پیش از این معلوم شد که انسان به فطرت الهیّه که تمام عائله بشری بر آن مفطور و مخلوقند، دارای دو فطرت اصلیّه و فرعیّه است که شاید جمیع فطریات به این دو رجوع کند:
اوّل فطرت عشق به کمال مطلق که آن فطرت اصلیّۀ استقلالیّه است. و دوّم فطرت تنفر از نقص که آن فطرت فرعیّه است.
و چون حق ـ جلّ مجده ـ انسان را برای خود مخلوق فرموده، چنانچه در حدیث قدسی است: «یابنَ آدَمَ خَلَقتُ الاشیاءَ لِاجلِکَ وَ خَلَقتُکَ لِاجلِی»، و
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 302
در قرآن شریف و احادیث شریفه به این معنی اشارت بسیار است، از این جهت در جعل الهی تکوینی، او را مفطور به این دو فطرت فرموده که با یکی از ماسوی منقطع و به دیگری به جمال جمیل واصل گردد. و تمام فطریات که در انسان است، راجع به این دو فطرت و از شعب آنهاست. و نظام احکام شریعت مطهّرۀ الهیّه مطلقاً بر طبق همین نقشۀ فطرت است.
پس زهد که عبارت از تنفر از نقص است و اعراض از غیر حق، به فطرت مخمورۀ مفطوره راجع است، و از احکام فرعیّۀ فطرت اللّه است. چنانچه رغبت به غیر حق ـ هر چه باشد ـ به واسطۀ احتجاب فطرت است؛ زیرا که فطرت پس از احتجاب به حُجب طبیعت مثلاً، محبوب خود را اشتباهاً در شعبه ای از شعبه های طبیعت گمان کند، و علاقۀ محبّت خود را به آن پیوند نماید، و دلبستگی به آن پیدا کند، پس از جمال جمیل بازماند و از لقاء اللّه محروم و محجوب شود.
پس زهد حقیقی، از بزرگترین جنود عقل و رحمان است که انسان به واسطۀ آن پرواز به عالم قدس و طهارت کند، و رخت از عالم به کلّی بربندد، و کمال انقطاع الی اللّه برای او حاصل شود. چنانچه رغبت به دنیا و زخارف آن و توجّه
و محبّت به زینتهای آن بزرگترین جند ابلیس و جهل است، و از دقیقترین دامهای نفس است که به واسطۀ آن انسان به دام بلا مبتلا و از راه هدایت و رشد گمراه و از وصول به نتیجه انسانیّت و برخورداری از ثمرۀ شجرۀ ولایت، محروم و محجوب شود.
و چون انسان این مطلب را دریافت و با عین انصاف و چشم بصیرت به اول و آخر امر خود نظر کرد، بر خود حتم و لازم شمارد که حتی الامکان این خار
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 303
طریق [را] که اسم آن محبّت و رغبت به دنیا و مال و منال آن است از سر راه سلوک خود بردارد، و این خطیئۀ مهلکه را که راس هر خطیئه است و اُمِّ هر مرض است از خانۀ قلب خود دور کند، و این خانه را که منزلگاه محبوب و محل تجلّی مطلوب است از قذارت پاک، و از جنود ابلیس و شرک شیطان تطهیر کند، و دست غاصبانۀ دیو پلید را از خانه خدا کوتاه، و بتها را از طاق و رواق آن فرو ریزد تا صاحب خانه به منزل خود عنایت پیدا کند، و از جلوه های خود آن را روشنی دهد.
بار خدایا! ما در دامهای پر پیچ و خم نفس و شیطان مبتلائیم، و از این دشمن قوی پنجه راه گریزی نداریم، و تاب مقاومت و جدال با او را نداریم؛ از هر دامی گریزان شویم، به دامهای دقیقتر و محکمتری دچار شویم، مگر لطف بی منتهای تو از ما دستگیری کند و به سعادت و خیر مطلق رساند و از این چاه ظلمانیِ طبیعت و هوی برهاند.
یا سَیِّدی! ارحَم مَن رَاسُ مالِهِ الرَّجاءُ وَ سِلاحُهُ البُکاءُ.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 304