند.‏

‏و این مطلب، یعنی تمثّل اعمال و صورت غیبیّه آنها از مسلَّمات پیش اهل‏‎ ‎‏معرفت‏‎[6]‎‏ است، و چنانچه از برای اعمال صورت ملکوتی است، هر یک از‏‎ ‎‏اعمال ‏‏را در قلب انسانی اثری است که از آن در روایات تعبیر شده به نقطه بیضاء‏‎ ‎‏و نقطه‏‎ ‎‏سودا‏‎[7]‎‏؛ زیرا که از هر عمل صالحی اگر با شرایط صوریّه و معنویّه و‏‎ ‎‏قالبیّه و‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 282
‏قلبیّه آورده شود، یک نورانیّتی در باطن قلب حاصل شود و یک صفای‏‎ ‎‏باطنی از‏‎ ‎‏برای انسان رخ دهد که انسان را به معرفت اللّه و توحید نزدیک کند تا‏‎ ‎‏آن جا که حقایق و سرایر توحید در قلب جایگزین شود، و از آن در ملک بدن نیز‏‎ ‎‏سرایت کند، و ارض طبیعت نورانی و مشرق به نور الهی شود که این غایت‏‎ ‎‏سعادت انسانی است که تفصیل و مراتب آن از عهدۀ این اوراق عجالتاً خارج‏‎ ‎‏است.‏

‏و همین طور از هر یک از اعمال سیّئه در قلب یک کدورتی و ظلمتی‏‎ ‎‏حاصل شود که انسان را از مقام قدس و قرب حق ـ جلّ و علا ـ دور و از معارف‏‎ ‎‏الهیّه مهجور کند، و به عالم طبیعت و دنیا که باطن آن سجّین و هاویه است،‏‎ ‎‏نزدیک کند تا آن جا که قلب و تمام شوون غیبیّه آن فانی در دنیا و طبیعت شود، و‏‎ ‎‏حکم روحانیّت و انسانیّت از او برداشته شود.‏

‏و باید دانست که چون از برای انسان چهار قوّه است: یکی قوّۀ عاقلۀ‏‎ ‎‏روحانیّه، دوّم قوّۀ غضبیّۀ سبعیّه، سوّم قوّۀ شهویّۀ بهیمیّه، و چهارم قوّۀ واهمۀ‏‎ ‎‏شیطانیّه؛ صورت انسانی در عالم آخرت ـ که یوم بروز صور غیبیّه و ملکات‏‎ ‎‏نفسانیّه است ـ به طور کلّی از هشت صورت خارج نیست؛ زیرا که مقام‏‎ ‎‏جسمانیّت و صورت ظاهرۀ انسان در عالم آخرت و نشئۀ ماورای عالم طبیعت‏‎ ‎‏تابع صورت روحانیّه و مقام نفس است (و آن عالم مثل این عالم نیست که‏‎ ‎‏طبیعت مخالف باطن باشد و ملک بدن از ملکوت نفس تعصّی کند، و این مطلب‏‎ ‎‏در علم اعلی مبرهن است).‏‎[8]‎

‏پس اگر انسان در این عالم سیر به طریق مستقیم انسانیّت کرد و تعدیل آن‏‎ ‎‏سه قوّه را کرد، و آنها را تابع روحانیّت و عقل کرد، و سیر باطن و ظاهر در تحت‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 283
‏میزان شریعت الهیه شد، باطن او ملکۀ استقامت پیدا کند و صورت روح و باطن‏‎ ‎‏صورت مستقیمۀ انسانیّه شود. پس صورت جسمانیّه و ظاهر او در آن عالم‏‎ ‎‏مستقیم و به صورت جمیله انسانیّه است.‏

‏و اگر مقام روحانیّت نفس و نشئه عقلیّه آن تابع یکی از سه قوّه دیگر شد،‏‎ ‎‏پس هر یک از این سه قوّه غلبه کرد و دیگر قوا را در تحت نفوذ خود قرار داد، و‏‎ ‎‏ظاهر و باطن مملکت انسانی را به حکم خود کرد، صورت باطن ملکوتی تابع آن‏‎ ‎‏شود. پس صورت غیبیّه ملکوتیّه یا به شکل سبعی از سباع شود اگر غلبه با قوۀ‏‎ ‎‏غضبیه شد، و یا به شکل بهیمه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ از بهائم شود اگر غلبه با شهوت شد و‏‎ ‎‏مملکت مملکت شهوی شد، و یا به شکل شیطانی از شیاطین درآید اگر غلبه با‏‎ ‎‏واهمه شیطانیّه شد و مملکت به تصرف شیطان درآمد. اینها صور بسیطۀ ملکوتیه‏‎ ‎‏است.‏

