و این معنی محقَّق شود پس از آن که معلوم شود که رفق و مدارا و مصاحبت و رفاقت، از جَلَواتِ رحمت رحمانیّه و شوونِ آن است. قلبی که در آن جلوه
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 318
رحمت افتاده باشد و به بندگان خدا با نظر رحمت و عطوفت بنگرد، البته چنین قلبی در تمام شوون و مراحلی که مذکور شد در فصل سابق، با رفق و مدارا رفتار می کند در معاشرت با نوع خود؛ بلکه در سلوک با غیر نوع خود از حیوانات ـ که در تحت ادارۀ او هستند و او در آنها تصرّف دارد ـ ، و در خُدّام و عبید و عشرت با آنها، و در سلوک با ارحام و همسایگان خصوصاً. و بالجمله، با تمام اصناف مردم، معاشرت با رفق و رحمت و عطوفت و رفاقت کند.
و همین طور در باب ارشاد و تعلیم خلق و اجراء امر و نهی الهی، رحمت و عطوفت آنها را دعوت به این شغل شریف کند؛ و البته چیزی که از پرتو نور رحمت رحمانیّه پیدا شد، با رفاقت و مدارا انجام می گیرد، و شدّت و عنف و امثال آن از آن دور است.
و چون این مقدمه واضح شد، معلوم شود که رفق از فطریات مخموره است و از لوازم فطرت اللّه است؛ زیرا که تمام قلوب عائله بشری به حسب فطرت، مخمور به رَحم است، و عالم نقشه رحمت رحمانیّه است. و از این جهت، اهل معرفت فرمایند: «ظهرالوجود ببسم الله الرحمن الرحیم». ورحمت رحمانیّه و رحیمیّه مفتاح باب وجود است، چنانچه مفتاح کتاب تدوین است.
و آن قلبی که آلوده به بغض و عداوت با بندگان خدا باشد، و با عنف و خرق با آنها رفتار کند، از فطرت الهیه خارج، و به واسطۀ آلودگی به دنیا و زخارف آن و آلودگی به حبّ نفس و خودخواهی و خودپسندی، از اصل فطرت محتجب شده است.
و نیز لازم محبّت به حق تعالی که از فطریات اصلیّه است ـ چنانچه سابقاً
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 319
معلوم شد ـ محبّت به آثار و خلایق است، و لازمه محبت رفق و مدارا است. پس رفق از لوازم فطرت مخموره است و مقابل آن که خرق است، از احتجاب آن است.
کتابشرح حدیث جنود عقل و جهلصفحه 320