مُحَمَّدُ بنُ یَعقُوبَ بِاسنادِهِ عَن ابِی جَعفَرٍ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ قالَ: «ما مِن عِبادَةٍ افضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وَ فَرجٍ».
و به این مضمون روایات بسیاری وارد شده.
مَحَمَّدُ بنُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ بِاسنادِهِ عَن امِیرِ المُومنینَ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ فِی
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 289
وَصِیَّتِهِ لِمُحَمَّدِ بنِ الحَنَفِیَّةِ، قالَ: «وَ مَن لَم یُعطِ نَفسَهُ شَهوَتَها، اصابَ رُشدَهُ».
رسیدن به رشد و کمال انسانیت مرهون جلوگیری نفس است از شهوات و لذّات، و کسانی که متابعت شهوات کنند، از رشد و هدایت باز مانند، و چشمان آنها از دیدن طریق حق کور گردد.
وَ فِی الوَسائِلِ عَن ابِی عَبدِاللّهِ ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ انَّهُ قالَ: «[ انَّما] شِیعَةُ جَعفَرٍ مَن عَفَّ بَطنَهُ وَ فَرجَهُ وَ اشتَدَّ جِهادَهُ وَ عَمَلَ لِخالِقِهِ وَ رَجا ثَوابَهُ وَ خافَ عِقابَهُ فَاذا رَایتَ اُولئِکَ، فَاُولئِکَ شِیعَةُ جَعفَر».
کسانی که عفت نداشته باشند، آنها شیعۀ حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نیستند گرچه خود را شیعه آن حضرت بدانند. کسانی که تبعیّت نفس بهیمی کنند و متحرک به حرکت حیوانی باشند، مشایع نفس حیوانی بهیمی هستند و از حومۀ تبعیّت عقلانی خارجند تا چه جای آن که به تبعیّت الهی متّصف باشند! و شیعۀ حضرت صادق ـ علیه السلام ـ به صبغة اللّه رنگ آمیزی شدند، «وَ مَن احسَنُ مِنَ الله صِبغَةً» و از زنگار شهوت و غضب و شیطنت پاکیزه و طاهر شدند، بلکه از عقال عقل پای دل را رهائی دادند.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 290
آری، «وَ انَّ مِن شِیعَتِهِ لاَءِبرَاهِیمَ * اذ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلبٍ سَلِیمٍ» در روایات شریفه تفسیر شده است که ابراهیم از شیعۀ امیرالمومنین بود؛ زیرا که با قلب سالم وارد شد به پروردگار خود، و قلب سالم تفسیر شده است به قلبی که سالم باشد از غیر خدا و متعلق به چیزی نباشد مگر حق تعالی.
و در تفسیر برهان در حدیث طولانی که از تفسیر امام ـ علیه السلام ـ نقل می کند، می گوید: وَ قالَ رَجُلٌ لِعَلِیِّ بنِ الحُسَینِ ـ عَلَیهِما السَّلامُ ـ : «یابنَ رَسُولِ اللّهِ انَا مِن شِیعَتِکُمُ الخُلَّصِ. فَقالَ لَهُ: یا عَبدَالله فَاذاً انتَ کَابراهِیمَ الخَلِیل ـ عَلَیهِ السَّلامُ ـ ؛ اذ قالَ الله تَعالی: «وَ انَّ مِن شِیعَتِهِ لاَءِبرَاهِیمَ اذ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلبٍ سَلِیمٍ» فَان کَانَ قَلبُکَ کَقَلبِهِ فَانتَ مِن شِیعَتِنا ...» الحدیث.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 291
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 292