‏و گاه شود دو قوّه از این سه قوّه حکمران در مملکت شود، و انسان در عین‏‎ ‎‏حال که در کمال غضب است، در کمال شهوت نیز هست، یا با کمال شیطنت‏‎ ‎‏کمال شهوت یا کمال غضب نیز دارد. پس، از ازدواج هر یک از دو قوه، صورت‏‎ ‎‏مزدوجۀ ملکوتیّه پیدا شود که نه سبع محض و نه بهیمه محض است و نه شیطان‏‎ ‎‏محض، و از ترکیب هر دو قوه، سه صورت حاصل شود. و گاه شود که هر سه قوه‏‎ ‎‏در انسان به کمال است، پس باطن، تابع هر سه شود، و از آن یک صورت‏‎ ‎‏مزدوجه از هر سه پیدا شود.‏

‏و ممکن است که انسان در آن عالم در آنِ واحد بیشتر از یک صورت داشته‏‎ ‎‏باشد، یا در هر حال یک صورت داشته باشد؛ گاهی سبع و گاهی بهیمه و گاهی‏‎ ‎‏شیطان شود.‏

‏پس معلوم شد که صورت انسانیّه یکی از این هشت صورت است، و بقیه‏‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 284
‏صورت غیر انسان است، چنانچه خط مستقیم بین دو نقطه بیش از یکی نیست؛‏‎ ‎‏چنانچه در آیات شریفه قرآنیّه اشارت به آن شده:‏

‏در آیه 153 از سوره مبارکه انعام فرماید: ‏‏«‏وَ انَّ هذَا صِرَاطِی مُستَقِیماً‎ ‎فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ‏»‏‏.‏‎[9]‎

‏و از رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله ـ منقول است که خط مستقیمی‏‎ ‎‏کشیدند و فرمودند: «این راه رشد و هدایت است». و از چپ و راست آن‏‎ ‎‏خطهائی کشیدند و فرمودند: «اینها راههائی است که بر هر راهی از آن شیطانی‏‎ ‎‏است که دعوت به سوی آن کند.» پس از آن، این آیۀ شریفه را قرائت فرمودند.‏‎[10]‎

‎ ‎

کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 285

  • )) نگاه کنید به: الاسفار الاربعة، ج 9، ص 290، فصل 20 از باب 11.
  • )) مانند آیات 8ـ6 سورۀ زلزال.
  • )) رجوع شود به: بحار الانوار، ج 8، ص 71، کتاب العدل و المعاد، باب الجنَّة و نعیمها.
  • )) روزی که هر کس کار نیک و کار بد خود را در برابر خود حاضر بیند، آرزو کند که ای کاش میان او و  کردارش فاصله ای دور می بود.
  • )) روزی که مردم در آنروز، پراکنده از قبرها بیرون می آیند تا اعمالشان را به آنها بنمایانند، هر کس به وزن ذرّه ای نیکی کرده باشد آن را می بیند، و هر کس به وزن ذرّه ای بدی کرده باشد آن را می بیند. (زلزال/ 8ـ6).
  • )) نگاه کنید به: الاسفار الاربعة، ج 9، ص 296، فصل 21 از باب 11.
  • )) نگاه کنید به: اُصول کافی، ج 2، ص 170، کتاب الکفر و الایمان، باب 94 (انَّ اللّه انّما یُعطِی الدّینَ مَن یُحِبُّهُ)، ح 7؛ همان مصدر، ج 2، ص 208، کتاب الکفر والایمان، باب الذُّنوب، ح 13، ص 209، ح 20.
  • )) الاسفار الاربعة، ج 9، ص 330، فصل 26 از باب 11.
  • )) و بدرستی که این است راه راست من، از آن پیروی کنید، و به راههای گوناگون نروید که شما را از راه  خدا پراکنده می کند.
  • )) متن خبر به نقل از عبداللّه بن مسعود، این است: «خَطَّ رسولُ الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطّاً  بیده، ثمَّ قال: هذَا سَبِیلُ الله مُستَقِیماً، ثمَّ خَطَّ خطوطاً عن یمینِهِ و عن شِمالِهِ، ثمَّ قال: وَ هذِهِ السُّبُلُ لَیسَ مِنها سَبِیلٌ الاَّ عَلَیهِ شَیطانٌ یَدعُو اِلَیهِ، ثُمَّ قَرَا: «وَ انَّ هذَا صِرَاطِی مُستَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُم عَن سَبِیلِهِ»». الدُّرّ المنثور، سیوطی، ج 3، ص 56، ذیل آیه 153 سوره انعام.